دورنمای احیای برجام برای اقتصاد
مهدی مطهرنیا
بعد از صحبتهای اخیرمجید تخت روانچی با بیبیسی بینالمللی در خصوص نظر ایران پیرامون اظهارات بایدن درباره بازگشت امریکا به برجام و اظهاراتی که ظریف هم در این زمینه مطرح کرده است؛ افکار عمومی بهدنبال یافتن پاسخی برای پرسشهایی از این دست میگردد که در صورت حضور بایدن در کاخ سفید دورنمای مناسبات ارتباطی دو کشور در خصوص برجام و سایر مسائل چه شرایطی را پیدا میکند؟ باید توجه داشت که رقابت در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده امریکا بسیار تنگاتنگ است؛ این رقابت تنگاتنگ و شانه به شانه احتمال پیروزی هر دو کاندیدا را در مقابل دیدگان جهانیان قرار میدهد، چرا که اصطکاک در این سطح بسیار بالاست و کوچکترین متغیرها ممکن است نتیجه کلی انتخابات را بر له یا علیه یکی از دو نامزد اصلی بازگرداند.در این شرایط از منظر ایران، آنچه که ترامپ و بایدن را از همدیگر جدا میکند و بین آنها تفاوتهایی ایجاد میکند، آن است که بایدن آمادگی خود را برای بازگشت به برجام اعلام کرده اما ترامپ همچنان بر طبل مخالفت هایش با این سند مهم بینالمللی میکوبد. بازگشت به برجام میتواند برای ایران نکته مثبتی تلقی شود تا افکار عمومی را قانع کند که بازگشت ایران پای میز مذاکره، نه به اعتبار ناشی از فشار تحریمهای اقتصادی، بلکه بدلیل حضور بایدن در کاخ سفید و تغییر روشهای اتخاذ شده باشد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی به این نکته روشن اشاره کردهاند که در ایالات متحده امریکا، پارادایم، داکترین، سیاستهای کلان و استراتژیها با تغییر رییسجمهورها تغییر نمیکنند اما در روش و تاکتیکهای بهکار گرفته شده، ممکن است تغییراتی را بتوان متصور شد. لذا میبینیم که رییسجمهوری امریکا در وضعیت کنونی هم همان روشها و الگوهایی که اوباما در خصوص تحریمهای اقتصادی فراگیر علیه ایران پایهریزی کرد را دنبال میکند. راهبردهایی که ترامپ امروز در خاورمیانه دنبال میکند در تداوم همان الگوهایی است که در زمان اوباما در خصوص خاورمیانه بزرگ و بزرگتر و جدید عنوان میشد یا اظهاراتی که در خصوص ناتوی عربی امروز مطرح میشود در تداوم همان رویکردهایی است که در زمان اوباما پایه گذاری شد. بنابراین آنچه که تغییرات تازه را میآفریند در تکنیکهای تازه و تاکتیکهای تازه است.اما ظهور بایدن و روی کار آمدن او، بازگشت به برجام و بازگشت به میز مذاکره را برای ایران سهلتر میکند. در این میان نباید فراموش کنیم که بایدن به این نکته اشاره کرده است که برجام را بنوعی تنها بر روی کاغذ خواهد پذیرفت، چرا که بایدن معتقد است از طریق بازگشت به برجام پروژه فشار و مهار ایران را بهتر میتواند دنبال کند. از این جهت از منظر ظریف و تخت روانچی با روی کار آمدن بایدن، مقدمه بهتری برای حرکت ایالات متحده بسمت همگرایی با اروپا و کند کردن لبه تیز مخالفتهای چین و روسیه ایجاد خواهد شد. به همین دلیل از همین امروز با یک گام به جلو سعی میکنند برای امریکای مدل بایدن، شروطی را بگذارند تا از یک طرف خود را پیروز این مواجهه معرفی کنند و از سوی دیگر تصویری از چشمانداز آینده ارایه کنند. از طرف دیگر اگر همگرایی اتحادیه اروپا با ایالات متحده محقق شود باید بدانیم که پروژه تحریمها بر علیه کشورمان جدیتر عملیاتی خواهند شد. از سوی دیگر اگر بایدن بتواند همگرایی با اروپا را ایجاد کند، مسائل منطقهای، موشکی و حقوق بشری را در دستور کار انتقاد از ایران قرار خواهد داد و فشارهای افزونتری را متوجه تهران میکند. بایدن اعلام کرده است که ادعاها و آرزوهای ترامپ را از جهتی دنبال خواهد کرد؛ او رسما اعلام کرده که به اساس تحریمهای اقتصادی امریکا علیه ایران اعتقاد دارد و معتقد است که این تحریمها ضروری است اما در عین حال روش ترامپ در استفاده از این تحریمها را بنقد میکشد و فکر میکند که میتواند این تحریمها را با دامنههای وسیعتر و اثرگذارتر دنبال کند. لذا آنچه که هم اکنون در منطق اقدامات آقایان ظریف و تخت روانچی میتوان ردیابی کرد آن است که جمهوری اسلامی ایران نمیخواهد فرصت استفاده از حضور بایدن در کاخ سفید را از دست بدهد ولی در عین حال از این واقعیت کاملا آگاه است که ورود بایدن به کاخ سفید مقدمهای برای فشار بیشتر بر ایران در یک فضای همگرایانه بین المللی و با همکاری سایر کشورها خواهد بود. بنابراین راهبردهای لازم برای مواجهه با این شکل از مناسبات ارتباطی را تدارک میبیند تا این تصمیمات برای امریکا پرهزینهتر شود. با این مقدمات معتقدم، بازگشتی که بایدن در خصوص آن سخن میگوید و مدنظر اوست یک بازگشت مشروط به برجام است که همان شروط تارمپ را با ادبیات دیگر مطرح میکند. بر این اساس است که ایران قبل از ورود احتمالی بایدن به کاخ سفید و در پیش گرفتن راهبردهای ذکر شده، تلاش دارد تا مواضع شفاف خود را اعلام کند. یعنی از یک سو اعلام میکند که درباره اموری که قبلا صحبت شده دیگر حاضر به صحبت نخواهد بود، ضمن اینکه در باب مسائلی که امریکا آن را مشروط میکند و دستگاه دیپلماسی ایران و رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران آن را پذیرا نیستتند، این پیام روشن را ارسال میکنند که در این زمینهها ایران، حاضر به صحبت و مذاکره نخواهد بود. با استفاده از این سازو کار، ایران در عین حال یک گام رو به جلو هم برمیدارد و اعلام میکند که امریکا باید هزینههای خروج از برجام و خساراتی که متوجه اقتصاد و معیشت ایران کرده است را پرداخت کند. با استفاده از این مکانیسم، هم میتواند مزایای احیای دوباره برجام را داشته باشد و هم در مقابل زیاده خواهیهای طرف مقابل راهبردهای پیشگیرانه را اتخاذ کند.