لطفا جامعه شناس باقی بمانید

۱۳۹۹/۰۴/۱۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۸۵۳۴
لطفا جامعه شناس
 باقی بمانید

فرشاد  پرویزیان

جناب آقای دکتر فاضلی عزیز، عضو محترم هیات علمی دانشگاه برجسته شهید بهشتی، اینجانب حسب علاقه شخصی به تحلیل‌های جامعه شناختی و نوع بیان زیبایتان، معمولا مطالب جامعه شناسانه شما را می‌خواندم و درباره گفته‌های شما فکر می‌کردم، اندک واحدی جامعه‌شناسی در دوره کارشناسی و تعدادی واحد جامعه‌شناسی توسعه و... با استادان جامعه‌شناسی در دوره ارشد، برایم انگیزه توجه دقیق به گفته‌های جامعه شناسان را فراهم کرده است اما در ادامه تحصیل دکترای اقتصاد پولی، چندان افتخار شاگردی دروس جامعه‌شناسی را نداشتم اما همواره در حد همین مطالب کوتاه و پرمغز جناب‌عالی و دیگر استادان این رشته، ذایقه‌ام را شیرین می‌کنم تا اینکه اخیرا دیدم شما خطاب به آقای دکتر ناظران نوشته‌اید: ونزوئلایی نمی‌شویم و استدلال کرده‌اید. استدلال شما مبنی بر دو ستون اصلی ارایه شده است که نخست به تحلیل آقای دکتر مجید شاکری استناد کرده‌اید و دیگر اینکه بر مبنای رواج مفاهمه و گفت‌وگوی علمی به آقای دکتر ناظران اطمینان خاطر داده‌اید که چون همه بخش‌ها سخن ایشان راشنیده و پاسخ داده‌اند یعنی حواسشان همچون پلیس فتا به همه جا هست و پس خدا را شکر ونزوئلایی نمی‌شویم.  اینجا بنده اصلا قصد ندارم درباره ونزوئلایی شدن یا نشدن سخن بگویم بلکه روی سخنم با خود شماست. البته نه جناب عالی، نه آقای دکتر مجید شاکری و نه آقای دکتر ناظران را افتخار آشنایی حضوری به هیچ‌وجه ندارم و فقط در حد همین مفاهمات فضای مجازی مطالب شما عزیزان را می‌خوانم.  ابتدا ارجاع شما به آقای دکتر مجید شاکری را عرض کنم، ایشان تخصصی در اقتصاد پولی ندارند، مدیریت مالی و البته در یکی از بهترین دانشگاه‌های کشور خوانده‌اند اما جسارتا استناد به سخنان متخصص مدیریت مالی در حوزه پولی شباهت اتکا به استدلال‌های جامعه شناسانه یک اقتصاددان با یک روانشناس دارد. در حوزه علوم انسانی کارشناسان تا حدی با کلید واژه‌های یکدیگر آشنا هستند اما از شما که سال‌ها درباره جامعه‌شناسی علم تحقیق کرده‌اید بعید است اینگونه استناد کنید. 

فقط یک ارجاع به شیوه استدلال آقای دکتر شاکری و ضریب اطمینان گفته‌های ایشان می‌دهم که در گفت‌وگویی با با دکتر پازوکی، استدلال کرد به هیچ‌وجه امکان اخراج ایران از fatf وجود ندارد؛ ولی دیدیم که شد و امکان مبادله مالی بسته شد. البته اگر شواهدی مبنی بر بسته نشدن این امکان دارید، بفرمایید که حداقل بدانیم چرا دلار این‌گونه خیز برداشته است.  بحث دیگر اینکه با خوش‌بینی نسبت به شنیده شدن صدای دکتر ناظران توسط مجامع اجرایی و پاسخ بهنگام توسط مراجع ذیربط، اطمینان داده‌اید که پیش‌بینی دکتر ناظران اشتباه است.  آقای دکتر جسارتا بسیاری از پزشکان متبحر را دیده‌ام که پس از بحث طولانی درباره مضرات دخانیات، برای رفع خستگی به دود کردن سیگارشان می‌پردازند. برای این مورد هم یک دلیل دارم. جناب آقای دکتر همتی در پاسخ به ادعای دکتر ناظران، چرا به نقدینگی پرداختند و از تشریح اوضاع پایه پولی امتناع فرمودند؟ براستی شما مفاهیم دقیق اقتصاد پولی و روابط حاکم بر متغیرهای این بخش و علم را کاملا مسلط هستید که این‌گونه نوشته‌اید؟ آقای دکتر فاضلی عزیز، حتما در چارچوب مطالعات جامعه‌شناسی علم، مباحث تئوری مورچگان را خوانده‌اید و می‌دانید هرچه بر سر راه مورچگان مانع بگذارید، باز حتی با طی مسیر دورتر، به خانه باز می‌گردند.  پس تمنا می‌کنم از پیش بینی اقتصاد خودداری کنید به چند دلیل: 

1- نفس پیش‌بینی در اقتصاد، آن هم در شرایط اقتصاد ایران، موجب تورش و شکل‌گیری نوع دیگری از الگوهای انتظاراتی تورمی می‌شود و مردم در این الگوها چندان اعتمادی به اینگونه گفته‌ها ندارند و باز تحریک بیشتر در رفتارهای اسپکولاتوری می‌شوند. برای مطالعه بیشتر، چون به اقتصاد نیز علاقه نشان داده‌اید و اتفاقا آمار نیز تدریس می‌کنید، لطفا مراجعه کنید به نقد لوکاس در باب اقتصاد سنجی و نظریه انتظارات عقلایی و همچنین همانند دوره کارشناسی مهندسی که داشتید بدانید روابط ریاضی را با مفاهمه و دوستی و علاقه نمی‌توان توضیح علمی داد.

2- به ساحت تخصصی علوم احترام بگذارید چون یک جامعه‌شناس هستید نه یک سیاستمدار

3- اقتصاد ننویسید چون جامعه‌شناس هستید و تحلیل‌های جامعه‌شناسانه شما را بیشتر دوست دارم، البته اگر دوست داشتید درباره اقتصاد پولی و بانک مرکزی و تورم و ابرتورم و رفتارهای پولی و سری‌های زمانی در اقتصاد بخوانید، کتاب‌های فراوانی وجود دارد که خوشبختانه به علت کارشناسی مهندسی که داشتید با این روابط ریاضی راحت ارتباط برقرار خواهید کرد؛ هرچند استدلال دقیق ریاضی را رها کردید و با جامعه شناس سیاست آشنا شدید که به امور آب و منابع می‌پردازد. آنچه نوشتم فقط از روی مفاهمه دوستانه با قلم زیبای علمی شما بود و لاغیر، ارادتمند.