جان هر فرد جدا از جنسیت او ارزشمند است

۱۳۹۹/۰۶/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۰۵۹۳
جان هر فرد جدا از
 جنسیت او ارزشمند است

مریم   شاهسمندی

اتفاق تازه‌ای نیست، اینکه پدری به حکم ولی دم بودن دست به قتل فرزندش بزند و در نهایت هم با مجازاتی نه چندان سنگین مواجه شده و به زندگی‌اش ادامه بدهد. پدر رومینا قبل از اینکه با داس سر از بدن دخترش جدا کند، با یک وکیل در این باره مشورت کرده بود، او به خوبی می‌دانست که مجازات سنگینی در انتظارش نیست، مثل خیلی‌های دیگر که این کار را کردند و خیلی کمتر از 9 سال حبس به عنوان مجازات برایشان در نظر گرفته شد. قتل‌های ناموسی و به خصوص قتل دختران به دست پدران تاریخچه طولانی در کشور ما دارد، تاریخچه‌ای که اگر آن را ورق بزنیم متوجه می‌شویم که این همیشه دخترک بخت برگشته بوده که محکوم شده و بسزای اعمالش رسیده و پدر به عنوان ولی دم و کسی که می‌خواسته لکه ننگ را از دامن خانواده‌اش پاک کند شناخته می‌شود. شاید این‌بار همین 9 سال حبس هم به خاطر جنجالی است که در شبکه‌های اجتماعی به راه افتاده، وگرنه پدر رومینا هم می‌توانست مثل خیلی‌های دیگر حکمی بین 6 ماه تا 3 سال حبس بگیرد. این اتفاق‌ها تا زمانی که قانون محکم و قاطع در این باره به تصویب نرسد همچنان ادامه خواهد داشت. اما سوال اینجاست که آیا گرفتن جان یک انسان می‌تواند هیچ توجیحی داشته باشد؟ اگر ما بر این اعتقاد هستیم که خدا مالک جان و مال انسان است، پس چرا یک پدر را به عنوان ولی دم از مجازاتی که مستحق آن است مبرا می‌کنیم؟ چطور می‌شود که یک انسان به خود اجازه بدهد جان انسان دیگری را بگیرد و چون خود را مالک او می‌داند، به راحتی از زیر بار جزای کارش شانه خالی کند؟ پدر رومینا به وضوح در جلسه دادگاه و در جواب قاضی که از او پرسیده بود اگر می‌خواستی آبروی خانواده ات را حفظ کنی و ناموست را پاک کنی چرا پسری که دخترت را فراری داده بود نکشتی، گفته بود می‌دانستم اگر او را بکشم حکمم قصاص است. به راستی قانون‌های دست و پا شکسته ما در زمینه حفظ امنیت زنان تا کی قرار است به همین شکل باقی بماند، چه زمانی دولتمردان و قانون گذاران ما به این نتیجه می‌رسند که جان هر فرد بدون در نظر گرفتن جنسیت او ارزشمند است.  چرا باید پدری به خودش این اجازه را بدهد تنها به این دلیل که فرزندش مایملک او به حساب می‌آید، دست به چنین جنایتی بزند.  در همان روزهایی که رومینا به قتل رسید دو دختر دیگر نیز در دو شهر دیگر به همین شکل وحشیانه به قتل رسیدند، یکی توسط پدر و دیگری توسط برادری که تنها 18 سال داشت اما با همین سن هم احساس می‌کرد خواهرش مایملک اوست، چه کسی این طرز فکر را به او یاد داده، چه چیزی باعث شده تا یک نوجوان 18 ساله بدون ترس از قصاص دست به قتل خواهرش بزند به این بهانه که فکر می‌کرده با مردی غریبه رابطه دارد. اگر قرار باشد تمام ما بر اساس فکرهایی که در مورد دیگران می‌کنیم، حکم صادر کرده و آنها را مجازات کنیم که آن وقت سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. آن وقت دیگر همه می‌شوند، قاضی و مامور اجرای حکم. پس دیگر قانون این وسط حرفی برای گفتن ندارد. ای کاش یک بار برای همیشه قانونگذاران بدون در نظر گرفتن جنسیت افراد به این فکر کنند که هر فردی در جامعه حق حیات دارد و قانون موظف است از این حق حیات محافظت کند. همانطور که اگر زنی شوهرش را به قتل برساند یا دختری پدرش را حکم او قصاص است، چرا نباید برای یک پدر، شوهر یا‌برداری که قتل مرتکب شده چنین حکمی صادر شود. تا کی قرار است زنان و دختران این سرزمین قربانی سنت‌های اشتباه، قانون‌های دست و پا شکسته‌ای شوند که آنها را مایملک دیگران می‌داند.