آموزش مجازی نیاز به بازتعریف دارد
زهرا گویا
با شیوع کرونا، شتاب ما به سمت استفاده از آموزش مجازی و ابزارهایش تسریع شد. این اتفاق ناگهانی بود و با وجود این، همه بخشهای آموزش هم در مدرسه و هم در دانشگاه توانستند بدون پیشآگهی و با سرعت بالایی خود را با شرایط ایجادشده سازگاز کنند که کار تحسینآمیزی بود و البته این کار در مدرسه روانتر از دانشگاه هم انجام شد. اگرچه انتطاری که از مدرسه میرفت شاید کمتر بود اما معلمها گل کاشتند و این جریان را جلو بردند، در صورتی که زیرساختهایی که در مدرسه است، از زیرساختهای تکنولوژیکی دانشگاهها خیلی ناقصتر و محدودتر است. اما در نهایت سال تحصیلی معوق نماند و تمام شد و دانشآموزان و دانشجویان مجبور نشدند یک سال تحصیلی عقب بمانند. از این نظر، آموزش مجازی اتفاق خوبی بود که در تاریخ آموزشی ما هم یک رکورد محسوب میشود. با وجود این، علیرغم تلاهای معلمان و دانشگاهیان و مجموعه آموزش، مشکلات زیادی هم در این میان وجود داشت.
این جریان مشکلات تکنولوژیکی را برجسته کرد و خوب است که به مجموعه نظام آموزشی در هر دو دوره عمومی و دانشگاهی فرصت داد که مشکلات را ببینند، مشکلاتی که شاید اگر به عهده جریان طبیعی آموزشی گذاشته شده بود، فکر میکردیم فعلا برایش وقت داریم. چون بحث آموزش مجازی و استفاده از تکنولوژی و زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات و تلفیق آن با آموزش مدرسه و دانشگاه خیلی وقت است که مطرح شده اما ما تصور میکردیم که همچنان وقت داریم که پژوهش انجام دهیم و نتایج آن را بررسی کنیم و اینکه بخواهیم محتوای درسی را سازگار کنیم که آخر سر تبدیل شود به تولید محتوای الکترونیکی در کنار محتوای رسمی. اما کرونا باعث شد باور کنیم وقتی اتفاقی رخ دهد، فرصتی نمیدهد. وقتی این کار را با سرعت انجام دادیم هم قابلیتها نمایان شد که عمدتا قابلیتهای فردی و نه سیستمی بود و هم مشکلات را برجستهتر و زودتر دیدیم. پژوهشها و پیمایشهای سریعی هم برای بررسی مشکلات انجام شد. با بررسی مشکلات و ورود به سال تحصیلی جدید که با درصد بالایی به گفته کارشناسها، بخش عمدهاش به دلیل تداوم کرونا مجازی خواهد بود، چند عامل مهم را باید در نظر بگیریم و از تجربه این چند ماه به خوبی استفاده کنیم. تجربه بومی ما نشان داده که سیاستگذاری و تصمیمگیری هم به اندازه زیرساختها اهمیت دارند. اینکه در حالت ایدهآل هم تکتک دانشآموزان مدرسهای یک گوشی هوشمند با بیشترین کارآمدی را داشته باشند و معلمان هم برای استفاده از تکنولوژی آموزش دیده باشند، هم تمام ماجرا نیست و نمیتوان انتظار داشت که سال تحصیلی جدید را با همان محتوا و رویکرد قبلی شروع کنیم با این دید که مشکل زیرساخت و ابزار برطرف شده است. باید توجه کرد که اینها پیشفرض و جزو ضرورتها هستند، اما اتفاقی که لازم است رخ دهد، این است که باید نسبت به چگونگی اجرای برنامه بازنگری کنیم. آموزش صفحات کتاب درسی آنطور که در مدرسه تابستانی صداوسیما آموزش داده میشود، یک چسب زخم موقت بوده که از بروز یک مشکل جلوگیری کنیم اما در ادامه نمیتوانیم مطابق درخواستهایی که تا کنون به حق یا ناحق از معلمان داشتیم، به همین روش ادامه دهیم. بنابراین لازم است که محتوا دوبارهنگری شود، نه اینکه کتابها از نو نوشته شود، بلکه نوع نگاه استفاده از محتوای موجود باید تغییر کند. باید به معلمان اختیار داده شود و این اختیار به معنای انعطاف و تشویق و ترغیب ابتکاراتی است که معلمان در همین چند ماه هم انجام دادند. خیلیها هم که خود را مقید به رعایت بندبند قوانین و دستورات آموزشی کردند، بیتشر صدمه خوردند و به دانشآموزان صدمه زدند. زیرا فضای مجازی با فضای حقیقی فرق دارد و ما نمیتوانیم اجرای آموزش را به همان سبک حضوری کلاس درس رعایت کنیم و عین آن را به زیرساخت فضای مجازی ببریم. این کار حتی در کوتاهمدت هم مشکلآفرین است. فضای مجازی ویژگیها، فراغتها و محدودیتهای خودش را دارد. یکی از کارشناسان میگفت الان در زمان کرونا خیرین مدرسهساز به جای اینکه مدرسه بسازند، خوب است که بخشی از بودجه مورد نظر خود را صرف خرید تجهیزات برای دانشآموزان کنند. در این شرایط که دانشآموزان به گوشیهای هوشمند دسترسی دارند، به قابلیتهای گوشی عادت کردند و دیگر نمیتوان آنها را به فضای محدود کلاس درس برگرداند. در نتیجه نوع استفاده از این گوشی و محتوای آموزشی لازم است جرح و تعدیل شود. توضیحات کسالتباری که در تمام کتابها دیده میشود دیگر ضرورتی ندارد و دانشآموزان میتوانند از ابزار و محتوای تولیدشده در فضای مجازی استفاده کنند تا زمانی که درس را یاد بگیرند. دیگر لازم نیست در کتابها بخشهایی مانند یادآوری داشته باشیم. سرعت یادگیری که برای دانشآموزان پیشبینی میشود، بسیار متنوعتر از قبل است. یکی از مشکلات آموزش کلاسیک که معلمان هم به آن اشاره میکنند که اگر بخواند به تفاوتهای دانشآموزان توجه کنند به سختی میتوانند سلایق مختلف را در نظر بگیرند. اما اکنون افراد میتواند فناوری را با سلیقهها و سرعتشان سازگار کنند. محتوا در دست دانشآموز است و میتواند زمان را منقبض و منبسط کند. از طرفی باید توجه داشت که اینترنت لازمه استفاده از آموزش مجازی است، اینکه در چه سطحی بخواهد در اختیار دانشآموزان باشد، چگونگی دسترسی و مدیریت این دسترسی باید به دانشآموز آموزش داده شود، زمان را در دست بگیرد و به بیراهه نرود. اینها مواردی است که باید در آموزش مجازی به آن پرداخته شود. یا در کتابهای درسی بخشی بهصورت فعالیت و کار گروهی تعریف شده بود و اکنون در شرایطی که دانشآموزان بهصورت فردی مشغول آموزش هستند، این فعالیتها نیاز به بازتعریف دارد. موضوع دیگری که نیاز به بازنگری دارد، ارزشیابی است. در این مدت به کرات شنیده شده که چه کار کنیم بچهها تقلب نکنند. در صورتی که در آموزش مجازی، موضوع تقلب بیمعناست. اگر تقلب به معنای دسترسی به منابع آموزشی باشد، هنر آنهاست. اگر قرار باشد ارزشیابی از حقایق مسلم موجود در منابع باشد، ارزشیابی مناسبی برای فضای مجازی نیست. بهخصوص که فعلا فضای مجازی ما تعاملی نیست و یکسویه است. این نوع ارزشیابی ما را هم در دانشگاه و هم مدرسه با چالش جدی مواجه کرد. البته در مدارس این اتفاق کمتر رخ داد، از آنجایی که معلمان و دانشآموزان عادت داشتند به ارزشیابیهای مرحلهای در طول ترم عادت داشتند، اما در دانشگاه چنین نیست و این برای آموزش دانشگاهی یک مساله جدی شده که چطور از تقلب جلوگیری کنیم. باید دید ارزشیابی در فضای مجازی به چه معناست و میخواهیم دانشجو چه چیزی یاد گرفته باشد و هدف و تعریف ما از یادگیری چه بوده است و چطور مطمئن شویم به این هدف رسیدهایم. بنابراین لازم است که تغییر دیدگاه و باور در دستور کار مدسه و دانشگاه قرار گیرد، در غیر این صورت هیجان آموزش مجازی به عادت تبدیل میشود. در آن صورت دیگر نمیتوان ازش به عنوان عادت مثبت استفاده کرد. لازم است نوآوریهای و مداخلههای بهجا در آموزش انجام دهیم و اگرنه تنها آموزش حضوری را به آموزش از راه دور تبدیل کردهایم و بهرهای از آموزش مجازی به همراه مزایایی که با استفاده از انواع قابلیتهای تکنولوژی دارد، نبردهایم.