اسطورهای فراتر از معجزه با توپ
علی دینی ترکمانی
واکنشها به مرگ دیهگو آرماندو مارادونا همچنان ادامه دارد. گفتنیها در مورد مارادونا را اهل فن گفتهاند و همچنان نیز میگویند. من تنها به این پیشنهاد، بسنده میکنم که اگر دوست دارید با این اسطوره بینظیر تاریخ فوتبال آشنایی بیشتری داشته باشید، حتما فیلم «مارادونا» به کارگردانی اِمیر کاستاریکا را ببینید. کاستاریکا کارگردان یوگسلاویتبار، هنرمندی صاحب سبک است؛ با کارنامه هنری قابل تحسین. مستند مارادونای وی، به نظر من، بهترین فیلمی است که به این اسطوره فوتبال پرداخته و وی را به خوبی، از زوایای مختلف به تصویر کشیده است. کوتاه و مختصر، آنچه در این فیلم مستند میبینیم این است که مارادونا اسطوره چند بعدی است. شخصیتش تنها محدود به نبوع بینظیرش در جادوگری با توپ در میدان سبز فوتبال نیست. فراتر از این است. مواضع ملیگرایانهاش در بحبوحه مناقشه انگلستان و آرژانتین بر سر جزایر فالکلند، مبارزهاش بر علیه فیفا و تمایلات چپگرایانه و حک تصاویر فیدل کاسترو و ارنستو چهگوارا بر بازوانش (صرفنظر از اینکه موافق باشیم یا مخالف)، از جمله ویژگیهای فکری وی هستند که او را متمایز از بازیکنان بزرگ دیگر میکند. یعنی، او فقط فوتبالیست نیست. مبارز سیاسی نیز است. شاید بتوان برای تمایلات چپگرایانهاش دو دلیل ارایه کرد. اول؛ زندگی بسیار فقیرانه خود در دوران کودکی و نوجوانی؛ دوم؛ آرژانتینی بودن اسطوره نبردهای چریکی، ارنستو چهگوارا. مارادونا، اگر علیه نظم جاری نمیشورید، احتمالا درگیر چالشهای کمتری میشد. شاید فیفا چشمانش را بر دوپینگ جنجالی وی در جام جهانی ۱۹۹۰ میبست. شاید با درگیر شدنش با مواد مخدر مهربانانهتر برخورد میکردند. شاید در تصمیمگیریهای مهم مربوط به فوتبال جهان از او استفاده میکردند. شاید... ولی، چنین نشد. در این سو، واکنشهای تهاجمی تنبیهی ضد انگیزشی، طبیعی بود.اما، در سوی مارادونا، شوریدنش، با وجود جاذبههای بسیار قوی جادوی فوتبال و کسب موفقیتهای بیشتر، طبیعی نبود. کمتر کسی چنین مسیری، مسیر عصیان در برابر نظم جاری و اعتراض به آن را انتخاب میکند. نظمی که با اتکا به قدرتش میتواند فرمان نابودی را صادر کند. اما، وقتی پای آرمانی در میان باشد، چنین انتخابی، نادرست جلوه نمیکند که هیچ موجب برانگیختگی میشود و مارادونا را از اسطوره ورزشی به افسانه حماسی تبدیل میکند. این تفاوت مهم مارادونا با پله، بکن بائر، پلاتینی، کرایف، رونالدو، مسی و دیگران است. چیزی که او را با وجود لغزشهایی که در زندگی شخصی داشت، به شخصیتی محبوبتر در تاریخ فوتبال جهان تبدیل کرده است؛ بیتفاوت نبودن در برابر نظم جاری مبتنی بر ساخت قدرت ناعادلانه و تلاش برای تغییر آن.