انقلاب صنعتی چهارم در سایه تحریم
محمد شیخعلیشاهی٭
اقتصاد ایران در دهههای اخیر در دستیابی به رشد پایدار ناکام مانده است. به عقیده اقتصاددانها، یکی از مهمترین دلایل این موضوع، توسعه ناکافی بخش صنعت و به خصوص صنایع با فناوری بالا در کشور است. سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که چرا بسیاری از کشورهایی که برنامهریزیهای صنعتی خود را همزمان با اقتصاد ایران شروعکردند، به میزان چشمگیری از اقتصاد ایران پیشی گرفتهاند؟ و آیا جبران این عقبماندگی همزمان با تحولات انقلاب صنعتی چهارم امکان پذیر است؟ به منظور بررسی دلایل این عقبماندگی صنعتی، لازم است تا روند صنعتی شدن کشورها و ریشههای عدم موفقیت صنایع داخلی در همراهی با تحولات فناورانه مورد بررسی قرار گیرند. آنچه امروز تحت عنوان انقلاب صنعتی شناخته میشود به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است که از اواسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد.
از آن زمان تا اوایل قرن حاضر بشر سه انقلاب صنعتی را تجربه کرده است و آنچه در سالهای اخیر تحت عنوان انقلاب صنعتی چهارم مطرح شده، در واقع ناشی از توسعه و همگرایی فناوریهای نوظهور نظیر فناوری اطلاعات، زیستی، نانو، هوشمصنوعی و اینترنت اشیا است. بدین ترتیب بشر از قرن هجدهم بهطور متوسط در هر سده یک انقلاب صنعتی را تجربه کرده است.
انقلابهای صنعتی و تاثیراتی که بر توسعه صنایع کشور داشته است را باید در کنار تحولات داخلی و منطقهای مورد برسی قرار داد. انقلاب صنعتی اول مقارن با فروپاشی سلسله صفویان و همزمان با دورههای افشاریان و زندیان و اوایل دوره قاجاریان در ایران است که به دلیل جنگهای داخلی و درگیریهای مرزی با همسایگان، هزینههای زیادی صرف کشورگشایی، تامین ملزومات جنگ و پرداخت غرامت شده و احیای بنیه اقتصادی و توجه به بخش صنعت مورد غفلت قرار گرفته است. عباس میرزا و همفکران وی نیز که متوجه شدند تحولات عظیمی در غرب در حال وقوع است عمدتاً بر توسعه صنایع نظامی و کسب آنها از اروپا تأکید میورزیدند. با شروع انقلاب صنعتی دوم که در ایران همزمان با حکومت ناصرالدین شاه بود، کشور از ثبات مناسبی برخوردار بوده و در مقاطعی توسعه صنعتی با جدیت از سوی افرادی نظیر میرزا تقیخان امیرکبیر دنبال میشود. اما این اقدامات، مقطعی و فاقد انسجام و برنامه راهبردی بوده و لذا برای صنعتی شدن کشور کافی نبود. از سوی دیگر در این دوره با گسترش استعمار انگلیس و روسیه و به خصوص با اکتشاف نفت، تحولات صنعتی از اولویت حاکمان وقت خارج شد. از سوی دیگر وقوع جنگ جهانی اول بهشدت بر ایران تاثیر منفی گذاشت و ایران مکانی برای رقابت طرفین درگیر در این منازعه شد، به گونهای که مناطق وسیعی دچار قحطی گردید و نه تنها فرصت توسعه صنعتی از بین رفت، بلکه حتی توان خرید تجهیزات نیز وجود نداشت.
تحولات سومین انقلاب صنعتی همزمان با دوره حکومت پهلوی و در ادامه جمهوری اسلامی به وقوع میپیوندد. با افزایش درآمدهای نفتی در دهه 30 و 40 شمسی، فرصت سرمایهگذاری روی صنایع کشور ایجاد میشود و با خرید تجهیزات و فناوریها و خطوط تولید (که البته عموماً مرتبط با اتفاقات انقلاب صنعتی دوم بودند)، صنایع کشور در مقاطعی رشد قابل توجهی را تجربه میکنند. در این دوره سهم صنعت در اشتغال کشور به 30 درصد و سهم آن از تولید ناخالص داخلی به 18 درصد نیز میرسد. با این وجود به دلیل ساختار مصرفی و وابسته صنایع، رشد صنعتی پایداری شکل نمیگیرد و لذا صنایع کشور فرصتی برای جذب و داخلیسازی فناوریهای خریداری شده به دست نمیآورند. با وقوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و پس از آن تحریم ایران، فرصت توسعه صنعتی و همراهی با تحولات انقلاب صنعتی سوم تا حدود زیادی از بین میرود. اگر چه در سالهای گذشته توسعه برخی از فناوریهای نوظهور نظیر فناوری اطلاعات، نانوفناوری و زیستفناوری در اولویتهای کلان کشور قرار گرفت و دستاوردهای ارزشمندی نیز در این حوزهها حاصل شد، اما با توجه به عدم تکمیل زنجیره تولید و در نتیجه توسعه محدود صنایع وابسته و پاییندست، این پیشرفتها نیز همچنان تا نقطه مطلوب و رسیدن به کشورهای پیشرو فاصله دارد. خلاصهای از مهمترین تحولات جهانی و داخلی به صورت شماتیک در شکل روبهرو نمایش داده شده است.
در سالهای اخیر که شرایط کشور از نظر نیروی توانمند انسانی و دسترسی به منابع مالی بهبود یافت، به دلیل تحریمهای گسترده و عدم همکاریهای مشترک علمی و صنعتی با کشورهای صاحب فناوری، شانس همپایی با تحولات انقلاب صنعتی چهارم کمرنگ شده است. نکته قابل توجه آن است که تحولات انقلابهای صنعتی اول و دوم در بازه زمانی طولانیتری به وقوع پیوست و پیچیدگیهای کمتری داشت و لذا امکان همپایی و تقلید این فناوریها وجود داشت. اما انقلاب صنعتی چهارم مبتنی بر ترکیب و یکپارچهسازی فناوریهای مختلف است و پیادهسازی آن مستلزم تغییرات گسترده در فرآیندهای سازمانها و صنایع و همکاری فناورانه بین شرکتها و کشورهای دارای فناوری است. لذا در شرایطی که روشهای انتقال فناوری، یادگیری و همکاری مشترک محدود شده است، امکان همراهی با سرعت زیاد تحولات بسیار دشوار خواهد بود. همانطور که توسعه دیرهنگام زیرساختهایی نظیر شبکه حمل و نقل و صنایع سنگین باعث تاخیر در فرآیند صنعتی شدن کشور در سدههای اخیر شد، عدم توسعه زیرساختهای مورد نیاز برای انقلاب صنعتی چهارم نظیر شبکه اینترنت نسل چهارم و پنجم، تولید انعطافپذیر، هوشمصنوعی و نیروی انسانی توانمند نیز موجب عقبماندگی از تحولات انقلاب صنعتی چهارم خواهد شد. مطالعات وگزارشهای بینالمللی 25 کشور را به عنوان پیشروهای انقلاب صنعتی چهارم شناسایی کردهاند که برخی از این کشورها پرچمدار حوزههای مختلف انقلاب صنعتی چهارم هستند. به عنوان مثال کشور چین و شرکت هووای در توسعه اینترنت نسل پنجم، آلمان در زمینه اتوماسیون صنعتی و کارخانههای هوشمند و ایالات متحده در حوزه هوش مصنوعی و کلاندادهها به عنوان پیشرو شناخته میشوند. در عین حال به واسطه قراردادهای همکاری مشترک علمی، صنعتی و تجاری امکان تبادل یافتهها و تجربیات بین کشورهای مختلف وجود دارد. این داد و ستد معمولا بین کشورهای صاحب فناوری و توسعه یافته انجام میشود که باعث همافزایی در خلق دانش و توسعه فناوری میگردد و بسیاری از کشورهای در حال توسعه از این مزیت محروم هستند. علاوه بر این، کشور ایران به واسطه تحریمها محدودیتهای بیشتری را تجربه میکند و تقریبا تمامی کانالهای انتقال و یادگیری فناوری (شامل تقلید به واسطه مشاهده صنایع نسل چهارم، واردات تجهیزات و دانش فنی، ارتباطات علمی و فناورانه با کشورهای پیشرو) مسدود شدهاند. از این رو پیشنهاد میشود که مرکزی برای رصد تحولات انقلاب صنعتی چهارم در وزارت صنعت، معدن و تجارت شکل بگیرد تا ضمن بررسی مهمترین تحولات، زیرساختها و پیشنیازهای مورد نیاز برای صنایع کشور جهت پیادهسازی تحولات انقلاب صنعتی چهارم تقویت شود. همچنین با همکاری کشورهایی که از سویی در این حوزه پیشرو هستند و از سوی دیگر روابط سیاسی و اقتصادی بهتری با ایران دارند (نظیر چین، کرهجنوبی و ژاپن)، میتوان اینترنت نسل پنجم و سایر زیرساختهای انقلاب صنعتی چهارم را توسعه و همکاریهای مشترکی در این حوزه انجام داد.
٭عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
www3.weforum.org/docs/FOP_Readiness_Report_2018.pdf