مصائب برنامه نداشتن در تولید
وحید شقاقی شهری
در شرایطی که مهمترین راهبرد اقتصادی کشور با عنوان جهش تولید معرفی شده و این ضرورت از سوی اساتید اقتصادی و کارشناسان هم مورد تایید قرار گرفته اما متاسفانه شاهد آن هستیم که مهمترین ساختار اجرایی کشورمان در بخش تولید و صنعت و بازرگانی هنوز متولی رسمی خود را نشناخته است. اینکه ساختار اجرایی مهمترین وزارتخانه مرتبط با تولید کشور مان هنوز متولی رسمی خود را نشناخته، هرچند ناراحتکننده است؛ اما بدتر از آن این است که هنوز برنامه جامعی برای رشد تولید و زمینه سازی برای جهش تولید در بخشهای مختلف تدوین نشده است. واقع آن است که برای تحقق جهش تولید نیازمند یک برنامه مشخص اجرایی هستیم؛ من که تا به امروز برنامه جامع و همهجانبهای در این زمینه ندیده ام؛ دولت حداقل باید یک برنامه کوتاهمدت در این زمینه ارایه میکرد تا تحلیلگران و کارشناسان بدانند که کشور بر اساس چه نقشه راهی در کدام مختصات و بر اساس چه ظرفیتهایی تلاش میکند تا اولویتهای اقتصادی خود را پیش ببرد. نه تنها باید برنامه جامعی در زمینه رشد تولید برای وزارت صمت ارایه میشد بلکه باید برنامه جامعی برای تمام ارکان اقتصادی دولت نیز تصویرسازی میشد تا بخشهای مختلف تصمیم ساز همگی در راستای یک هدف بنیادین که جهش تولید است، حرکت کنند و شاهد ناهماهنگیهای اقتصادی در هر کدام از این بخشهای اقتصادی نباشیم. ممکن است در وزارتخانهای یا سازمانی موضوعاتی را به عنوان برنامه و نقشه راه در زمینه تولید مطرح کنند اما برنامهای که مبتنی بر واقعیات اقتصادی و با کارکارشناسی درست تدارک دیده شده و هدفمند باشد، هنوز مشاهده نشده است. ممکن است این پرسش برای افکار عمومی ایجاد شود که در این شرایط، اولویت بخشهای تولید کشور در شرایط فعلی چیست؟ در پاسخ به این پرسش میتوان به موضوعاتی چون بهبود محیطهای کسب و کار، رفع مشکلات تامین مالی بنگاهها، احیای بنگاههای نیمه تعطیل و تعطیل، رفع انحصارات و رقابتپذیر کردن بخشهای مختلف اقتصادی، توسعه بخش خصوصی، حمایت از فعالیتهای تولیدی و...اشاره کرد که باید در هر بخش نقشه راه اجرای آن برای سال99 مشخص شده باشد. تا مشخص شود که مثلا در حوزه صادرات چه برنامهای تدارک دیده شده؛ چه ظرفیتهایی تخصیص داده شده و قرار است چه نتایجی از دل این برنامهها حاصل شود.در حوزه بهبود فضای کسب و کار از ابتدای سال تا انتهای سال چه اقدامات عاجل صنعتی و جهش گونهای قرار است اتفاق بیفتد یا مشخص شود که برای سرمایه در گردش بنگاهها چه راهکارهایی تدارک دیده شده است. حداقل من هرگز یک چنین برنامه منسجمی را در بخشهای اقتصادی ندیدهام و هر اندازه که برای دستیابی به این برنامههای اقتصادی بیشتر تلاش کردهام کمتر به نتیجه دلخوه رسیدهام. مجموعه این گزارههای موثر نشاندهنده این واقعیت روشن است که اقتصاد ایران نیازمند نقشه راه و الگوی مشخصی است که بر اساس آن بتواند برنامهریزیهای خود را دنبال کند؛ تا زمانی که این الگوی کلان طراحی و عملیاتی نشود باید شاهد آزمون و خطاهای متعدد در بخشهای گوناگون باشیم. آزمون و خطاهایی که فشار را روی طبقات محروم افزونتر میکند و توانایی آنها را برای تحمل کردن مشکلات کاهش میدهد.