اثر پروانه‌ای و انتخاب بایدن

۱۳۹۹/۰۸/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۲۷۲۲
اثر پروانه‌ای و انتخاب بایدن

عباسعلی ابونوری

البته همانطور که در جریان هستید، این احزاب هستند که در امریکا اثرگذار هستند و افراد به تنهایی نمی‌توانند راهبردهای کلان ایالات متحده را دچار تغییر یا تحول سازند. حضور بایدن قادر نیست مشکلات بنیادین اقتصاد ایران را در حوزه‌هایی چون وابستگی به درآمدهای نفتی، انحصار، رانت، فساد و...حل کند . تنها اثری که این تحولات ممکن است در اقتصاد ایجاد کند، تعدیل مقطعی قیمت دلار است که ممکن است برای یک برهه محدودی قیمت دلار را تعدیل کند و مردم به اشتباه تصور می‌کنند که مثلا حضور بایدن می‌تواند تکانه‌های فزاینده گرانی‌ها را مهار کند، در حالی که تجربه اقتصادی کشور ثابت کرده که قیمت‌ها در کشورمان هرگز سنگرهای فتح شده را پس نخواهند داد و رو به عقب عقب‌نشینی نخواهند کرد. بعد از حضور بایدن و با فرض احیای دوباره برجام می‌توان پیش‌بینی کرد که اندوخته‌های ارزی ایران در سایر کشورها چون چین، کره، عراق و...به کشور بازگردد و این ارزهای بازگشتی ممکن است برای مدت کوتاهی فضای اقتصادی ایران را بهبود بخشند. نظریه اثر پروانه‌ای در اقتصاد حاکی از آن است که یک متغیر بیرونی می‌تواند باعث تحولات در اقتصاد دیگری شود. اما این تحولات در معیشت شهروندان اثری نخواهد داشت. مثلا گوشت مرغ 25هزار تومانی آن‌طور که برخی ممکن است تصور کنند، ناگهان 10هزار تومان نخواهد شد، یا گوشت کیلویی 125هزار تومان به 50هزار تومان نخواهد رسید، چرا که همانطور که اشاره کردم تحولات احتمالی نسبی خواهد بود.هنوز برای تحلیل قطعی در خصوص سرنوشت اقتصادی جهان و کشور ما بسیار زود است اما گمان می‌کنم که این تاثیرات مقطعی و نسبی خواهد بود. اقتصاد ایران برای دستیابی به کرانه‌های توسعه باید مشکلات بنیادین خود را در مسیر حل و فصل قرار دهد. مشکل اصلی اقتصاد ما تحریم‌ها نیست، مشکل اصلی اقتصاد ما ترامپ نیست، مشکل اصلی اقتصاد ما رفتن فلان رییس‌جمهوری و آمدن فلان رییس‌جمهوری نیست، مشکل اصلی اقتصاد ما رویکرد اشتباهی است که مدیران و تصمیم‌سازان در اتخاذ راهبردهای اقتصادی در پیش گرفته‌اند. نظام سیاسی و ساختار مدیریتی باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی و اجرا شود که رونق در تولید و بهبود محیط‌های کسب و کار اتفاق بیفتد. توسعه امری بیرونی نیست (هرچند بهبود مناسبات بیرونی یکی از نیازهای اصلی توسعه است) توسعه امری است که از درون و از دل دانایی و توانایی رسوب کرده کشورها می‌جوشد. بدون استفاده از این ذخیره دانایی و تزریق آن در ساختارهای مدیریت و برنامه‌ریزی امکان تحقق اهداف از پیش تعیین شده ممکن  نیست.  

با این توضیحات معتقدم نظام سیاسی در حوزه تصمیم سازی‌های اقتصادی نیازمند تجدیدنظر اساسی است تا مبتنی بر الگوهای کاراتر بتوان تصویری از چشم‌انداز آینده اقتصاد و معیشت مردم ارایه کرد. اما فشار اصلی مجموعه این نوسانات اقتصادی که تشریح شد متاسفانه بر گرده‌های مردمی تلنبار می‌شود که این روزها با نگاه نگران و خیره تحولات ایالات متحده را دنبال می‌کنند تا شاید از دل این تحولات اندکی فشار معیشتی از دوش آنان برداشته شود. اما آیا گوش شنوایی برای شنیدن این دردها وجود دارد؟