تصمیماتی با کاهش قدرت نقدشوندگی بورس
محسن عباسی
اخباری که طی روزهای اخیر در خصوص محدودتر ساختن نوسانگیری در بازار سرمایه مطرح شده به نظر میرسد باید از منظر تحلیلی مورد بررسی قرار بگیرد و ابعاد و وزایای گوناگون آن تحلیل شود. اگر بازار را مانند یک موتور اتومبیل در نظر بگیریم، نوسانگیران مانند روانکارهایی بودند که حرکت پیستون در این موتور را راحتتر میکردند. به عبارت روشنتر، نوسانگیران به روان شدن و جریان سیال بازار کمک میکنند تا فرآیندهای کلی بازار سرمایه مبتنی بر انعطاف بیشتر و تاثیرگذاری افزونتر محقق شوند. نکتهای به نظر میرسد در این شرایط باید بر روی آن تاکید شود، لغو تصمیماتی است که برای این منظور اتخاذ شدهاند؛ معتقدم فرآیند نوسانگیری روزانه باید ادامه داشته باشد چرا که شفافیت و انعطاف بازار را افزایش میدهد. دستور العمل جدیدی که در خصوص ممنوعیت نوسانگیری روزانه اتخاذ شده از یک طرف باعث کاهش قدرت نقدشوندگی بازار میشود و از سوی دیگر سرعت گردش پول را کاهش میدهد.
باید بدانیم به هر حال در همه کشورها، بخش بزرگی از حجم معاملات را اینگونه معاملات رقم میزند و به عنوان یک شکل از معاملات جایگاه خاص خو.د را دارد. ضمن اینکه در مواقع بازگشتها، این معاملات به تعادل بازار کمک میکند و به نوعی یک نیروی اهرمی و کمکی برای بازارگردانی است. باید بدانیم که گزارههای مختلف مانند زنجیرهای به هم پیوسته شمایل کلی بازار سرمایه را میسازد و هر کدام از این اجزا در زمان و موقعیت خود نقشی را در روند کلی بازار ایفا میکنند. انکار آنها باعث محروم کردن بازار از یک ابزار و گزاره تاثیرگذار خواهد بود. پرسشی که با این مقدمات به ذهن خطور میکند آن است که این تصمیم دلیل مشکلات بازار سرمایه است؟ در پاسخ به این پرسش باید توجه شود که اگرچه این عامل صرفا باعث منفیهای این روزهای بورس نیست، اما لغو این ممنوعیت و اساسا یک چنین محدودیتهای غیرضروری به بازار کمک شایانی خواهد کرد. البته با تصویب این دستورالعمل سعی بر این بوده که فشار فروش بازار گرفته شود ولی خب همزمان جذابیت و نقدشوندگی بازار برای معاملهگران روزانه کاهش پیدا کرده است.موضوع بسیار ساده است؛ چند ماه قبل عدهای بدون تحقیق و مطالعه در خصوص بورس و ریسک و نوسانات آن جلوی کارگزاریها صف بسته بودند که وارد بورس شوند، سیاستها هم به گونهای تشویقکننده بود که این افراد را بر تصمیم خود جدیتر میکرد. حالا هم همان عده در حال خروج از بورس هستند ودر صف خروج (به هر دلیلی) ایستادهاند. خردهای بر این افراد نمیتوان گرفت زیرا مانند من و شما به دنبال سپر تورمی برای حفظ ارزش داراییهایشان هستند.به نظرم عدهای آن موقع از این واقعیت باخبر نبودند که بازار همیشه صعودی نیست و فراز و نشیب مستمری را تجربه میکند. در آن زمان عدهای فقط خریدار بودند، امروز هم نحوه کنشگری این افراد بر اساس همین رویکرد است. در شرایط فعلی هم عدهای فکر میکنند بازار همیشه نزولی است و از فراز و خبری نیست و به هر قیمتی در حال فروش هستند. در واقع در نقطه معکوس آن روزها و در هیجانات فروش قرار داریم.چند ماه قبل، بسیاری از افراد، خانه و اتومبیل میفروختند و وارد بورس میکردند و حالا همان افراد، همه سهام شان میفروشند و مسکن و اتومبیل حبابی میخرند. علی رغم این هشدارها اما توضیح شرایط بازار و ارزندگی سهام با توجه به قیمت ارز و فروش شرکتها به افرادی که ترسیدهاند مشکل است و به نظرم خود بازار در نهایت این تجربه را به معاملهگران خواهد آموخت.