فراز و نشیب طبیعی یا غیرطبیعی
مهدی طغیانی
نکتهای که در جریان بررسی موضوع ریزش شاخصهای بورس در بازار سرمایه و اساسا هر سرمایهگذاری دیگری باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که فراز و نشیب و بالا و پایین رفتن در نهاد فعالیتهای بازار سرمایه نهادینه شده است ونباید به گونهای اطلاعرسانی کرد که خانوادههای ایرانی تصور کنند نزولی شدن شاخص بورس معنای بحران میدهد. اما نگرانیها زمانی در میان تحلیلگران اقتصادی، کارشناسان و عموم مردم بیشتر میشود که ببینند فلان تصمیم اقتصادی و فلان برنامهریزی معیشتی باعث بروز مشکل در بورس یا هر حوزه اقتصادی دیگری شود.اینجاست که لازم است تذکر داده شود؛ تحلیل شود و روشنگری صورت بگیرد تا این شکل تصمیمسازیهای آسیب زا کمتر شود یا بهطور کلی از مسیر برنامههای اقتصادی خارج شود. طی روزهای گذشته برخی ناهماهنگیها میان برخی وزارتخانههای اقتصادی این موضوع را مطرح کرد که این ناهماهنگیها باعث بروز نوسانات در بازار سرمایه کشور شده است؛ موضوعی که یکبار دیگر اهمیت هماهنگیهای اجرایی را در مسیر اجرای برنامهریزیهای اقتصادی یادآور میسازد. از نظر مجلس و نمایندگان قابل قبول نیست که بر سر یک موضوع ساده اقتصادی که قاعدتا باید از قبل هماهنگی میان وزارتخانههای نفت و اقتصاد انجام میگرفت؛ مشکلات اقتصادی و مدیریتی فراوانی بروز کند و دامنه این ناهماهنگیها به اندازهای گسترده شود که بازارهای کشور را تحت تاثیر قرار دهد. جالب اینجاست که تبعات این ناهماهنگیهای اجرایی را نه دولتمردان بلکه مردمی باید بپردازند که بخشی یا همه دارایی خود را وارد بازار سرمایه کشور کردهاند و طبیعتا از مسوولانشان انتظار دارند که از تصمیماتی که باعث بروز آشفتگی و نزول در این بازار میشود، پرهیز کنند. بنابراین تصور میکنم که فعالیت در بازار بورس و اساسا هر بازاری، مانند پارهخطی است که یک سوی آن رشد، سود، پیشرفت و اوج گرفتن است و یک سر دیگر این پاره خط، نشیب است و نزول است و کاهش ارزش سهام و داراییها. توجه بیش از اندازه به هر کدام از این گزارهها میتواند سرمایهگذار را از نظر ذهنی با مشکلات عدیدهای مواجه کند. در این میان نحوه تصمیمگیری مسوولان عاملی است که به عنوان یک متغیر کلیدی میتواند زمینه رشد یا نزول در اتمسفر اقتصادی را فراهم کند. یعنی هر اندازه که میزان تصمیمسازیهای عاقلانه و عالمانه در فضای مدیریتی کشور افزونتر باشد به همان اندازه نیز دستاوردهای افزونتری نصیب اقتصاد خواهد شد و هر اندازه که مسوولان در فرآیند تصمیمگیریهاشان افقهای کوتاهمدت را مدنظر داشته باشند و به دنبال حل مسائل روزمره باشند به همان میزان شاهد بروز مشکلات بیشتری خواهیم بود. اتفاقا وظیفه رسانهها در این زمینه وظیفه حساسی است و میتواند از مشکلات گرهگشایی کند. رسانهها باید در زمینه آگاهی بخشی به مردم و ترسیم واقعیات موجود در فضای اقتصادی تلاش کنند تا هر فردی که برای سرمایهگذاری در بورس پیشقدم میشود بداند که با چه اتمسفری سروکار خواهد داشت و چه فعل و انفعالی در این اتمسفر در حال انجام است. با این توضیحات معتقدم که موضوع فراز و نشیب در بورس امری طبیعی و عادی است؛ اما نکتهای که این فرآیند را از حالت طبیعی خارج میکند، تصمیمات غیرکارشناسی شدهای است که میتواند سرنوشت بورس را دچار نوسانات غیرمعمول کند.