فقر واقعیت تلخ امروز
مریم شاهسمندی| خط فقر در ایران بر اساس یک تحقیق غیر رسمی برای یک خانوار ۴نفره ۱۰میلیون تومان شده است. حالا شاید خیلی از مسوولان به این مساله اشاره کنند که تحقیق غیر رسمی نمیتواند، منبع خوبی برای استناد و انتشار باشد. اما کافی است نگاهی به وضعیت اقتصادی کشور بیندازیم تا ببینیم که این آمار میتواند حتی خوشبینانه هم باشد. چرا که تورم افسار گسیخته در جامعه ما حقیقتی انکارنا پذیر است. سال 97 طبق یک آمار رسمی که مرکز آمار آن را اعلام کرد، خط فقر بین 6 تا 7 و نیم میلیون تومان برآورد شد. افزایش قیمتها در طی این دو سال خود نشاندهنده این است که خط فقر 10 میلیون تومانی چندان هم دور از انتظار نیست. اما سوال اینجاست که چه اتفاقی در حال وقوع است؟ اگر این برآورد را در نظر بگیریم، بیش از 70 درصد مردم ایران در فقر مطلق به سر میبرند. فقری که میتواند باعث بروز بسیاری ناهنجاریهای دیگر در جامعه باشد. مسوولان نمیتوانند اینبار هم از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند. حالا دیگر زمان آن رسیده که کسی پاسخگو باشد. در حال حاضر تامین معاش برای مردم مهمتر از هر چیزی است. اصلا قرار نیست به سراغ جامعه شناسان و کارشناسان این حوزه برویم تا بفهمیم که فقر چه بلایی میتواند بر سر جامعه ما بیاورد. کافی است سری به نهج البلاغه بزنیم و این جمله معروف حضرت علی(ع) را بخوانیم. «وقتی فقر از دری وارد شود از در دیگر ایمان خارج میشود». به این ترتیب است که میتوانیم بپذیریم که اقتصاد پایه و اساس هر جامعهای است. تا وقتی اقتصاد یک کشور رونق داشته باشد، میتوانیم به بالندگی اجتماعی و سیاسی و ... فکر کنیم. اما زمانی که مردم درگیر معاش خود میشوند، تمام پایههای جامعه به لرزه میافتد. همین یک ماه پیش بود که رییس پلیس تهران اعلام کرد 90 درصد کسانی که به خاطر دزدی دستگیر شدهاند، بار اولی بودند. این زنگ خطری است که بیخ گوش مسوولان به صدا درآمده و اما انگار خواب آنها سنگینتر از صدای این زنگهاست. حالا دیگر فقر تنها گریبان اقشار کمدرآمد را نگرفته است. زمانی بودند کسانی که طبقه ضعیف جامعه نامیده میشدند و البته که گذران زندگی برای آنها سختتر از بقیه جامعه بود، اما در حال حاضر اکثریت قریب به اتفاق طبقه متوسط جامعه هم در این شرایط به زیر خط فقر سقوط کردهاند و این یعنی بالا رفتن آمار فقر در جامعه و در کشوری که هم بار تمدن چند هزار ساله را به دوش میکشد و هم یکی از غنیترین کشورهای دنیا از نظر ثروتهای ملی به شمار میرود. بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران همان کسی بود که واقعیت خط فقر 10 میلیون تومانی را اعلام کرد. حمیدرضا امامقلیتبار به زندگی کارگران اشاره کرد و گفت: بسیاری از کارگران در این وضعیت توانایی مدیریت زندگی خود وخانواده شان را ندارند. بسیاری از آنها حتی برای هزینه تحصیل فرزندانشان هم با مشکلات عدیده مواجه شدهاند. وقتی توان تامین معاش خانواده را نداشته باشی، نمیتوانی دیگر نیازهای آنها را برآورده کنی. واقعیت امروز جامعه ما تلختر از آن است که بخواهیم با نفرین کردن کاخ سفید، از آن نجات پیدا کنیم. نمیتوانیم چشممان را به روی واقعیت ببندیم و به این فکر کنیم که مردم میتوانند باز هم تحمل کنند. حداکثر حقوق دریافتی یک کارگر 3 میلیون تومان است. اگر فرض کنیم که حداکثر درآمد یک خانواده 4 نفره در شرایط امروز باید 10 میلیون تومان باشد تا بتوانند یک رفاه نسبی را تجربه کنند، این فاصله 7 میلیون تومانی را قرار است چه کسی پر کند، آن هم در شرایطی که پاندمی کرونا بسیاری از کسب و کارها را هم از رونق انداخته است.
امانالله قراییمقدم جامعهشناس در ادامه به «تعادل» میگوید: تا کی قرار است از مال و جان مردم مایه بگذاریم. براساس علوم جامعهشناسی پایه و ریشه هر جامعهای اقتصاد آن است. اگر اقتصاد دچار تزلزل بشود تمام جامعه از تمام جهات دچار تزلزل خواهد شد.
فقر آمار بزههای اجتماعی را بالا میبرد
فقیر شدن جامعه یعنی بالا رفتن آمار طلاق، بالا رفتن آمار دزدی، بالا رفتن آمار فحشا و پایین آمدن آمار ازدواج اینها آسیبهایی است که اقتصاد به جامعه وارد میکند. یک اقتصاد ضعیف تمام جامعه را پایین میکشد. در چنین شرایطی ما چطور توقع داریم که جوانانمان ازدواج کنند. در این شرایط ما چطور توقع فرزند آوری داریم؟ مگر میشود با جیب خالی و شکم گرسنه ازدواج کرد و بچهدار شد. اینها واقعیتهایی است که مسوولان ما باید با آن مواجه شوند. آنها باید بپذیرند که فقر آمار بزههای اجتماعی را بالا میبرد و این مساله میتواند برایشان هزینه جبرانناپذیری داشته باشد. تاب آوری مردم هم اندازهای دارد. در حال حاضر چشم امید مردم به مسوولان و دولتمردانی است که داعیه خدمت رسانی به مردم را دارند. تا زمانی که بخواهیم در دنیا منزوی بمانیم و بر طبل جدایی از جامعه جهانی بکوبیم نمیتوانیم، اقتصاد جامعه را درست کنیم و در کنار آن زیر بنای اجتماعی و سیاسی مان را محکم کنیم.
کاش کسی شرمنده میشد
اما مساله مهم این است که با این وضعیت اقتصادی نه خبری از عذرخواهی مسوولی هست و نه ابراز شرمندگی مسوولی دیگر. شاید اگر کمی بیشتر به فکر مردم بودید حداقل در برابر این همه فشاری که به آنها وارد میکردید، کمی ابراز شرمندگی و عذرخواهی داشتید. شاید این تابآوری مردم را بیشتر میکرد. هر چه هست مسوولان اگر رویه خود را عوض نکنند و هر چه زودتر مانع این فروپاشی اقتصادی نشوند، معلوم نیست چه بر سر جامعه خواهد آمد. محمد قلی یوسفی، اقتصاددان در ادامه به «تعادل» میگوید: اوضاع به قدری آشفته است که گاهی این حس در انسان به وجود میآید برای استمرار این وضعیت عمدی در کار است. چطور میشود که اقتصاد کشوردر چنین شرایط بحرانی باشد و مسوولان همچنان به فکر یک دیپلماسی مناسب برای عبور از این بحران نباشند.
ما در تمام جهات دچار فقر شدهایم
محمدقلی یوسفی در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: متاسفانه ما تنها در زمینه اقتصادی فقیر نیستیم. جامعه ما از همه لحاظ دچار فقر است. مردم در زمینه شناخت حق و حقوق خود دچار فقر هستند. در زمینه مطالبهگری دچار فقر هستند. در زمینه خواستهایشان دچار فقر هستند. این نیست که ما بگوییم اگر فردا همهچیز در اقتصاد ما درست شد تمام مشکلات جامعه حل میشود. مسوولان باید به این مسائل هم توجه داشته باشند. باید تلاش کنند که از افراد مطلع و کاربلد استفاده کنند. نمیتوانیم به این مساله بیتوجه باشیم. در زمینه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متاسفانه افراد زیادی هستند که بدون داشته دانش کافی بر سر کارند و همینها باعث شدهاند تا وضعیت کشور امروز به اینجا برسد. طی سالهای گذشته ما شاهد رانت خواری، فساد و اختلاسهای کلان بودهایم. مسوولان برای برچیدن این وضعیت چه کارهایی انجام دادهاند. با دستگیر کردن یک نفر و اعدام کردن فرد دیگری با لقب سلطان نمیتوانیم اقتصاد کشور را نجات دهیم.
راه نجات تغییر رویکردهاست
این اقتصاد دان در پاسخ به سوال که راه برون رفت از این شرایط چیست، میگوید: مسوولان باید رویکرد خود را تغییر دهند، تا زمانی که ما سر عناد و دشمنی با دنیا را داشته باشیم، وضع به همین منوال است. در حال حاضر مسوولان باید بیش از هر چیز به رفاه و آسایش مردم فکر کنند. نباید این رفاه و آسایش قربانی رفتارهای نابخردانه شود. اگر بتوانیم به منافع ملی خود بیش از هر چیز دیگری فکر کنیم، آن وقت است که میتوانیم از این شرایط خارج شویم. ایران طی سالهای متمادی کشوری بوده که حتی کشورهای غربی هم آرزوی آن را داشتهاند. ما جز اولین کشورهایی هستیم که منشور حقوق بشر به وجود آوردیم. تمدن غنی پشت سر ما قرار دارد که باید به خوبی از آن استفاده کنیم. مساله این نیست که بگوییم مردم تحمل میکنند و ما تحریمها و بحرانها پشت سر میگذاریم، مساله این است که اگر شرایط اقتصادی به همین شکل ادامه پیدا کند، زیر ساختهای سیاسی و اجتماعی کشور هم دچار مشکل میشوند.
محمدقلی یوسفی :
متاسفانه ما تنها در زمینه اقتصادی فقیر نیستیم. جامعه ما از همه لحاظ دچار فقر است. مردم در زمینه شناخت حق و حقوق خود دچار فقر هستند. در زمینه مطالبهگری دچار فقر هستند.
امانالله قراییمقدم :
فقیر شدن جامعه یعنی بالا رفتن آمار طلاق، بالا رفتن آمار دزدی، بالا رفتن آمار فحشا و پایین آمدن آمار ازدواج، اینها آسیبهایی است که اقتصاد به جامعه وارد میکند. یک اقتصاد ضعیف تمام جامعه را پایین میکشد.