چرایی گشودن دروازههای امارات به روی ویروس خطرناک
حمیدرضا ترقی
اقدام اخیر امارات متحده عربی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، واجد شاخصهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... متفاوتی است که هر کدام از این گزارهها در تحلیل نهایی موضوع باید مورد توجه و ارزیابی دقیق قرار بگیرد. از یک منظر، اقدام امارات در واقع گشودن دروازههای کشورهای عضو شورای همکاری کشورهای خلیج فارس بر روی رژیم صهیونیستی است، اقدامی که میتواند هم آغاز از بین رفتن انسجام این شورا و هم آغاز دومینوی نفوذ در کشورهای منطقه خلیج فارس تلقی شود. یقینا یک چنین اقداماتی برای امنیت ایران و امنیت تنگه خلیج فارس نیز آثار منفی بهدنبال خواهد داشت. واقع آن است که این خیانت علنی کشورهای عربی به آرمان ملت فلسطین است و با این اقدام، امارات از پشت به کشورهای اسلامی و آرمانهای اسلامی خنجر میزند. رفتارهایی که قبلا هم به طرق و شیوههای مختلفی از جانب این کشورها دنبال میشد. لذا بهطور طبیعی نباید در برابر این اقدام امارات ساکت ماند و باید با استفاده از ظرفیت کشورهای اسلامی و سایر ظرفیتها نسبت به این اقدام خطرناک واکنش نشان داد. وقتی این اقدام امارات را در کنار سایر اقداماتش مثل حمایت از قطعنامه امریکا برای تداوم تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران یا کمک به داعش برای ایجاد ناآرامی و خسارت در عراق و سوریه یا موضعگیریهای این کشور در خصوص یمن و مقابله با انصارالله را بررسی میکنیم؛ یا اینکه حمایتهای این کشور را از اغتشاشگران داخل ایران و... کنار هم قرار میدهیم؛ متوجه این واقعیت روشن خواهیم شد که دولت امارات در حال بدل شدن به یک غده سرطانی از جنس رژیم صهیونیستی در منطقه است. غدهای که منافع ملی منطقه را به تبع رژیم صهیونیستی و امریکا در معرض خطر قرار میدهد. بنابراین همانطور که ترکیه در حال تجدیدنظر در روابط خود با امارات است و این اقدام توسط ملت فلسطین و همه ملتهای آزاده جهان مورد محکومیت قرار گرفته است و حتی دولت فلسطین سفیر خود را از امارات فرا میخواند به نظر میرسد که سایر کشورهای اسلامی نیز باید واکنشهای قاطعی نسبت به این حرکت امارات نشان دهند و اجازه ندهند که در ادامه مسیر امارات، سران سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مثل بحرین و... به این اقدام بپیوندند، بدون اینکه هزینهای برای این اقدام خائنانه خود بپردازند. اما در پاسخ به این پرسش که چقدر موضوعات اقتصادی در یک چنین تحرکاتی نقش دارد، میتوان به این واقعیت اشاره کرد که اساسا بخشی از توجه رژیم صهیونیستی به امارات به نقش امارات در ترانزیت کالا در منطقه توسط بنادر این کشور و نقشی که در تبادلات تجاری این کشور در اقتصاد منطقه بازی میکند باز میگردد.
در این میان همکاریها و مناسباتی که امارات با ایران در موضوعات ارزی، تجاری و اقتصادی داشته است هم موضوعی است که بدون تردید مورد توجه مقامات رژیم صهیونیستی قرار دارد. قطعا هدف این رژیم هدفی چند جانبه است و ابعاد و وزوایای گوناگون اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... را دربرمیگیرد. باید این اهداف را شناسایی کرد و مسیرهای مرتبط با آن را تحت کنترل گرفت تا خطری از این تحرکات خطرناک برای کشور ایجاد نشود. اگر به بُعد اقتصادی اقدامات رژیم صهیونیستی و امارات توجه نشود و ارتباط آن با موضوعات امنیتی و سیاسی ردگیری نشود، ممکن است آسیبهایی متوجه کشور شود. نباید فراموش کرد که به هر حال امارات کشوری است که با ایران در خصوص جزایر سهگانه چالشهایی را دارد و ادعاهای نادرستی را در این خصوص مطرح میکند در خلیج فارس هم به هر حال در یک طرف تنگه است، این موارد باید از منظر امنیتی و اقتصادی هم مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار بگیرد. یکی از اقداماتی که ایران باید به سرعت به دنبال فعالسازی آن برود؛ برنامههایی است که برای عملیاتی شدن سند راهبردی میان ایران و چین تدارک دیده شده است. ایران باید بهدنبال ایجاد بنادری قوی و مستحکم و پویا در سواحل مکران باشد تا از این طریق مسیرهای پیش روی امارات برای حاشیهسازی محدود و مسدود شود. بدون تردید چنانچه ظرفیتهای کشورهای مسلمان برای مقابله با یک چنین تحرکاتی در کنار هم قرار بگیرد میتواند سد محکمی در برابر زیادهخواهیهای رژیم صهیونیستی ایجاد کند.