دستاورد ایران از اجلاس شورای امنیت
مهدی مطهرنیا
اول اینکه آنچه در شورای امنیت رخداد قابل پیش بینی بود؛ اتحادیه اروپا برجام را میراث دیپلماسی خود میداند؛ دوم اینکه چین و روسیه خود را رقیب امریکا به همراه اروپا میداند؛ سوم اینکه امریکا در دوران ترامپ در جهت گریز از مسوولان خود به عنوان رهبر جهان روی آورده است؛ چیزی که مرکل درباره آن سخن گفته است. بنابراین آنچه در شورای امنیت رخ داد؛ به باور من نه ناشی از دستاوردهای دیپلماتیک تهران بلکه ناشی از فضای رقابت میان قدرتهای جهانی و شبه قدرتهای پیرامونی آن مانند روسیه برای شکل دادن به آینده نظم نوین جهانی است و تحلیلهای افراطی ممکن است ما را به اشتباه بیندازد. آنگونه که وزرای خارجه انگلیس؛ آلمان و فرانسه درباره برجام صحبت میکنند واز ضرورت آن سخن میگویند یک چیز است؛ اما اظهارنظرهایی که درباره رفتارهای حقوق بشری یا رفتارهای منطقهای ایران میشود بحث دیگری است که به هر دوی این موضوعات به عنوان دو راس یک پاره خط باید توجه شود و نباید دچار اشتباهات محاسباتی شد. در عمل هم خواهیم دید که کشورهای متفاوت جهان از جمله اروپا و حتی روسیه و چین منافع خود را در این خواهند دید که نزدیکتر به قدرتی باشند که منفعت بیشتری برایشان داشته باشد. پرسش من این است که 118 کشور گروه نم و غیرمتعهدها کجا قرار گرفتهاند؟ سالها قبل از امضای برجام در زمان دولتهای گذشته، ایران به بیانیههای نم و رویکرد کشورهای عضو این گروه دل خوش میکرد و این نکات در رسانهها مطرح میشد اما در نهایت ایران علی رغم هزینههای زیادی که برای این گروه داد هیچ برداشتی از غیرمتعهدها نداشت. فراموش نکنید چین، روسیه، اروپای متحد رقبای امریکا در نظم بخشیدن به جهان هستند. این کشورها بیش از اینکه به منافع ما بیندیشند به منافع خود میاندیشند؛ اگر موضعی اتخاذ میکنند برای تامین این منافع است و اگر به طرف ایران میل میکنند برای استفاده از کارت ایران در بزنگاهها برای امتیازگیری است. آنچه که دیروز دیده شد؛ در واقع تلاش اروپا برای همراهی مشکوک با امریکا و از طرف دیگر محدودسازی حرکت تهران بود. از سوی دیگر چینیها از در همراهی با ایران درآمدند و موضوع را وتو کردند. فلذا باید بگویم اگر عامل وتو و این ویژگی استعماری نبود؛ اکنون ایران مانند آژانس با دو رای چین و روسیه و رای مثبت دیگر کشورها بار دیگر با سد امریکا روبهرو میشد. به جای فضاسازیهای کاذب باید واقعیات را بفهمیم تا بار دیگر دچار نوعی اختلال در رفتار و کنش خود نشویم. آنچه در فضای رسانهای قابل مشاهده است؛ بیشتر یک اندیشه آرزومندانه است.