واکنش بازارها به بازار سیاست و انتخابات
محسن شمشیری
روز چهارشنبه بهبود شاخص بورس در بسیاری از کشورها، کاهش قیمت طلا، تقویت ارزش دلار، کاهش ارزش پولهایی مانند یوان چین عدهای را با تعجب مواجه کرد و سوال میکردند که دلیل آن چیست و وقتی با این پاسخ مواجه میشدند که به خاطر انتخابات امریکاست، این نکته را مطرح میکردند که بایدن و ترامپ از امریکا چگونه میتوانند بلافاصله روی بازارهای سایر نقاط جهان اثر بگذارند؟ واقعیت این است که سرمایهها ترسو هستند و بلافاصله به هر خبری واکنش نشان میدهند و بازارها به همین خاطر با پیش خور کردن رشد قیمتها یا کاهش قیمتها مواجه میشوند و با حباب منفی یا مثبت همراه هستند. زیرا انتظار تغییراتی را با پیروزی سیاست مداران دارند که با انتخاب آنها، این سیاستها منافعی را برای عدهای ایجاد کرده و برای عدهای دیگر در مقابل هزینههایی ایجاد میکند و هر سیاستی منافع و هزینههایی به همراه دارد. به عبارت دیگر، بازارهای اقتصاد، از سهام و داراییهایی مانند طلا و ارز گرفته تا صنعت و تجارت و ارزش پول کشورهای مختلف، آنچنان به بازار سیاست، انتخابات، احزاب و سیاست دولتها و حاکمان و پیمانهای منطقهای، تغییر دولتها و همکاریهای بینالمللی پیوند خوردهاند، که با انتشار هر خبری، بازارها و نرخها بلافاصله واکنش نشان میدهند و حتی در طول شمارش آرای یک انتخابات در یک روز، نرخها بارها بالا و پایین میرود و هر رقیب سیاسی که عقب میافتد یا پیش میافتد، روی شاخصهای مختلف اثر خاص خود را میگذارد. در جریان انتخابات 2020 امریکا که دو رقیب سنتی با سیاستهای تقریبا شناخته شده جمهوری خواه و دموکرات، رقابت کردهاند نیز بازارها در هر ساعتی و متناسب با هر خبری واکنش نشان دادهاند و سرعت این نوسان نرخها در هیچ دورهای به این اندازه عکسالعمل نداشته است. بخشی از نوسان شاخص بورس، قیمت طلا و ارز و... در روز چهارشنبه 14 آبان 99 و یک روز بعد از انتخابات ریاستجمهوری امریکا که به تدریج نتایج این انتخابات اعلام شده، حاصل قویتر شدن احتمال انتخاب ترامپ جمهوری خواه یا بایدن دموکرات بوده است که سیاستهای آنها حداقل در 12 سال اخیر در دوره اوباما و ترامپ در قبال صنعت نفت، محیط زیست، پیمانهای بینالمللی و منطقهای، تجارت با چین و... مشخص بوده است و در نتیجه با اعلام رای بیشتر برای بایدن، امید شرکتهای بینالمللی و کشورها به تجارت سادهتر ومقررات، تعرفهها و کاهش سختگیریهای امریکا بیشتر میشد. اما وقتی آرای ترامپ در برخی ایالتها اعلام شد که برخلاف نظرسنجیها و پیش بینیها بود و حضور بایدن را آن طور که پیشبینی میکرد نشان نمیداد، در نتیجه بازارها بلافاصله واکنش نشان دادند، ارزش یوان چین در برابر ارزها کاهش یافت، ارزش دلار تقویت شد و ارزش طلا کاهش یافت و قیمت سهام نیز با رونق بهتر مواجه شد. زیرا سیاستهای ترامپ به دنبال بازگشت سرمایهها و حمایتها به داخل اقتصاد امریکا بوده و لذا شاخص سهام افزایش یافت و ارزش طلا به عنوان یک دارایی سنتی کاهش یافت.
نظر سنجیها و پیشبینی صاحبنظران سیاسی حکایت از رقابت سخت بین دو نامزد داشت و حضور بایدن را قدرتمند و با پیروزی و رای بالا پیشبینی میکرد اما در عمل چیز دیگری اتفاق افتاد و رقابت شانه به شانه بیشتر شد و در نتیجه در هر ساعتی از روز شمارش آرا، یکی از رقبا با سناریوها و احتمال پیروزی مختلفی مواجه میشد. این موضوع تنها به بازار امریکا محدود نشد و حتی بازارهای اروپا، بورسهای جهان و حتی بازار طلا و ارز ایران نیز تحت تاثیر قرار داشته است. در ساعات صبح که احتمال پیروزی ترامپ مطرح شده و اختلاف ترامپ با بایدن بیشتر شد، شاخصهای اقتصادی به سمت پیروزی ترامپ، تقویت شاخصهای بورس، کاهش ارزش طلا، افزایش ارزش دلار حرکت کرد. اما وقتی اعلام شد که هنوز نتایج آرای پستی و غیر حضوری شمارش نشده و احتمالا بایدن میتواند در این نوع آرا شانس بیشتری داشته باشد، در نتیجه شاخصها دوباره به حالت روزهای قبل خود برگشتند و طلا با کاهش ارزش مواجه شد. البته در مجموع باید توجه داشت که روز چهارشنبه، هر چند که نوسان ابتدا زیاد بود و بعد کمتر شد، اما در مجموع روز کاهش ارزش پولهای خارجی، کاهش ارزش طلا، افزایش نرخ دلار و بهبود شاخصهای بورس بوده است. این حقایق آماری و نوسان شاخصها نشان میدهد که با رشد تجارت جهانی، افزایش سرمایهگذاریهای خارجی، افزایش واردات و صادرات مواد اولیه، کالاهای ساخته شده و انتقال فناوریها، پیوستگی اقتصاد و سیاست بیشتر شده و انتخاب و تغییر هر دولت و رییسجمهوری میتواند روی کل اقتصاد جهان اثرگذار باشد.
هر چند که بخشی از سرعت نوسان شاخصها و قیمتها به خاطر رشد سریع و شدید شبکههای اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی بوده است که به صورت لحظهای بازارها را تحت تاثیر قرار میدهد، اما واقعیت این است که متاثر از مزیت نسبی مواد اولیه و خام و انرژی ارزان، کارگر ارزان، فناوری کشورهای صنعتی، کاهش هزینه حمل و نقل دریایی، رشد صنعت بیمه و بانکداری و... اقتصاد کشورها به هم تنیده شده است و کشورهای جهان در این شرایط نمیتوانند منزوی و جدا از تحولات جهانی باشند زیرا بهره بردن از مزیت تجارت جهانی و کاهش هزینهها و رشد بهرهوری و فروش مزیتهای نسبی کشورها، ایجاب میکند که در این بازار جهانی حضور داشته باشند و در نتیجه به مقررات بینالمللی و تجارت نیز احترام بگذارند. از جمله کشوری مانند ایران که دارای منابع نفت وگاز، معادن، قرار گرفتن در خاورمیانه، مزیتهای نیروی انسانی، بازار، تزانزیت، گردشگری و... است نمیتواند از تحولات جهانی، اثر سیاستهای دولتها و نهادهای بینالمللی دور بماند.
امروز علاوه بر سیاست کشورها در ارتباط بینالمللی، تعرفههای تجاری، سیاست منطقهای، ارتباطهای بانکی، استانداردها ومقررات بینالمللی مانند fatf و ... نیز موثر هستند و هر کشوری که میخواهد از مزیتهای تجارت بینالمللی بهره ببرد باید به این نوع مقررات توجه داشته باشد تا با کاهش تنش و مشکلات کمتری به پیش برود و منافع خود را بیشتر کند.
در شرایطی که برخی کشورها تجارت منطقهای را دنبال میکنند و مانند چین و آلمان، کره، و برخی کشورهای اروپایی به دنبال افزایش ارتباط هستند تا مزیتهای خود را به دنیا صادر کنند، برخی کشورها از جمله بریتانیا به دنبال خروج از اتحادیه اروپا هستند و در امریکا که اقتصاد اول جهان است توجه به منافع اقتصاد داخل کشور، رشد صنعت نفت و گاز، و تنظیم تعرفه علیه چین مطرح است و ترامپ آن را دنبال میکند که رشد داخل امریکاو اشتغال آن بیشتر شود اما حزب دموکرات نگاه جهانی و ارتباط بیشتر با شرکتهای چند ملیتی را در نظر دارد و برای رعایت محیط زیست به دنبال برخی ملاحظات در صنعت نفت وگاز است و همین موضوع هم رایدهندگان امریکا و هم بازارهای جهان را به واکنش وا داشته است.