خروج غیرحرفهایها از اقتصاد
محمدحسین ادیب
خیلی صریح باید بگویم که به نظر من اولین کاری که بنگاههای اقتصادی و شرکتها در شرایط فعلی اقتصادی باید مورد توجه قرار دهند، آن است که گزارشهای مالی شان باید بهروز باشد. فهم من این است که بسیاری از بنگاههای اقتصادی در کشور در حال زیان دادن هستند، اما متوجه این ضرر و زیان نیستند، چرا که گزارشها مالی بهروز شدهای ندارند. به نظرم شرکتی که گزارش ماه قبل خود را نداشته باشد، نمیتواند تصویر درستی از وضعیت اقتصادیاش ارایه دهد چه برسد به اینکه بنگاهی بخواهد در سال 99 مثلا گزارشهای مالی سال95 را ارایه کند. وقتی از بخشهای مالی درخواست گزارش مالی بهروز شده میشود، اغلب به عوامل درستی اشاره میکنند که باعث میشود، ارایه وضعیت مالی شرکتها ممکن نشود. اما این مشکلات در اقتصاد امروز قابل طرح و بحث کردن است و برای حل آنها پیشنهادات عملیاتی وجود دارد. بخش مالی شرکتها اگر بهروز نباشند، در واقع یا در حال ضرر کردن است یا اینکه از سودی هم در میان باشد، بیشتر اتفاقی است. اما معنای به روز بودن بخشهای مالی شرکتها چیست؟ یعنی هر دو هفته یکبار خلاصه دفتر کل را باید ارایه کند. خلاصه دفتر کل بخشهای مالی باید به این صورت تنظیم شوند که وقتی کدهای گزارشگری خلاصه دفتر کل را مثلا در پایان دیماه میدهید، ماه قبلش باید کنارش باشد، قیمت سال قبل هم در همین زمان نیز باید لحاظ شده باشد. حُسن این شکل گزارشدهی مالی این است امکان قیاس و تطابق را با ماه قبل و سال قبل ممکن میکند. شرکتهایی که یک چنین المانهایی را رعایت نمیکنند در واقع در حال زیادن دادن هستند. من خودم به هر شرکتی که میروم میگویم، مسوول امور مالی بیاید گزارش دهد، اغلب بنگاهها حسابداران را معرفی میکنند. در حالی که حسابدار وظیفه احصا اطلاعات گذشته را بر عهده دارد، مسوول امور مالی (متخصص ریسک) وظیفهای احصا تحولات و تبعات آینده است. از سال96 میلادی به بعد عمده شرکتهای غربی عمدتا مسوول متخصص ریسک را در کنار حسابدار قرار میدهند. متخصص ریسک است که وظیفه احصا اطلاعات آینده بازار را بر عهده دارد، تلفیق ارزیابی آینده (مدیریت مالی و متخصص ریسک) و گذشته (حسابدار) است که تصویر واقعی از رشد یا زیان یک بنگاه را تصویرسازی میکند. در اتریش در حال حاضر رشته ریسک و مدیریت مالی وجود دارد اما در سطح آموزش عالی ایران هنوز این ضرورت به درستی درک نشده است. وقتی ضرورت احساس نشده باشد طبیعی است که بنگاهها هم نمیتوانند به درستی از این ظرفیتها استفاده کنند. اینگونه است که در هر برههای برخی از مدیران اقتصادی ایرانی سورپرایز میشوند. چرا که ساختاری را برای تحلیل آینده اقتصادی تدارک ندیدهاند. از برخورد گذشته و آینده است که شرکتها و کسب و کارها پیش میروند. از سال سوم ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی در دوره اصلاحات من تحلیلها، مشاورهها و سخنرانیهای اقتصادیام را آغاز کردم . در آن زمان فرض را بر این میگذاشتم که اگر اقتصاد ایران هر سال 5درصد رقابتیتر میشود، چه اتفاقی میافتد و آنها را اعلام میکردم.برخیها تعجب میکردند که چطور تحلیلها درست محقق میشوند. هیچ توانایی خاصی در میان نبود، در واقع احصا درست اطلاعات آینده بازار قدرت تحلیلها را افزونتر میکند. امروز هم پیشبینی میکنم که اقتصاد ایران سال آینده 15درصد رقابتیتر از امسال میشود. من متوجه حرفی که میزنم هستم. معنای این جمله این است که اگر 18درصد تورم سال آینده باشد، مدیران بنگاهها، 3درصد قیمتها را میتوانند اضافه کنند و 15درصد بعدی را باید با ارتقای بهرهوری جبران کنند. یعنی 15درصد افزایش هزینهها را با ارتقای سطح بهرهوری باید جبران شود نه افزایش قیمتها. چرا؟ چون به دلیل کاهش قیمت نفت و فقدان ارز ارزان اقتصاد رقابتیتر شده است. اگر شرکتی نتواند یک چنین اصلاحاتی را محقق کند، ناچار از اتمسفر اقتصادی کشور حذف خواهد شد. در واقع سال آینده سال خروج غیرحرفهایها از بخشهای مختلف اقتصادی است. دهه 80 و ارز ارزان باعث شد تا فضای اقتصادی از حضور غیرحرفهایها آسیب ببیند که یک چنین شرایطی با شرایط فعلی اقتصادی قابل تداوم نیست.این اثرات سقوط قیمت نفت است که اقتصاد ما را رقابتیتر میکند. بنگاههای اقتصادی باید مراقب باشند تا یک ششم میزان هزینهها فقط میتوانند هزینهها را بالا ببرند و مابقی آن باید از طریق افزایش بهرهوری جبران شود. نحوه اداره شرکتها به سبک گذشته ممکن نیست. نباید به دنبال متهم در دولت و مجلس و...بود بلکه بزرگترین رقیب هر بنگاهی، عملکرد آن شرکت است. شرکتهایی که باید تغییر کنند اما درباره تغییرات ضروری مقاومت میکنند. 15 سال پیش دعوت شدم به ذوبآهن اصفهان برای هیاتمدیره سخنرانی کنم. در مسیر با راننده صحبت میکردم از او پرسیدم که خوب آقا چه خبر. دیدم راننده شرکت چه صحبتهای دقیقی را انجام میدهد. صحبتهای راننده را یادداشت کردم، ولی غرورم میگفت تو برای هیاتمدیره سخنرانی میکنی، چطور از اطلاعات یک راننده استفاده میکنی. دلیل این امر این بود که به دلیل ریخت و پاشهای برآمده از نفت گران و دلارهای ارزان یک راننده میتوانست بفهمد که چه اتفاقی مثلا در ذوبآهن رخ داده، اما امروز که اقتصاد در مسیر رقابتی شدن قرار دارد؛ بزرگترین استاد اقتصاد عالم هم نمیتواند تفسیر واقعی از وضعیت بنگاهها ارایه کند. بر این اساس است که همگی باید مهیای ورود به این هنگامه نو باشیم.