ایران یک جامعه مرد سالار است
گلی ماندگار|
بازار کار همچنان مردانه است و زنان کماکان فرصت کمتری برای اشتغال پیدا میکنند. باوجود اینکه آخرین گزارش مرکز آمار نشان میدهد بیکاری در زمستان سال گذشته به نسبت زمستان ۹۷، با کاهش ۱.۷ درصدی به ۱۰.۶ درصد رسیده است، اما برآوردها نشان میدهد در آخرین فصل سال ۹۸، ۱۴۵ هزار زن به نسبت فصل مشابه سال قبل آن بیکار شدهاند. برخی کارشناسان بر این باورند که آمارهای ارایه شده واقعیت کار و فعالیت اقتصادی زنان را نشان نمیدهد. هر چند شاید از نظر تعداد، مردان شاغل در بخش غیررسمی اقتصاد بیشتر از زنان هستند، اما نسبت زنان و مردان در این بازار به نسبت بازار رسمی نزدیک به هم شده است. مشارکت اقتصادی زنان همچنان کمتر از ۲۰ درصد است، یعنی آنها یک پنجم مردان فعالیت رسمی اقتصادی دارند، اما در سالهای اخیر افزایش نیاز زنان به کار منجر به فعالیت بیشتر آنها ولو در اقتصاد غیررسمی شده است. در شرایطی که شیوع گسترده کرونا اقتصاد را با چالشهای جدی مواجه کرده، بیم آن میرود که زنان بیشتری جذب بازارهای غیررسمی شوند. برای بررسی شرایط اجتماعی اشتغال زنان در دوران کرونا با مصطفی اقلیما، جامعهشناس و رییس انجمن مددکاری ایران گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
تاثیر کرونا بر اشتغال زنان را چطور ارزیابی میکنید؟
اول از همه باید شرایط زنان را در بازار کار مورد ارزیابی قرار دهیم، اینکه کارفرمایان با چه شرایطی زنان را استخدام میکنند و چه کسانی از این شرایط سود میبرند. در بسیاری از مشاغل رسمی که راهیابی زنان به آن بسیار دشوار است موضوع کاملا مشخص است. به همین خاطر بخش اعظمی از زنان برای اینکه شغلی داشته باشند، به بازارهای غیر رسمی و یا همان شرکتهای خصوصی روی میآورند. در همه جای دنیا در بسیاری از مشاغل زنان دستمزد کمتری از مردان میگیرند و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست ضمن اینکه شرایط اقتصادی کشور ما باعث شده تا زنان بیشتری با شرایطی سخت اما حقوقی بسیار کم به استخدام کسب و کارهایی در بیایند که کارفرما فقط به این خاطر که قوانین را به راحتی دور بزند آنها را استخدام میکند. با توجه به این شرایط قطعا کرونا بیش از همه به اشتغال زنان آسیب وارد کرده است. با اینکه بسیاری از کارفرمایان تمایل دارند که زنان را استخدام کنند اما باز هم وقتی مساله تعدیل نیرو باشد این نیرویهای زن هستند که در صف اول قرار میگیرند.
چرا کارفرمایان بخش خصوصی و کسب و کارهای غیررسمی تمایل به استخدام زنان دارند؟
خیلی واضح است، آنها میدانند که زنان با حداقل حقوق و بدون هیچ گونه مزایایی برای آنها کار میکنند و البته که کار بیشتر و با کیفیتتری هم تحویلشان میدهند. اگر یک کارفرما قرار باشد کارمند مرد استخدام کند، باید بیمه و مزایای او را پرداخت کند، حقوق کافی به او بپردازد و البته که حق سنوات و مرخصی و اینها هم هست. اما در بسیاری مواقع زنان به دلیل نیاز مبرمی که به کار دارند و تنها تلاششان این است که به اقتصاد خانواده کمک کنند، با هر شرایطی مشغول به کار میشوند، حقوق اندک، بدون بیمه و مزایا و حتی سنوات و مرخصی. ضمن اینکه تجربه ثابت کرده در بسیاری مواقع کیفیت و کمیت کار زنان بهتر از مردان است. به این ترتیب کارفرما ترجیح میدهد که نیروی کاری با حداقلها را استخدام کند. در این شرایط او به راحتی میتواند قوانین را دور بزند.
با این اوصاف پس چرا وقتی پای تعدیل نیرو به میان میآید باز هم این زنان هستند که قربانی میشوند؟
کاملا واضح است. نیروی کاری که هیچ حق و حقوقی را از کارفرما طلب نمیکند، خیلی راحتتر اخراج میشود. زنان در صف اول تعدیل نیرو قرار میگیرند چون از ابتدا با کمترین درآمد و البته بدون هیچ گونه مزایایی استخدام شده اند. نه بیمه دارند که شکایت کنند و نه قراردادی که با استناد به آن بتوانند کارفرما را به دادگاه بکشانند، به این ترتیب تعدیل کردن آنها خیلی راحتتر و بی دردسرتر از نیروی کار مرد است.
تاثیرات اجتماعی این پدیده روی زنان چیست؟
به هر حال ایران یک جامعه مرد سالار است. نباید فراموش کنیم که متاسفانه شایسته سالاری زمان زیادی است که به محاق رفته و در حال حاضر افراد بر اساس تواناییهای خود بر سر کار نیستند و بسیاری بر اساس رابطهها در شغلهای مختلف مشغول به کار هستند. در این شرایط این تعدیل نیروها و بیکاریها برای زنان میتواند بسیار آسیب زا باشد. چرا که اقتصاد خانواده دیگر به روال سابق نیست که یک نفر کار کند و بقیه اعضای خانواده استفاده کنند. تورم اقتصادی به حدی بالاست که حتی اگر زن و شوهر هر دو شاغل هم باشند باز ممکن است برای تامین هزینههای زندگی با مشکل مواجه شوند، پس به این ترتیب زمانی که یک زن بیکار میشود، آسیب غیرقابل جبرانی به اقتصاد خانواده وارد میشود. در این شرایط اوضاع سختتر هم هست. چه بسا مرد هم یا بیکار شده باشد یا کسب و کارش با مشکل مواجه شده و یا اینکه ماهها حقوق دریافت نکند. به این ترتیب فشارها بیشتر هم میشود. خب اولین کسانی هم که آسیب میبینند، زنان هستند، آنها هم باید فشارهای اقتصادی را تحمل کنند، هم ممکن است در این شرایط مورد خشونتهای خانگی قرار بگیرند. از سویی این وضعیت میتواند منجر به افزایش آمار طلاق در کشور شود. به هر حال مسوولان باید برای این وضعیت راهحلی پیدا کنند. زمانی که ما خانوادهها را تشویق به فرزندآوری میکنیم باید شرایط معیشتی آنها را هم مد نظر قرار دهیم. نمیشود به ماجرا فقط به شکل دستوری نگاه کرد. افزایش افراد خانواده یعنی افزایش هزینهها و اگر شرایط برای تامین این هزینهها فراهم نباشد نمیتوانیم توقع داشته باشیم که افراد به داشتن فرزندان بیشتر فکر کنند.