حلقه مفقوده آموزش، مهارت، یادگیری و فناوری در ایران
سیفاله نیکنامی
نیروی انسانی تحصیلکرده ارزانقیمت، مزیت نسبی اقتصاد ایران است. از همین رو مدتی است که برخی مسوولان سودای صادرات خدمات فنی مهندسی در سر میپرورانند. غالبا برای نیل این هدف هم الگوبرداری از دو مدل تایوان و هند توصیه میشود. اما آیا این نوع الگوبرداری به همین سادگی است؟ به نظر میرسد موانع بزرگی بر سر این مسیر وجود داشته باشد. یکی از این موانع بزرگ هم در همین بخش نیروی انسانی است. گرچه قیمت نیروی کار ایرانی بهشدت افت کرده و طی یکسال گذشته بیش از یک سوم کاهش یافته است اما مساله مهم این است که سنجش دقیقی انجام نشده که نیروی انسانی کشور در قیاس با میانگین کشورهای توسعهیافته، زبده و مهارت آموخته است. البته در ایران دانشگاههایی با ظرفیتهای مناسب وجود دارد ولی به هر حال رابطه صنعت و دانشگاه قطع شده وفارغالتحصیلان بسیاری پس از خروج از دانشگاه امکان جذب شدن به بازار کار را ندارند. از سوی دیگر ما با مشکل سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه هم روبرو هستیم. در حالی که همه ساله شرکتهای بزرگ دنیا بخش قابل اعتنایی از بودجه خود را صرف تحقیق و توسعه میکنند ولی در ایران این موضوع جدی گرفته نمیشود. دراین شرایط با چه پشتوانهای میتوان به عرض اندام در بازار جهانی خدمات فنی و مهندسی دنیا دل خوش کرد؟ بازاری که با سرمایهگذاریهای کلان حمایت میشود و مدام در حال به روز شدن است. به نظر میرسد که اکنون بیش از هر زمانی، به توسعه ظرفیتهای آموزشی کشور نیازمند باشیم. به بیان دیگر اولویت مهم برای تصمیمگیران بخش دولتی و همچنین بخش خصوصی اکنون باید توسعه آموزش و مهارت باشد. ممکن است این سوال مطرح شود که توسعه آموزش از چه طریقی ممکن است؟ اکنون کشورهای توسعه یافته از شیوههای نوینی برای آموزش و مهارت نیروی انسانی خود بهره میبرند. مثلا برگزاری دورههای آموزش آنلاین به ویژه در ایام پاندمی کرونا رونق قابل توجهی گرفته است.
همچنین کشورهای پیشرو، اقدام به اخذ نمایندگی مراکز علمی و آموزشی معتبر دنیا کرده تا به این ترتیب زمینههای همافزایی میان نیروهای خبره و ماهر انسانی خود را فراهم کنند. این مسیری است که ایران نیز لاجرم باید طی کند. اکنون کشوری مانند آلمان وجود دارد که صاحب برجستهترین مدارس آموزش مهارت در دنیاست. این کشور به شکل تاریخی شریک تجاری استراتژیک ایران هم بوده و مسوولان و بخش خصوصی این کشور نیز روابط مناسبی با ایرانیان دارند. سوال این است که چرا سالها دولت و بخش خصوصی از چنین ظرفیتهایی غافل بوده است؟ همه ساله بسیاری از ایرانیان هزینه زیادی را صرف سفر به آلمان و گذراندن دورههای حرفهای و مهارت آموزی میکنند. اقدامی که هزینه بالایی دارد. این در حالی است که میشود با بهرهگیری از مدارس حرفهای و مهارتآموزی آلمان در ایران، زمینههای انتقال آموزش تخصصی به نیروی انسانی را فراهم کرد. با توجه به تحریمهای همهجانبهای که علیه ایران اعمال شده است، بیش از هر زمانی نیازمند آن هستیم که نیروی انسانی خود را تبدیل به افرادی کارآفرین، خبره و توانمند کنیم. افرادی که بتوانند به طرق مختلف زمینههای رشد اقتصادی کشور را فراهم کنند. چه از طریف تبدیل استارتآپها به شرکتهای بزرگ صادرات محور چه در جهت اجرای برنامههای کلانی مانند صادرات خدمات فنی مهندسی.