سندرم صفر و 100

۱۳۹۹/۰۸/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۲۵۸۲
سندرم صفر و 100

مجید اعزازی

1- انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا که روز سه‌شنبه برگزار خواهد شد، بحث‌های پردامنه‌ای را در محافل سیاسی و رسانه‌ای ایران برانگیخته است. در این میان، بحثی که از اصالت بیشتری برخوردار است، توجه به سرنوشت اقتصاد تحریم زده کشور در صورت پیروزی جوبایدن یا دونالد ترامپ است. در این بحث، گروهی از سیاسیون و البته برخی از اقتصاددانان بر این باورند که ورود هر یک از دو نامزد به اتاق بیضی کاخ سفید، اثر متفاوتی روی اقتصاد و سیاست ایران ندارد و راه‌حل مشکلات را باید در مناسبات و سیاست‌های اقتصادی و سیاسی داخل کشور جست‌وجو کرد. در مقابل اما گروهی تمام قد بر این ایده تاکید دارند که با آمدن جوبایدن دموکرات به کاخ سفید، احتمال بازگشت امریکا به برجام به‌شدت افزایش می‌یابد و از همین رو، با رفع تحریم‌ها و فروش نفت، درآمدهای ارزی دولت افزایش یافته و به‌طور محسوسی از مشکلات کشور کاسته خواهد شد.

2- در چارچوب رویکرد اول، دکتر پویا ناظران، اقتصاددان ایرانی مقیم امریکا به تازگی تحلیلی مفصل درباره بی‌اثر بودن نتیجه این انتخابات بر سرنوشت اقتصادی ایران در صفحه شخصی خود ارایه کرده است که   روز گذشته در صفحه نخست روزنامه تعادل به‌طور کامل منتشر شد. در این تحلیل، استدلال شده است که بایدن در صورت پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری، «مفت و مجانی و بی‌قید و شرط» به برجام بازنخواهد گشت و «علاوه بر آن توافق با ایران در انتخابات‌های امریکا امتیاز سیاسی به حساب نمی‌آید برای همین هم اوباما در دور دوم ریاست‌جمهوری خود با ایران توافق کرد». در عین حال، «اگر بایدن پیروز بشود لیست بلندبالایی از اولویت‌ها دارد که ایران در چند صفحه اولش هم نیست: اولا امریکا بد جوری با کرونا درگیر است. ثانیا ترامپ رابطه امریکا با متحدین اروپایی را خیلی خراب کرده و بایدن باید آن را ترمیم کند و....»، افزون بر این، «رشد نقدینگی به تمامی امر داخلی است.... می‌شد به‌رغم همه اقدامات ترامپ، شاهد کاهش خیلی کمتری در ارزش ریال باشیم». با این حال، «یک لحظه تصور کنیم بایدن تحریم‌ها را برداشت و ما شروع کردیم به نفت فروختن. در این صورت، دولت پولدار می‌شود چند صباحی قیمت‌ها پایین می‌آید البته قیمت جنس وارداتی و طبعا موجی از تولیدکننده‌های داخلی هم ورشکست می‌شوند اما بعدش چی؟ نفت که بالاخره تمام می‌شود نباید بشود مملکت را بدون نفت اداره کرد؟»

3- از آنجا که ایده بهبودی اقتصاد ایران با پیروزی ترامپ طرفداران زیادی ندارد و همچنین پیروزی او دست‌کم بر اساس نظرسنجی‌های معتبر بعید به نظر می‌رسد، در ادامه رویکرد بلااثر بودن پیروزی بایدن یا ترامپ در سرنوشت اقتصاد ایران را بررسی می‌کنم. اول اینکه برخلاف نظر دکتر پویا ناظران، ایران در زمره اولویت‌های بایدن قرار دارد. فارغ از اینکه نامزدهای دموکرات و از جمله بایدن و کامالا هریس، معاون او، در جریان رقابت‌های درون حزبی طی یک سال گذشته بارها از بازگشت به برجام، سخن به میان آوردند، برجام به عنوان یک توافقنامه چندجانبه که از سراتفاق، یک سر آن متحدان اروپایی امریکا هستند، برای این کشور بسیار حایز اهمیت است. طی 4 سال گذشته بارها خواندیم و نوشتیم و البته مشاهده کردیم که ترامپ به‌طور آشکار تلاش کرد میراث دولت باراک اوباما، رییس‌جمهور سابق امریکا را تخریب کند. مهم‌ترین میراث او دستیابی به توافق‌های چند جانبه از جمله «توافق آب و هوایی پاریس»، «پیمان تجاری شراکت فرا آتلانتیک»، «برجام» و...بود که ترامپ از آنها خارج شد. اگر تلاش برای بهبود رابطه با اروپا در زمره اولویت‌های بایدن است که هست، بی‌گمان، برجام نیز در این فهرست قرار دارد. برجام برای اروپایی‌ها نه تنها دارای اهمیت سیاسی که دارای مزیت اقتصادی نیز هست. امنیت خاورمیانه به عنوان مانع ایجاد موج جدید مهاجرت مسلمانان منطقه به اروپا اگر چه امنیت سیاسی اروپا را تامین و تضمین می‌کند، اما بی‌شک در دوره رکود پس از کرونا کشورهای اروپایی همانند دوره پس از بحران مالی سال 2008 نیازمند تعامل اقتصادی و تجاری با کشور بزرگ و پرپتانسیل ایران هستند. کما اینکه تا قبل از خروج ترامپ از برجام، تعامل تجاری ایران و اروپا وارد مرحله تازه‌ای شد و شرکت‌های بزرگ اروپایی همچون هواپیماسازهای ایرباس و «ای.تی.آر»، شرکت‌های نفتی توتال، شل، انی، برخی از خودرو‌سازان و... به بازار ایران بازگشتند.

4- نکته دوم اینکه امریکا صرفا نفت ایران را تحریم نکرده است. نظام مالی و بانکی، بانک مرکزی، فلزات اساسی، شرکت‌ها و شخصیت‌ها و... از جمله اجزای فهرست بلندبالای تحریم‌های امریکا علیه ایران به شمار می‌روند. از این رو، اگر بپذیریم که دوران سلطه و سلطنت نفت به پایان رسیده است، نمی‌توان لغو تحریم‌ها را به این محصول محدود و محصور کرد. از سوی دیگر، در صورتی که درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت به کشور بازگردد، الزاما شاهد واردات اجناس بی‌کیفیت چینی و از بین رفتن «تولید» کم رمق داخلی نخواهیم بود. چرا که نرخ دلار به نسبت دوره‌ای که قاچاق کالا به وفور صورت می‌گرفت، به‌شدت افزایش یافته و در این روزها حدود 29 هزار تومان است و بر اساس برخی برآوردها، در صورت پیروزی بایدن، نرخ دلار بین 18 تا 20 هزار تومان متوقف خواهد شد. در این صورت نیز همچنان بین نرخ ارز 4 هزار تومانی با 20 هزارتومانی فاصله معناداری وجود دارد و صادرات کالاهای ایرانی جذاب خواهد ماند و بالعکس واردات کالاهای نهایی مصرفی به‌صرفه نخواهد بود. به عبارت دیگر، با لغو تحریم‌ها و دلار حدود 20 هزار تومان، فرصتی برای صادرات کالاهای غیرنفتی ایران و محصولات صنایع خرد و متوسط به کشورهای همسایه بیش از پیش فراهم خواهد آمد که موجب تقویت تولید و اشتغال کشور خواهد شد.

5- طی دو ساله گذشته، بیش از هر زمان دیگری، کارشناسان و رسانه‌های اقتصادی در باب نقایص سیاست‌گذاری در ایران گفته و نوشته‌اند و حتی به درستی نتیجه گرفته‌اند که ساختارهای اقتصاد ایران نیازمند یک خانه تکانی و اصلاحات درونی است. اما کیست که نداند، یک تیم فوتبال ورزیده و آماده در یک زمین چمن استاندارد و یکدست بهتر از یک زمین گل آلوده بازی می‌کند. از این رو، در صورت پیروزی بایدن و لغو احتمالی تحریم‌های یک جانبه امریکا که عرصه و اتمسفر تعامل بدنه اقتصادی ایران با سایر کشورها را گل آلوده کرده‌اند، انتظار می‌رود، دولتمردان از این فرصت استفاده کنند و به رویکردهای علمی و کارشناسی بها دهند و ساختارهای رانتی و معیوب و همچنین موانع قانونی تعامل اقتصادی با سایر کشورها را اصلاح کنند.