حباب دلار و پیشخور کردن تحولات سیاسی
محسن شمشیری
ریزش شدید نرخ دلار تا قیمت 25 هزار تومان و کاهش 4 هزار تومانی ظرف دو روز گذشته، و همچنین کاهش قیمت سکه طلا از بالای 15 میلیون تومان تا 11 میلیون و 400 هزار تومان و ریزش نزدیک به 4 میلیون تومانی آن، بدون آنکه هنوز نتیجه انتخابات امریکا مشخص شده باشد و تیم بایدن بر سر کار بیاید و بخشی از تحریمها را لغو کند یا به برجام بازگردد، نشاندهنده عمق سفتهبازی، حباب مالی بازارهای مالی و دارایی در چند سال اخیر است. این وضعیت نشان میدهد که بازارها واکنشهای شدید و روانی و عصبی نسبت به تحولات سیاسی و اقتصادی نشان میدهند و بازار ایران تحت تاثیر اخبار تحریمها، فشار حداکثری دولت ترامپ، بهشدت با حباب مالی، پیشخور کردن قیمتها و جو روانی مواجه بوده است. شاهد مدعا افزایش قیمت دلار از کانال 3 هزار تومان در سال 96 به کانال 5 هزار تومان قبلا از خروج ترامپ از برجام است. ترامپ در فرصت شش ماههای که برجام را تمدید کرده بود اعلام کرد که این آخرین فرصت است و در اردیبهشت ماه از برجام خارج میشود، اما بازار به نوعی اثر آن را پیشخور کردن و قیمت طلا و سکه روبه افزایش گذاشت. در سال 97 حتی قبل از خروج کامل امریکا از برجام در آبان ماه و تحریمهای بانکی و نفتی، قیمتها سیر صعودی داشت و دلار تا نزدیک به 20 هزار تومان بالا رفت. پیشخور کردن قیمتها در آبان سال 97 تا حدی بود که حتی روز بعد از خروج کامل از برجام، بازار دیگر واکنش جدیدی نشان نداد و قیمتها افزایش زیادی نداشت زیرا تمام اثر خروج از برجام و تحریمها را پیشخور کرده بود. این حباب مالی و افزایش قیمتها و پیشخور کردن نرخها به حدی بود که در سال 98 بانک مرکزی توانست با چند محدودیت و سیاست جدید از جمله سقف تراکنش و جمعآوری چک و محدودیتهای دیگر، قیمت دلار را تا 11 هزار تومان کاهش دهد. هرچند که در سال 99 بار دیگر، موج جدیدی از افزایش نرخ دلار از 15 هزار تومان تا 32 هزار تومان را شاهد بودهایم اما کاهش شدید قیمت دلار از کانال 29 هزار تا 22 هزار و تثبیت آن در 25 هزار تومان در دو روز اخیر، نشاندهنده این واقعیت است که بازار با حباب شدید مالی مواجه است و سفتهبازی و سوداگری به حدی رشد کرده که قیمتها به صورت غیرواقعی و نامتناسب با واقعیتهای اقتصادی بالا رفته است و در دو روز میتواند نرخ دلار را 4 تا 7 هزار تومان کاهش دهد. وقتی خبر دلار 22 هزار تومانی و 25 هزار تومانی و سکه 11 میلیون تومانی در رسانهها منتشر شد، بسیاری مفهوم حباب مالی را بهتر دریافت کردند که سکه عملا 4 میلیون تومان گرانتر و دلار عملا 4 تا 7 هزار تومان گرانتر عرضه شده است و جا دارد که حداقل به همین میزان کاهش یابد. البته بسیاری از صاحبنظران نرخ متعادل دلار بدون حباب و اثر سوداگری و سفتهبازی را در شرایط نقدینگی موجود، تحریمها و واقعیتهای دیگر حدود 15 تا 17 هزار تومان برآورد کردهاند و معتقدند در صورت تشکیل دولت بایدن، رفع بخشی از تحریمها و بازگشت به برجام، میتوان انتظار کاهشهای بیشتر را داشت و این حباب سنگین دلار و طلا و سکه را کاهش داد. اکنون مشخص نیست که حباب دلار تا چه اندازه است و آیا میتوان انتظار داشت که با بازگشت امریکا به برجام و لغو تحریمها به قیمت 15 هزار تومان و17 هزار برگردد و 50 درصد قیمت خود را از دست بدهد و حداقل به اردیبهشت 99 بر گردد تا معیشت و فقر و تورم و رنج مردم را کاهش دهد ؟ یا خیر. اما حداقل فاصله قیمت دلار در روزی که 32 هزار تومان شد و امروز که 25 هزار تومان است 7 هزار تومان است یعنی 20 درصد قیمت دلار کاهش یافته و میتوان انتظار داشت که 20 درصد تورم و گرانی وفشار معیشتی کاسته شود. یعنی میتوان به حباب حداقل 7 هزار تومانی قیمت دلار پی برد که اگر شرایط بهتر شود این حباب احتمالا تا 15 هزار تومان نیز توان ترکیدن و سقوط قیمتها را دارد. با این توضیح روشن است که اثر نرخ دلار بر بسیاری از قیمتها، معیشت مردم، مشکل قدرت خرید و کاهش توان خانوارها عملا به معنای سود سرشار برای سفته بازان و سوداگران است. این حباب مالی منافع بسیاری از افراد و شرکتها و دلالان را تقویت میکند و هر عاملی که بتواند شفافیت و روابط خارجی را بهتر کند عملا به معنای کاهش سوداگری و کاهش فشار تورم بر مردم خواهد بود.برخی کارشناسان و خانوارها امیدوارند که در ماههای آینده، این وضعیت کاهش نرخها تداوم داشته باشد تا فشار معیشتی و تورم کمتری را شاهد باشند و وقتی تنها خبر پیشتازی میتواند ارزش 20 درصد نرخ دلار را کاهش دهد، به این معنی است که با اقدامات گستردهتر و از جمله روابط خارجی بهتر میتوان نرخ دلار را تا 50 درصد و حتی بیشتر کاهش داد و درد و رنج مردم را کمتر کرد.