تبعات اقتصادی شکست امریکا

۱۳۹۹/۰۵/۲۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۰۰۸۷
تبعات اقتصادی
 شکست امریکا

حسینعلی حاجی دلیگانی

اگر قرار باشد یک عنوان کلی و یک جمله کلیدی را در خصوص شکست امریکا در تصویب قطعنامه تحریمی علیه کشورمان انتخاب کنیم؛ «پایان جهان تک‌قطبی» و آغاز دوران چندجانبه‌گرایی در مناسبات ارتباطی و اقتصادی بین‌المللی می‌تواند انتخاب خوبی باشد. واقعیت آن است که توهم دوره نظام تک قطبی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده بود مدت‌هاست که از میان رفته است و افکار عمومی جهانی متوجه دوران تازه‌ای شده است که در آن بازیگران متعددی در حال ایفای نقش خود هستند. در این شرایط تازه جهانی ایران نیز باید با درک درست شرایط و با استفاده معقول از شکاف موجود میان بازیگران عرصه بین‌المللی باید منافع کلان خود را در بخش‌های اقتصادی، فرهنگی، ارتباطی و...دنبال کند. موضوع مهم دیگری که به‌نظرم بعد از شکست تلاش‌های ایالات متحده در شورای امنیت جلوه بیشتری پیدا کرد این واقعیت روشن است که هر زمان که اهداف و مطالبات کشورمان را با به‌کارگیری همه ظرفیت‌های درونی کشور دنبال کنیم...

 نتایج مطلوبی به دست خواهیم آورد و قادر خواهیم بود تا بزرگ‌ترین چالش‌ها را نیز پشت سر بگذاریم. بنابراین چنانچه این اتحاد و همدلی در عرصه‌های اقتصادی و معیشتی نیز به‌کار گرفته شود باعث خواهد شد تا بخشی از مشکلات قدیمی و ریشه‌دار کشورمان در حوزه‌هایی چون اشتغال زایی؛ جهش تولید، افزایش صادرات و...در مسیر حل و فصل شدن قرار بگیرند. همانطور که اشاره کردم همانطور که در عرصه سیاسی نظام تک قطبی را باید پایان یافته تلقی کنیم در حوزه‌های اقتصادی هم ساختارهای نوینی جایگزین نهادهای قبلی شده است که باید آنها را شناخت؛ ملزوماتش را درک کرد؛ ضرورت هایش را شناسایی کرد و در نهایت بهترین دستاوردهای اقتصادی را در این زمینه خلق کرد. فضای اقتصاد جهانی امروز دیگر عرصه تاخت و تاز شرکت‌های دانش بنیان و شرکت‌های نوین فناورانه است؛ باید بازیگران این عرصه را بشناسیم و سهم خودمان را از بازارهای بین‌المللی به دست آوریم. توفیق ایران و شکست امریکا یک واقعیت دیگری را نیز یادآور شد و آن اینکه برای استیفای منافع‌مان نیازی به عقب‌نشینی از حقوق ملت نیست و برخی افراد و جریانات که تصور می‌کردند اگر بخشی از حقوق ملت را موضوع مذاکرات قرار دهیم می‌توانیم دستاوردهای بیشتری کسب کنیم؛ متوجه این واقعیت شدند که برای دستیابی به حقوق مان اتفاقا باید بر روی اصول و آرمان های‌مان بایستیم و مبتنی بر آن پیش برویم. در حوزه‌های اقتصادی همانطور که قبلا اشاره کردم پایان نظام تک قطبی در حوزه اقتصاد به این معناست که دیگر یک کشور در اقتصاد نمی‌تواند به عنوان محور ارتباطات اقتصادی باشد و بازیگران اقتصادی متعددی وجود دارند که می‌توانند مناسبات اقتصادی کشورمان را متنوع‌تر از قبل کنند. بنابراین اقتصاد ایران باید به فکر متنوع ساختن شرکای اقتصادی‌اش باشد و تلاش کند از طریق این تنوع بیشترین ارزش افزوده را به دست آورد. استفاده از طرفیت‌های اقتصادی موجود میان ایران و کشورهای همسایه ظرفیت مهم دیگری است که باید در این دوران تازه بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. برنامه‌ریزی برای پویاسازی روابط اقتصادی با کشورهای همسایه باعث خواهد شد که جهش تولیدی که به عنوان مهم‌ترین اولویت امروز کشور مطرح است در مسیر تحقق و عملیاتی شدن قرار بگیرد و کیست که نداند جهش در تولید چه شاخص‌های مثبتی را در روند کلی اقتصاد و معیشت کشورمان ایفا می‌کند.