بازار بورس و چشمانداز آن
علیرضا امینی
بازار سهام ایران از ابتدای سال 1399 تا 19 مرداد ماه سال جاری در نتیجه هدایت نقدینگی به سمت بازار بورس با رشد بسیار سریع مواجه گردید به گونهای که شاخص کل بورس با رشد 305 درصدی از 512903 واحد به 2078547 واحد رسید و پس از آن در یک روند اصلاحی با 38 درصد کاهش به 1288330 واحد در 7 آبان کاهش یافت. به رغم کاهش مذکور، شاخص کل در 7 آبان ماه نسبت به ابتدای سال حدود 151 درصد افزایش یافته است. در همین دوره، ارزش دلار حدود 87 درصد، ارزش یورو 91 درصد، قیمت مثقال طلای 18 عیار حدود 103 درصد و قیمت اتومبیل پراید حدود 100 درصد افزایش یافته است. در ضمن، بر اساس آخرین آمار منتشر شده مرکز آمار ایران، ارزش یک متر مربع مسکن در شهر تهران در بهار سال جاری نسبت به بهار سال قبل حدود 44 درصد افزایش یافته است. بنابراین، ارزش سهام بیش از سایر داراییها افزایش یافته است. بررسی عملکرد قیمت داراییهای مذکور طی دوره 1390-1398 نیز حاکی از آن است که ارزش سهام بیشتر از سایر داراییها افزایش یافته است. به عبارت دیگر، بازدهی سرمایهگذاری در سهام بیشتر از سایر داراییها در بلندمدت است. مطلب قابل تامل دیگر آن است که اگر افق سرمایهگذاری در بازار بورس حداقل 2 سال باشد، بازدهی سرمایهگذاری در بورس از داراییهای دیگر بهمراتب بیشتر بوده و از نرخ تورم نیز بیشتر است و بدین معنا است که ارزش داراییهای افراد در طول زمان ارتقاء مییابد. صرفنظر از منافع بیشتر برای افراد، منابع مالی وارد شده به بازار بورس صرف تامین نقدینگی مورد نیاز شرکتها برای تامین سرمایه در گردش و افزایش سرمایه برای توسعه ظرفیت تولید میشود که در تثبیت اشتغال و ایجاد فرصتهای شغلی جدید حائز اهمیت فراوان است. بنابراین، برای دولت این موضوع مهم است که نقدینگی در بازار بورس باقی بماند تا دارای اثرات مثبت اقتصادی باشد. گفتنی است، بخشی از بازدهی ایجاد شده برای سهامداران بعد از مدتی، از بازار سهام خارج میشود تا صرف خرید کالاها و خدمات مورد نیاز شود و این خروج نقدینگی از یک طرف به کاهش تقاضا برای سهام و کاهش قیمت سهام منجر میشود و از طرف دیگر به افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات و افزایش نرخ تورم منتهی میشود. قابل توجه است، اثر تورمی ورود نقدینگی به بازار بورس در مقایسه با بازار ارز و طلا بهمراتب کمتر است. رونق بازار بورس هم برای دولت بهتر است چون میتواند سهام شرکتهای دولتی را بفروشد و بخشی از کسری بودجه خود را تامین نماید و هم از منظر کنترل اثرات تورمی رشد نقدینگی برای کل اقتصاد بهتر است. اکنون سوالی که مطرح میشود این است که چرا شاخص کل قیمت سهام نزولی شده است؟ یک دلیل آن رشد بالای شاخص تا 19 مرداد ماه است که بازدهی بالایی برای سهامداران ایجاد کرد و بخشی از بازدهی برای خرید کالاها و خدمات مورد نیاز افراد از بازار بورس خارج شد. دلیل دیگر، انتظارات کاهش قیمت به دلیل در پیش بودن انتخابات امریکا بود که برخی از افراد برای اجتناب از مواجه شدن با کاهش قیمت از بازار خارج شدند. دلیل سوم مربوط به افزایش بیش از حد قیمت سهام برخی از شرکتها در اثر دخالت نابجای بازیگران در بازار سهام است که قیمت سهام این شرکتها را در آستانه اصلاح قیمت قرار داد. دلیل چهارم به نقش سهامداران تازه وارد و غیر حرفهای مربوط است که بدون تحلیل وارد صف خرید سهام شرکتهای خاص میشوند و رشد بیش از حد قیمت سهام این شرکتها را دامن میزنند. دلیل پنجم مربوط به ناهماهنگی در ارکان دولت در خصوص چگونگی فروش سهامهای دولتی شرکتهای پالایشگاهی بود که نااطمینانی در بازار ایجاد کرد. بازار سهام یک ویژگی مهم در رابطه با فقدان چسبندگی دارد، یعنی قیمتها آزادانه افزایش یا کاهش مییابند. در همین ارتباط، اعتماد در این بازار حرف اول را میزند به گونهای که اگر اعتماد به این بازار از بین رود به یکباره سهامداران اقدام به فروش سهام میکنند و قیمتهای سهام سریعا کاهش مییابد. در این راستا، تمامی سیاستمداران و سیاستگذاران میبایست متوجه تاثیرات سخنان خود بر افزایش یا کاهش اعتماد مردم به بازار بورس باشند و تاثیرات آن را سنجش نمایند. بهطور مشخص، با توجه به تغییرات زیاد و سریع در بازار بورس ایران به ویژه در سال جاری و جدید بودن این تجربه برای مسوولان، تمامی مسوولان میبایست از نشر تشتت آراء و تناقض رفتاری در بین مردم و سهامداران اجتناب نمایند. در این ارتباط، لازم است مسوولان کشور آموزشهای لازم را ببینند و از مصاحبه و اعلام نظر در خصوص این بازار پرهیز کنند و تمامی نظرات از سوی نهاد تخصصی ذیربط و با صدای واحد منتشر شود. به عبارت روشنتر، نظرات مربوط به بورس میبایست توسط سخنگوی سازمان بورس اعلام شود (همانند بانک مرکزی در خصوص موضوعات پولی و ارزی و وزارت امور خارجه در مورد امور خارجی). در واقع، بازار بورس فرهنگ خاص و متفاوت با بازارهای دیگر را دارد و این فرهنگ باید بین مسوولان مورد قبول قرار گیرد. بر خلاف بسیاری از بازارها، تمامی اظهارنظرها و اقدامات مسوولان و شرکتهای حقوقی توسط ذینفعان بازار سرمایه رصد میشود و سریعاً در شبکههای مجازی منتشر میشود و واکنش سهامداران را به دنبال دارد. در مجموع، دو عامل: 1- عوامل روانی و سلب اعتماد به بازار و 2- افزایش فاصله بین قیمت بازاری و قیمت ذاتی سهام برخی از شرکتها، دلایل اصلی ریزش بازار سهام هستند که در بین آنها از بین رفتن اعتماد نقش مهمتری دارد. سوال دومی که مطرح میشود آن است که در شرایط فعلی، خرید سهام دارای توجیه اقتصادی است یا خیر؟ با توجه به کاهش 38 درصدی شاخص کل سهام و کاهش بیش از 50 درصدی برخی از شرکتهای بنیادی (دارای سوددهی مناسب یا داراییهای کافی و مناسب) از یک طرف و افزایش ارزش دلار از سوی دیگر، خرید بسیاری از سهام شرکتهای بنیادی دارای توجیه اقتصادی است و در میان مدت و بلندمدت دارای سودآوری مناسب است. در واقع، با توجه به ارزش دلار و به تبع آن تاثیر بر ارزش داراییهای شرکتها و سودآوری آنها، بسیاری از شرکتهای بنیادی دارای ارزش ذاتی (واقعی) بالاتر از قیمت سهام خود هستند و پس از کاهش نااطمینانی و برگشت اعتماد به بازار، شروع به افزایش خواهند کرد. بدیهی است در صورت برگشت اعتماد به بازار، صفهای خرید طولانی برای خرید سهام تشکیل خواهد شد و دیگر به آسانی نمیتوان سهام مناسب خرید. برای اجتناب از اثرات کوتاهمدت نااطمینانیهای سیاسی بر قیمت سهام، میتوان سهام خریداری شده را بیمه نمود که برای این منظور میتوان از اوراق اختیار فروش تبعی استفاده نمود تا یک حداقل بازدهی برای مدت معین تضمین گردد. استفاده از اوراق فروش تبعی به ویژه برای سهامداران خرد و تازه وارد غیرحرفهای که توانایی تشخیص یا برآورد ارزش ذاتی (واقعی) سهام شرکتها را ندارند توصیه میگردد. بنابراین، پیشنهاد میشود در وهله اول سهام شرکتهایی خریداری شود که دارای اوراق فروش تبعی هستند و حداقل بازدهی آن در سطح قابل قبولی قرار دارد. برای این منظور به قیمت اوراق فروش تبعی، قیمت اعمال، قیمت روز سهام و تاریخ سررسید اوراق باید توجه کرد. در شرایط بازدهی نسبتا برابر چند سهم، اولویت با خرید سهام شرکتهایی است که قیمت اوراق آنها نسبت به قیمت سهم شرکت اصلی پایین است، زیرا اگر بازار در شرایط رونق قرار گرفت و قیمت سهم در سررسید از قیمت اعمال در اوراق بیشتر شد و فرد تصمیم بر عدم اعمال قیمت گرفت، زیان کمتری متوجه فرد شود. به عبارت دیگر، قیمت اوراق فروش تبعی به منزله حق بیمهای است که فرد میپردازد و هر چه کمتر باشد بهنفع فرد است. در این ارتباط، پیشنهاد میشود افراد غیرحرفهای از کارگزار خود اطلاعات لازم برای خرید سهام شرکتهای بنیادی دارای اوراق اختیار فروش تبعی به منظور بیمه کردن سهام را اخذ نمایند و سپس اقدام به خرید سهام کنند. نکته مهم دیگر آن که، با توجه به اینکه قیمتهای دلار و طلا پس از یک روند تند صعودی به تعادل رسیده و بازدهی اضافی در کوتاهمدت ایجاد نمیکند، لذا فرصت مناسب برای خروج نقدینگی از بازارهای طلا و ارز به سمت بازار بورس وجود دارد. گفتنی است، در بازار اتومبیل و مسکن نیز وضعیت مشابهی وجود دارد، یعنی قیمتها به حداکثر خود رسیده است و به ویژه اگر تحریمهای خارجی کمتر شود، بازدهی اضافی از این داراییها متصور نمیباشد و حتی میتوان گفت قیمت ارز، طلا، اتومبیل و مسکن در کوتاهمدت کاهش خواهد یافت، ولی در بازار بورس وضعیت بر عکس است و شاخص قیمت سهام افزایش خواهد یافت، زیرا شرکتها با کاهش هزینههای واردات و صادرات و سایر هزینههای مبادله، امکان افزایش تولید و سودآوری دارند.