راه دشوار اصلاحات دراقتصاد
وحید شقاقی شهری ٭
در سال 1978 کشور چین که تا پیش از آن به عنوان یک کشور منزوی در فضای بینالمللی شناخته میشد؛ تصمیم گرفت تا اصلاحات اقتصادی و متعاقب آن اصلاحات ارتباطی را با جهان پیرامونی آغاز کند.
اصلاحاتی که باعث شد چین از کشوری با مشکلات عدیده اقتصادی، رشد منفی، تورم مثبت، تولید پایین، فساد بالا و...به یک ابرقدرت اقتصادی در فضای بینالمللی بدل شود. گزارهای که باعث شد چین، دچار یک چنین تحولی در بخشهای اقتصادی و ارتباطی خود شود ناشی از یک اصلاح زیربنایی بود که این کشور در تعاریف خود از موضوعات مختلف ارایه کرد. تعاریف تازهای که باعث شد بن بست موجود در ساختارهای ارتباطی چین با جهان آن روز از میان برود و اژدهای خفته اقتصاد چین بیدار شود. این فرآیند برای تمام اقتصادهایی که قصد دارند به نوعی در مسیر رشد مداوم قرار داشته باشند به همین شکل صدق میکند. آخرین آمارهای منتشره بانک جهانی و تحلیلهای کارشناسی تحلیلگران اقتصاد نشان میدهد، که ما بلافاصله بعد از بازگشت تحریمها وارد فاز رشد منفی اقتصادی شدیم به گونهای که در سال 97 رشد منفی 4درصد در سال 98 رشد منفی 7درصد و احتمالا امسال (سال99) هم رشدی اقتصادی منفی 6تا 8درصدی را در مقابل خواهیم داشت؛ یعنی در مجموع و در طول 3سال گذشته یعنی سالهای 96، 97 و 98 حدود 20درصد از کیک اقتصاد ایران کوچکتر شده است. این اعداد و ارقام نشاندهنده بخشی از مشکلاتی است که اقتصاد و معیشت ایرانی از آن آسیب دیده است. سوال این است آیا فشار اصلی این مشکلات اقتصادی به دوش کیست؟ بر اساس اعداد و ارقام مستند بخش قابل توجهی از فشار این مشکلات اقتصادی به دوش دهکهای پایینی جامعه است و دو دهک بالایی درآمدها نه تنها آسیبی از این رشد منفی نمیبینند بلکه در برخی موارد با افزایش درآمد و ثروت نیز مواجه بودهاند. موضوع دیگر این است که در دهه 90 خورشیدی در مجموع و به صورت میانگین ررشد اقتصادی کشورمان در محدوده صفر درصد قرار داشته و در همین حال تورم بهطور متوسط 23درصد بوده است. در طول 3سال اخیر هم مجموعا 20درصد رشد اقتصادی کاهش پیدا کرده است. این موضوع فشار سنگینی را روی دهکهای پایینی جامعه وارد ساخته است. فشاری که فقرا را هر روز فقیرتر میکند و در سوی مقابل باعث ثروت اندوزی دلالها و... می شود.
بر اساس آمارها در طول 5سال آینده اگر رشد اقتصادی 8درصدی تداوم داشته باشد (که خوشبینانه است) تازه بعد از 5سال به شرایطی باز میگردیم که در سال 90 با آن روبه رو بودیم. مجموعه این آمارها حاکی از کوچک شدن کیک اقتصادی ماست که یک دلیل آن تحریمهای اقتصادی است اما دلایل دیگری چون سوءمدیریتهای داخلی، عدم اصلاح اقتصادی، عدم بهره وری، فساد و... است که انباشت مشکلات سالهای گذشته است. مشکلاتی که هر روز که از آن میگذرد کار اصلاح را سختتر و وضعیت را دشوارتر میکند.. بخشی از این مشکلات را میتوان در کلاسه موضوعاتی چون؛ مسائل مالیاتی؛ مسائل بانکی، برنامهریزیهای اقتصادی، مشکلات کسب و کار، انحصارات داخل کشور، ضعف بخش خصوصی اقتصادی و...دستهبندی کرد. اما باید بدانیم و آگاه باشیم که اگر همین امروز هم مشکلات تحریمی ما حل شود اما این مشکلات ساختاری اقتصادی همچنان تداوم داشته باشد حتی با وجود تزریق صدها میلیارددلار هم قادر نخواهیم بود اقتصاد کشور را در وضعیتی نرمال قرار دهیم. واقع آن است که از دهه 50خورشیدی دولتهای ایرانی وابسته نفت شدند و هر روز بر دامنه این وابستگی افزوده شد؛ مشکلات اقتصادی ما در حوزههای پولی، بانکی، مالیاتی، فساد و...به دلیل این وابستگی به نفت نهادینه شده است و تا زمانی که ما فکری به حال این وابستگی و اصلاح موضوعات اقتصادی نکنیم وضعیت به همین منوال ادامه خواهد داشت. در مجموعه میتوان گفت که ما دانش انباشته شده لازم برای عبور از چالشهای پیش رو را داریم؛ اما ساختار اجرایی ما توان استفاده از این دانش انباشته شده اقتصادی را ندارد. اساتید اقتصادی ما از بایدها و نبایدهای لازم برای پشت سر گذاشتن مشکلات آگاهند اما مسوولان ما جرات و توانایی استفاده از این دادههای ارزشمند را ندارند. معتقدم که دیگر زمان تصمیمگیری فرارسیده است؛ قوای سه گانه در کنار مردم باید این اصلاحات ضروری اقتصادی را آغاز کنند.
اقتصاددان