دومینوی افزایش قیمت ارز و سکه
علی قنبری
«قیمت سکه وارد دالان 13میلیون تومانی شد»؛ «قیمت دلار و ارز رکوردهای تازهای را ثبت کرد» این عبارت تیتر اکثر رسانهها در روزهای اخیر است که به تناوب و همزمان با رشد قیمت دلار و سکه در بازارهای اقتصادی روی ویترین رسانههای گروهی مینشیند. در بررسی تحلیلی چرایی وقوع این نوسانات مخرب میتوان تئوریهای اقتصادی را پشت سر هم ردیف کرد و با برخی استدلالها نتیجهگیری کرد که فلان تصمیم دولت در خصوص بازار سرمایه یا فلان اقدام اجرایی در خصوص بودجه و... مسبب وقوع این فراز و نشیبهای اقتصادی بودهاند. یا مثلا نسبت به تصمیمات بانک مرکزی و وزارت اقتصادی انتقادات جدی را مطرح کرد که البته این موارد در جای خود اهمیت و برجستگی دارند. اما بیایید، کمی عمیقتر به مساله نگاه کنیم و صحبتهای کلیشهای را کنار بگذاریم و ببینیم که آیا کارشناسان و تحلیلگران از قبل احتمال وقوع چنین وضعیتی را پیشبینی نکرده بودند؟ یا اینکه تذکار داده بودند ولی کسی به آن هشدارها توجه نکرد. واقع آن است که شرایط اقتصادی در هر کشوری تابع جو روحی و روانی مردم، نظام تصمیمسازی و تحولات اقتصادی داخلی، منطقهای و بینالمللی است. ایران هم در شرایط فعلی تحت شدیدترین نظام تحریمی امریکا و اذنابش قرار دارد که شاید در طول تاریخ کمنظیر باشد. (اگر نگوییم بینظیر) از سوی دیگر هم کرونا مزید بر علت شده است تا مشکلات ابعاد وسیعتری پیدا کنند. در این میان برخی سوءمدیریتها و خود تحریمیهای داخلی هم وجود دارند که اثرات ویرانکنندهای بر اقتصاد داشتهاند. آسیبهایی که در فضای رسانهای کشور از آن تحت عنوان تحریمهای داخلی یاد میکنند. بنیادیترین واقعیت اقتصادی که سایر شؤون اقتصادی از آن نشات میگیرد، مفهومی است که در مباحث اکادمیک از آن ذیل عنوان واقعیت عرضه و تقاضا یاد میشود. به عبارت روشنتر سایر پدیدههای اقتصادی به نوعی تحت سیزه این نظم اقتصادی قرار دارند. بر این اساس وقتی به هر دلیلی در ورودی عرضه ارز مشکلی به وجود بیاید و تحریمهای اقتصادی و رکود کرونایی بر دامنه این کمبودها بیفزایند، طبیعی است که بازار ارز نسبت به این کمبودها واکنش نشان میدهد؛ از آنجایی که بازارهای اقتصادی با هم همگرایی دارند، نوسانات بازار ارز به سرعت سایر بازارهای اقتصادی را نیز در مینوردد و قیمت سکه و طلا هم همپای این رشد در قیمت ارز بالانشینی را انتخاب میکنند و رکوردهای تازهای را خلق میکنند. مثال روشن آن بازی دومینوست، قطعاتی که توسط بازیگر بر اساس یک الگو کنار هم چیده میشند، بعد با یک تکانه اولین قطعه که سقوط میکند با خودش سایر قطعات را نیز میاندازد و چرخهای از سقوط در یک مختصات دومینویی را به وجود میآرود. بنابراین ریشه اصلی مشکلات امروز ما ریشه در تصمیماتی دارد که در گذشته اخذ شده است و هزینه آن را امروز طبقات کمتر برخوردار میپردازند. حالا باید ببینیم که برای برونرفت از این مشکلات آیا راهکارهایی در پیش گرفته شده و نظام سیاسی توانسته سد محکمی برای در امان ماندن اقتصاد از این تکانهها بسازد. یکی از مهمترین موضوعاتی که کارشناسان طی ماههای اخیر بسیار درباره ضرورت آن سخن گفتند و مقاله نوشتند و هشدار دادند؛ بحث افایتیاف بود که بر اساس اسنادی که دولت و سایر نهادهای مسوول ارایه کرده است، حتی نزدیکترین متحدان کشور نیز بدون امضای این سند حقوقی حاضر به تداوم روابط اقتصادی با کشورمان نبودند. در برابر این هشدارها برخی افراد و جریانات تندرو بدون توجه به استدلالهای ارایه شده و ضرورتهای مطرح شده، موضوع تصمیمسازی در خصوص این سند مهم را به یک موضوع جناحی و گروهی تقلیل دادند تا اقتصاد ایران دورهای از فشار مضاعف را تجربه کند. این موضوع شاید مهمترین مشکل مدیریت در کشور ما باشد. اینکه به موضوعات اقتصادی از دریچه مسائل گروهی و سیاسی نگریسته میشود و این موضوع باعث میشود که یک مدیریت واحد در حوزه اقتصاد نقشآفرین نباشد و دامنه وسیعی از دیدگاههای مختلف با نظرات متفاوت و بعضا متضاد بازیگر صحنه اقتصادی و مدیریتی باشند. از این منظر معتقدم تا زمانی که درک درستی از مقولههای اقتصادی در نظام سیاسی ایجاد نشود و همه افراد، جریانات و گروهها بر روی اصل بودن منافع ملی به اتحاد نرسیده باشند، نمیتوانیم توقع بهبود اوضاع را متصور شویم.