احساس تعلق به جامعه و نظارت برای بهبود اقتصاد
بهمن آرمان
ﻣﻌﻠﻢ خیلی خوبی داشتیم. سنی ازش گذشته و حالا ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻭﺭﻩ ﺧﺪﻣﺘﺶ ﺑﻮﺩ. علاوه بر تجربه، بسیار خوشاخلاق، ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺁﺭﻭﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺖداشتنی بود. ما با تمام بچگیمون هرگز نمیخواستیم ناراحتیش رو ببینیم. وقت کلاس، ﻫﻤﻪ ﺳﺎﮐﺖ می نشستیم ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺵ ﮔﻮﺵ میدادیم همیشه میگفت: ﻫﺮ ﺳﻮﺍﻟﯽ دارید بپرسید، اگه ﺑﻠﺪ هم ﻧﺒﺎﺷﻢ، میرم مطالعه میکنم و جواب میدم. رسیدیم ﺑﻪ قضیه ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻛﺮﻳﺎی ﺭﺍﺯی قصد ساختنش را داشتند. زکریایﺭﺍﺯﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ تیکه ﮔﻮﺷﺖ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻘﻄﻪ ﺷﻬﺮ بگذارید، ﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ دیرتر ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ، هموﻧﺠﺎ ﺩﺭﻣاﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ ﺩﺭﺳﺖ کنید. ﺑﻌﺪ ﺳﻮالهای ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﻣﻌﻠﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. بچه ها: سگها ﮔﻮشتها ﺭﻭ ﻧﺨﻮﺭﺩﻥ؟معلم: ﻧﻪ ﺣﺘﻤﺎ روی یکجای بلند یا محفوظ ﺑﻮﺩﻩ؛ نمیدونم! بچه ها: ﺩﺯﺩﺍ یا فقیرها ﮔﻮشتها ﺭﻭ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟ معلم: نمیدونم؛ ﺷﺎﻳﺪ ﮐﺴﯽ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﻮﺩﻩ؛ بچهها: ﮔﻮشتهایی ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ، ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻧﺒﻮﺩ؟معلم: ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ، ﭼﻬﺎﺭ تیکه ﮔﻮﺷﺖ ایرادی ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻛﻪ ﻓﺎﺳﺪ بشه؛ بچهها: ﺍﮔﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﻮشتها، ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻦ، ﮐﺠﺎ ﺩﺭﻣﻮﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ میسازند؟ معلم: ﺳﻮﺍﻝ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﺣﺘﻤﺎ ﺻﺒﺮ میکنن ببینند ﮐﺪﻭﻡ ﺗﻴﻜﻪ ﮔﻮﺷﺖ زودتر فاسد میشه؛ بچهها: ﺍﻭﻥ ﮔﻮﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪ ﺭﻭ ﺁﺧﺮﺵ میخورند؟ معلم: نمیدونم، ﭘﺴﺮﺟﺎﻥ ﺣﺘﻤﺎ میخوردن ﺩﻳﮕﻪ...؛ بچهها از این دست سوالها پرسیدند تا اینکه معلم عصبانی و ناراحت شد. از جایش بلند شد و رفت بیرون کلاس قدم زد. یه ﮐﻢ ﻛﻪ آﺭوﻡ ﺷﺪ، برگشت و سرجایش ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﺧﺪﻣﺘﻢ تموﻡ میشه. ﺑﻪ آﺧﺮ ﻋﻤﺮﻡ ﻫﻢ چیز زیادی نموﻧﺪه! ﻭﻟﯽ ﺩﻟﻢ میسوزه، ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻤﻠﮑﺘﻢ! ﮐﻪ ﺫﻫﻦ ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ کوچیکش، ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ...!همهاش ﻧﮕﺮﺍﻥ گوشت ﻫﺴﺘﻨﺪ. از بین این همه سوال که درباره گوشت پرسیدید یک نفر نپرسید درمانگاه چی شد؟ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ؟ ﻧﺸﺪ؟ ﺍﺻﻼ اون زمان ﭼﻄﻮﺭ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎهی میساختهاند؟ چه سبکی داشته؟ چه بخشهایی براش درست کردند؟ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﺗﻮی ذهنایی ﮐﻪ ﻓﻘﺮ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ، جایی ﻭﺍﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻭ ﺭﺷﺪ ﻭ آینده ﻭﻃﻦ نمیمونه ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ اینکه ﺯﻧﮓ ﺑﺨﻮﺭه ﺳﺮﺵ ﺭا ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺘﺎﺵ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭوﻡ برید ﺗﻮ حیاط...!ولی ﻣﺎ نرفتیم. آن روز خیلی ﻧﻤﯽ فهمیدیم ﭼﯽ ﮔﻔﺖ ﻭ ﭼﯽ ﺷﺪ. ﻓﻘﻂ به احترام او، ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ساکت سرجامون نشستیم ﻭ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ کردیم، ﺗﺎ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭد. حکایت این روزهای مملکت همینه. هیچکی دنبال سازندگی، راهکاری برای عمران و گشایش نیست. توی هیچ جمعی برای برونرفت از این بنبست و خلاصی از مشکلات بحثی نیست! فقط ذهنمون درگیر دلار، ارز، سکه، بورس و جدیدا مرغ و تخم مرغ و روغن هست و زمانی که ملتی نخواهد به وظیفه اجتماعی وملی خود پایبند باشد انتظار بهبودی شرایط غیرممکن است.درخواست کرده بودم نامهای در رابطه با پایمال کردن حقوق سهامداران شرکتهای فولادی بنویسیم حتی یک واکنش هم دیده نشد بنابراین در کشوری با این مردم منفعل و بیتفاوت انتظار معجزه که نمیتوان داشت. جریانی با قدرت بسیار در مراکز تصمیمگیری علیه صنعت فولاد عمل کرده است ودست در جیب سهامداران خرد میکند. این جریان پول خرج میکند آدمها را میخرد رسانه در اختیار دارد همه کار میکند وبیشترین خسارت را به دو تولیدکننده اصلی فولاد ایران یعنی مبارکه و خوزستان وارد کرده است ولی دستگاههای نظارتی سکوت کردهاند وتنها تماشاگر این فاجعه هستند گویی دوچرخهسواری یک دختر در نجفآباد اهمیت بیشتری دارد. انجمن تولیدکنندگان فولاد فقط بیانیه صادر میکند وکانون نهادهای سرمایهگذاری که برای دفاع از حقوق سهامداران خرد به وجود آوردیم معلوم نیست به چه کاری مشغول است!؟ رییس سازمان بورس واوراق بهادار تنها در این مورد موضعگیری قاطع کرد ولی سازمان بورس که به تنهایی نمیتواند با مافیای پر قدرت فولاد آنهم زمانیکه فقط فروش فولاد مبارکه حدود ۴ میلیارد دلار در سال جاری است کاری بکند. همه ساکت نشستهاند و انتظار دارند بورس جلو یک رانتی که برابر ارزش فولاد مبارکه برآورد میشود را از دلالان بیرون بگیرد. براین اساس لازم است توجه داشته باشیم که برای ساختن اقتصاد باید عمران و آبادانی و تولید داشت باید طرحهای عمرانی بزرگ در کشور به پیش برود. برای آنکه طرحها و شرکتهای بزرگ خوب کار کنند، باید موانع تولید برداشته شود باید با رانت و فساد و دلالی و دزدی مقابله شود.
برای آنکه با فساد مقابله کنیم باید احساس مسوولیت نسبت به کشور داشته باشیم باید احساس تعلق به جامعه داشته باشیم و باید از نهادهای نظارتی بخواهیم در کنار مردم باشند و نظارت را بیشتر کنند تا اجازه فساد و رانت را ندهیم.
باید پرسید چه اتفاقی افتاده که نظارت و مقابله با فساد و احساس مسوولیت تضعیف شده است و چرا به مسائل حاشیهای بیش از تولید و سرمایهگذاری بها دادهایم و به دنبال عمران و گشایش در صنعت و سرمایهگذاریها نیستیم و احساس تعلق نمیکنیم؟
کارشناسان باید از حقوق سهامداران دفاع کنند و سهامداران باید نسبت به سهام شرکت خود احساس تعلق کنند و در شرکت بمانند و از فعالیتهای بورس و رشد تولید دفاع کنند و سهام خود را حفظ کنند و نظارت خود را تقویت کنند. مدیران شرکتها نیز باید اطلاعرسانی دقیق داشته باشند تا مردم زیان نکنند و...