معادله حبابها و تئوری آربیتراژ گپ
علی مختاری
معادله حباب در بازارهای اقتصادی کشورمان یکی از مهمترین معماهایی است که به نظر میرسد فعالان اقتصادی و رسانهها به دنبال رمزگشایی از آن هستند. یافتن پاسخهایی برای این پرسشها که آیا بازار سرمایه ایران دارای حباب است؟ اندازه این حباب چقدر است؟ در شرایط فعلی کف شاخص چقدر است و قرار است این حباب تا کجا صعود یا نزول کند؟ و... پاسخ به این پرسشها و پرسشهایی از این دست به هیچوجه ساده نیست. هیچ اقتصاددان یا تحلیلگری نمیتواند دقیقا مقدار حباب، اندازهاش را، زمان تشکیلش را و سایر گزارههای مرتبط با آن را پیشبینی و اطلاعرسانی کند. اصولا حبابها زمانی مقدار و زمان مشخص پیدا میکنند که کاملا تخلیه شوند و در دسترس ارزیابیها قرار بگیرند. تا قبل از تخلیه حبابها نمیتوان از وجود آنها مطمئن بود. اما اصل آربیتراژ که در یادداشتهای قبلی هم درباره آن صحبت کرده بودیم و رییس کل بانک مرکزی هم یکبار درباره آن صحبت کردند...
این معیار را در اختیار تحلیلگران قرار میدهد که بتوانند در بازارهای مالی مبتنی بر دادههای موجود و نشانهها حدسهایی بزنند که آیا این داراییها رشد معقولی داشته اند یا اینکه بیش از مقدار منطقی و استاندارد رشد کردهاند؟ باید بدانیم هر برگه سهمی که ما میخریم در واقع همراه با آن مقداری ماشینآلات، زمین و مدیریت را میخریم و در سود شرکتی سهیم میشویم. سوال مهم بعدی این است، آیا معادل این سود و داراییها بهصورت فیزیکی و عینی در بیرون بازار سهام موجود است یا اینکه این برگهها بدون نمونههای عینی و مابهازای مشخص خارجی ارایه شدهاند. اگر موجود باشد بنابراین میتوان مقایسهای داشته باشیم بین برگه سهمی که خریداری شده با محتوای اقتصادی که در ازای وجه پرداخته شده است، یعنی مشخص است که با این خرید سهم در بخشی از داراییهای شرکت سهیم شدهایم. وقتی یک آپارتمان هم میخریم در واقع مشخص است که مقداری از آپارتمان، مقداری از زمین و بخشی از منافع کلی ساختمان شریک شدهاید و در اجاره سالانه احتمالی هم سهیم هستید. بنابراین به دست آوردن پیدا کردن نقطه مغفول مانده و گپ سرمایهگذاریها کار چندان سختی نیست و با استفاده از این سازوکاری که برای مخاطبان شرح دادیم میتوان این ایده را تحقق بخشید. تا اینجا «آربیتراژگپ» یا قانون قیمت یکسان به ما کمک میکند که متوجه بشویم که قیمت در بازار سرمایه یا هر بازار مالی دیگری به درستی آیا در یک روند منطقی رشد کردهاند یا خیر؟ اما سوال این است که اهمیت این گپها در اقتصاد چیست و چرا حضور آنها مهم است؟ این سوال بسیار بزرگی است که تا به امروز یکی از بزرگترین پازلهای تحلیلی در اقتصاد را شکل داده و اساتید اقتصادی را سرگرم بررسی این معما کرده که از چه راهی میتوان حبابهای موجود در بازار را تفسیر و تحلیل و آنها را پیشبینی کرد. اساتید اقتصادی با رویکردهای مختلف بهدنبال این هستند که علل تشکیل حبابها را تفسیر کنند و نظرات مختلفی از اقتصاد رفتاری تا سایر مباحث مالی تا سیکلهای رونق و رکود و مساوئل مربوط به اقتصاد پولی و همه و همه را پیش کشیدهاند. البته برای این منظور تئوریهایی ایجاد شده اما هرگز دلیل مستندی برای این موضوع که چرا بازارهای مختلف بیش از اندازه رشد میکنند پیدا نشده است. بنابراین در این یادداشت تلاش کردیم تا تصویری از مفهوم حباب، چرایی وقوع ان و راههای شناسایی آن ارایه کنیم در یادداشتهای بعدی راههای تفسیر حبابها را با مخاطبات محترم «تعادل» در میان خواهیم گذارد. پس تا بعد...