چشمانداز مناسبات ارتباطی ایران و آژانس
علی بیگدلی
برای درک درست و تحلیل عمیق اهمیت بهبود مناسبات ارتباطی ایران و آژانس باید کمی به گذشته برگردیم؛ بعد از فراز و فرودهایی که به دلیل خروج ترامپ از برجام و بازگشت تحریمهای اقتصادی ایجاد شد، ایران رسما اعلام کرد که تعهدات برجامی خود را تا زمان انجام تعهدات سایر طرفها کاهش میدهد. حدودا سه ماه قبل بود که فرانسه پیشنهاد قطعنامهای را در خصوص فعالیتهای هستهای ایران به آژانس داد؛ آژانس این پیشنهاد را به رای گذاشت و در نهایت شورای حکام هم ایران را با این ادعا که اجازه بازرسی از سایتهای تازهتاسیس هستهای خود را نمیدهد محکوم کرد. این همان نقطه تاریکی بود که در مناسبات ارتباطی ایران با اروپا از یک طرف و ایران و آژانس از سوی دیگر به وجود آمد. ضمن اینکه امریکا هم استفادههای تبلیغاتی خودش را از موضوع کرد و بارها از طریق حاشیهسازی تلاش کرد تا روابط ایران و آژانس را بحرانی توصیف کند و با بزرگنمایی برخی ابهامات اعلام کرد که تخطی ایران از تعهدات برجامیاش ضرورت اجرایی کردن قطعنامه 2231و متعاقب آن راهاندازی مکانیسم ماشه را یادآور میسازد. با عبور از این فضای غبارآلود سفر آقای گروسی به ایران باب جدید باز شد و بخشی از التهابات میان دو طرف در مسیر حل و فصل شدن قرار گرفت. اما آقای گروسی فقط از یک سایت ایران که سایت دورغوزآباد بود بازدید کرد و در برگشت به کشورش گزارشی را منتشر کرد که از منظر ایران گزارش درستی نبود و در آن تنها به برخی واضحات اشاره شده بود. یعنی بهجای اینکه به ابهامات مطرح شده در خصوص دورغوزآباد پاسخ دهد و مشخص کند که آیا در آنجا فعالیت غیرقانونی صورت میگرفت یا نه؟ به برخی موضوعات واضح و مشخص که ایران قبلا هم آنها را رسانهای کرده بود اشاره میکند. مثلا درحالی که ایران از قبل اعلام کرده بود که تعهدات برجامی خود را در پاسخ به عدم تعهدات طرفهای مقابل کاهش میدهد و غنیسازی خود را که مطابق برجام قرار بوده 300 کیلو غنیسازی باشد به 1150کیلو اورانیوم غنی شده رسانده است، گروسی در جریان گزارش خود به جای تحلیل موضوع دورغوزآباد به این واضحات اشاره کرده بود و زنگ خطر را به صدا در آورده بود. مساله بعدی که بسسیار اهمیت دارد آن است که بر اساس مفاد برجام ایر ان میبایست، غنیسازی را در سانتریفیوژهای نسل 1 تا 3، بازپروری بکند که در حال حاضر ایران از سانتریفیوژهای نسل دوم که 4، 6 و 8 است، استفاده میکند که بازدهی بالایی دارند و از منظر آژانس بسیار پیشرفته هستند. این دو مورد مهمترین گزارههایی هستند که در گزارش آژانس مطرح شده و متعاقب آن هم ایالات متحده ادعاهایی را در خصوص آن مطرح میکند. در حال حاضر بحث بر سر این است که آژانس گزارش خود را شورای حکام بدهد و چنانچه شورای حکام هم بر علیه ایران رای صادر کند و ایران محکوم شود در آن صورت پرونده ایران راهی شورای امنیت سازمان ملل میشود و این فرآیند کاملا به نفع امریکایی است که قرار است تا پایان سپتامبر مساله مکانیسم ماشه را پیگیری کند. در این فضای پر مخاطره ایران تلاش میکند تا بهانههای طرف امریکایی را از طریق توسعه مناسبات با آژانس و اروپا از میان ببرد تا امریکا نتواند با توسل به گزارشهای آژانس یا آرای شورای حکام، طرحهای خود را علیه ایران د نبال کند. اما در پاسخ به این پرسش که چشمانداز مناسبات ارتباطی ایران با آژانس و اروپا بعد از سفر گروسی به تهران و انتشار بیانیه مشترک چه دورنمایی خواهد داشت باید گفت که ایران همواره بر این واقعیت تاکید کرده که بلافاصله پس از اینکه طرفهای مقابل به فرآیند اجرای تعهدات خود در برجام بازگردند، ایران هم به نقطه قبلی خود در برجام باز میگردد. بنابراین مازاد اورانیوم غنی شده را ایران یا باید تحویل آژانس بدهد، یا با حضور کارشناسان معدوم کند یا در اختیار روسیه قرار دهد همانطور که قبلا این کار را انجام میداده است. در شرایطی که امریکاییها به دنبال کوچکترین بهانه هستند تا از موضوع فعالیتهای هستهای به عنوان یک عامل فشار بر ایران استفاده کنند، هر حرکتی توسط ایران باید با هوشمندی و ضمن بررسی تبعات کامل موضوع اجرایی شود.