کندی شبکه ملی اطلاعات عامل فیلترینگ
محمدحسین انتظاری
در صورتی که اتفاقی در فضای مجازی بیفتد و حاکمیت بتواند درباره آن اتفاق، اعمال حاکمیت کند، میتوانیم بگوییم که ما در فضای مجازی امکان حکمرانی داریم و اگر این اعمال حاکمیت اتفاق نیفتد، یعنی امکان حکمرانی نداریم. در دنیای امروز دولت به معنای عام آن (state) دارای چهار رکن است که شامل مردم، محدوده جغرافیایی که با مرزها مشخص میشود، حکومت یا هیاتحاکمه (سه قوه) و حق اعمال حاکمیت میشود. یک حکومت به نمایندگی از مردم باید بتواند در مرزهای آن کشور خواستههای مردم را که در قانون اساسی متجلی میشود، بر کل کشور اعمال کند. اتفاقی که در فضای مجازی افتاده، این است که مرزها در فضای مجازی بهراحتی مشخص نیست و به همین جهت افراد، شرکتها و پلتفرمها میتوانند بهراحتی از مرزهای حقیقی کشورها عبور کنند و وارد سایر کشورها شوند، قوانین خواست خودشان را اعمال و به خواستههای مردم آن سرزمین بیاعتنایی کنند. چنین چیزی دقیقا به معنای نقض حاکمیت ملی و استقلال کشور است. این در حالی است که کوچکترین نقل و انتقالی در مرزهای حقیقی کشورها بسیار محافظتشده و تحت قوانین جدی انجام میشود، اما عبور اطلاعات در فضای مجازی که مهمترین منبع در عصر اطلاعات است، از مرزهای مجازی بدون هیچ قانونی صورت میگیرد. امروز در کشور در حوزه فضای مجازی مشخص است که ما در بسیاری از جاها در حکمرانی فضای مجازی با ضعف جدی مواجهیم و نمونه آن را میتوان در اتفاقاتی که بهصورت روزمره در فضای مجازی میافتد، مشاهده کرد. اعمال محدودیت شبکه اجتماعی اینستاگرام در پی شهادت سردار سلیمانی برای کاربران ایرانی و حذف اکانت و فیلتر محتوای منتشرشده توسط کاربران، یکی از نمونههایی است که نشان میدهد ما در فضای سایبر، با نبود حاکمیت مواجهیم. زیرا خواسته مردم ما در کشور خودشان توسط یک پلتفرم خارجی سرکوب شد، آن هم با استناد به قوانین امریکا. اگر ما در این فضا، حکمرانی داشتیم باید میتوانستیم این پلتفرم را مقید به احترام به خواسته کاربرانمان کنیم. اما این اتفاق تاکنون نیفتاده است. نکته اصلی اینجاست که مسائل حوزه فضای مجازی امروزه دیگر محصور در این فضا نیست، بلکه فضای مجازی امروزه در همه ارکان زندگی انسان مانند اقتصاد، فرهنگ، امنیت و سیاست اثرات جدی دارد. اگر برای تقویت حکمرانی در فضای مجازی کاری جدی صورت ندهیم، بزودی خواهیم دید سیاستگذاری و اعمال آن توسط قدرتهایی خارج از مرزهای ما صورت خواهد گرفت. این خواستهها باید از طریق قوانین و مسوولان جاری شود، اما میبینیم در مثالهایی از این قبیل، حاکمیت اعمال نمیشود. ما یک سری قوانین در کشور داریم و پلتفرمی که در کشور ما در حال فعالیت است، باید این قوانین را بپذیرد و آن را اجرا کند. در نمونه اخیر دیدیم که امریکا چگونه نسبت به ارز گرام واکنش نشان داد و اجرای آن را متوقف کرد. امریکاییها دیدند که ارز گرام میتواند در جریان اقتصادی آنها تغییراتی ایجاد کند که ممکن است در اختیار آنها نباشد، پس دستور به توقف آن دادند. آنها حتی به تلگرام اعلام کردند که نه تنها در امریکا، بلکه در سایر کشورها هم اجازه اجرای گرام را ندارند. زیرا ممکن است یک امریکایی به آن کشور برود و با این ارز تبادلاتی انجام دهد و هیاتحاکمه امریکا باید از حق آن امریکاییها دفاع کند. این به معنای توان اعمال حاکمیت و توان حکمرانی است حتی در خارج از مرزها، که اگر مطابق خواست سایر کشورها نباشد، در واقع نوعی استعمار است. ما زمانی میتوانیم از حکمرانی فضای مجازی کشور دفاع کنیم که پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، تلگرام، توییتر و مابقی سرویسدهندهها اعم از داخلی و خارجی، مقید باشند که قوانین کشور ما را بپذیرند و آنها را در پلتفرمشان رعایت کنند. اگرچه در حوزه سرمایهگذاری خارجی نیز در کشور یک سری قوانین مانند قانون استفاده حداکثری از توان داخل وجود دارد و این باعث میشود که سرمایهگذاران خارجی تحت قوانین کشور ما عمل کنند، اما در این زمینه نیز در حوزه فضای مجازی به سمتی نرفتهایم که این قوانین برای شرکتهایی که در داخل ثبت شدهاند و سهامدار خارجی دارند، اعمال شود. هماکنون مسوولان حتی در جاهایی که میتوانند نیز در موضع حکمرانی فضای مجازی اهمال میکنند و در جاهایی هم ابزارهای کمتری برای حکمرانی دارند. دراین شرایط شبکه ملی اطلاعات میتواند ابزارهای خوبی برای حکمرانی در فضای مجازی، در اختیار مسوولان قرار دهد. با ابزار شبکه ملی اطلاعات میتوان در فضای مجازی اعمال حاکمیت کرد و در شرایطی که این ابزار در اختیار ما قرار ندارد، شاهد تضعیف حکمرانیمان در این فضا هستیم. درواقع مهمترین نقش شبکه ملی اطلاعات، مشخص کردن مرز در فضای مجازی و محدوده تحت حکمرانی کشور ما در این فضاست. تشکیل شبکه ملی اطلاعات در لایه زیرساخت و شبکه، باعث میشود که حکمران به فضای مجازی کشور احاطه داشته باشد. هماکنون حتی حکمرانی شبکه هم در اختیار ما نیست؛ چرا که شبکه روی اینترنت فعال است و ما به لحاظ شبکه هم، کار خاصی نمیتوانیم بکنیم. به همین دلیل تنها ابزاری که استفاده میشود فیلترینگ است. با وجود این فیلترینگ یکی از بدترین ابزارها برای اعمال حکمرانی است. فیلترینگ ابزار صفر و یک است و درحالیکه شاید حاکمیت نخواهد یک پلتفرم را بهطور کامل ببندد، اما به دلیل نداشتن ابزارهایی که قوانین و مقررات خود را بر محتوای نامناسب اعمال کند، مجبور میشود کل پلتفرم را محدود کند. همه میدانند فیلترینگ ابزار نامناسبی است اما متأسفانه ابزاری دیگری نداریم و علت آن کندی در ایجاد شبکه ملی اطلاعات است. باید ابزارهایی در اختیار داشته باشیم که کاربر را درگیر نکرده، بلکه پلتفرم مجبور شود قوانین ما را بپذیرد. شبکه ملی اطلاعات میتواند یک سری ابزار در اختیار حکمران قرار دهد. برخی از مسوولان ایجاد شبکه ملی اطلاعات، بهطور مداوم از فیلترینگ گلایه میکنند، در حالیکه اگر شبکه ملی اطلاعات ایجاد شده بود، ابزارهای دیگری برای حکمرانی در این فضا به وجود میآمد و نقش فیلترینگ کمرنگتر میشد.
٭ سیاستپژوه فضای مجازی