سالگرد کرونا و هدایت افکار عمومی جهان
محسن شمشیری
در سالگرد شیوع ویروس کرونا در جهان، لازم است سوال کنیم که چه شد؟ از کجا آمد؟ چرا آمد؟ هدفش چه بود؟ و آینده جهان و زندگی انسانها را چگونه رقم خواهد زد؟ این ویروس ساخته کدام اژدهای هفت سری است که مرگ انسانها و فروپاشی اقتصاد و زندگی بشر را طلب میکند؟ بسیاری از مردم جهان به نکات منفی و خسارتبار کرونا و در عین حال به نکات مثبت آن و تفکر در مورد زندگی، ارتباطات، وابستگی انسانها و تجارت جهان به یکدیگر بارها توجه کردهاند و سعی میکنند از آن درس بگیرند و در عین حال امیدوار باشند که شاید تلنگری بوده و رد شود برود و برنگردد. بسیاری از صاحب نظران نیز معتقدند که اگرچه آمارهای رسمی جهان از 65 میلیون مبتلا و 1.5 میلیون نفر تلفات کرونا خبر میدهد اما آمار واقعی آن حداقل دو تا سه برابر رقم رسمی است و بسیاری از مبتلایان حتی متوجه ابتلای خود به این ویروس نشده اما تا سالها با مشکلات آن مواجه خواهند بود و در نتیجه با توجه به ابعاد ابتلای انسانها به این ویروس، میتوان گفت که خسارتها سنگین بوده و تا سالها ادامه خواهد داشت.
خسارتهای سنگین مالی و اقتصادی نیز اقتصاد جهان را در رکود فرو برده و افت شاخصهای بورس، رشد منفی اقتصاد کشورهای جهان، و هزاران تریلیون دلار انتشار پول و تزریق نقدینگی برای تامین زندگی، پرداخت وام به واحدهای اقتصادی و... موضوعاتی است که در سالهای آینده نیز زندگی اقتصادی بشر را تحت تاثیر قرار میدهد.
انسانها و خانوادههای بسیاری در یکسال اخیر تلاش کردند که با تحرک کمتر، در خانه ماندن، قرنطینه شهرها، دورکاری، کاهش مراجعه به مکانهای شلوغ و... خسارتها را کاهش دهند و در این دوران گوشهگیری و تنهایی و نبود دورهمیها و رفت و آمدها، موضوعات مختلفی را در ذهن خود مرور کردند و به ماهیت، مفهوم زندگی، دنیای امروز و نقش بازیگران اصلی آن یعنی فناوری، رسانهها و شبکههای اجتماعی، شرکتهای بزرگ و قدرتهای اقتصادی جهان توجه کردهاند.
آنچه مسلم است دنیای امروز و تجارت جهانی، میلیونها سفر در روز، میلیونها مهاجر و تبعه کشورهای مختلف که دور از وطن زندگی میکنند و... همگی در سرعت سرسام آور ابتدای ویروس اثر گذاشت و ظرف چند ماه تمام جهان را آلوده کرد و اضطراب و ترس را به خانهها و کشورها و دولتها برد. اما هدف چین چه بود؟ آیا میخواهد خود را قدرت اول جهان کند و امریکا را تضعیف کند؟ آیا میخواهد دنیا را بترساند تا همه حساب ببرند و به حرفش گوش دهند؟با این حال، در اقتصاد کشورهای پیشرفته غرب، که آزادی عمل اجتماعی و تحرک اقتصادی و فعالیت بیشتر داشتهاند، دقیقا متناسب با سهم آنها از تولید ناخالص جهان، سهم بیشتری در آمار ابتلا و تلفات انسانی داشتهاند.
امریکا با 25 درصد تولید اقتصادی جهان، بیشترین ابتلا و تلفات را داشته و با ۲۷4 هزارنفر بیشترین تلفات را داشته است. برزیل کشور پر جمعیت و با اقتصاد در حال ظهور نیز با ۱۷3 هزار، هند کشور پرجمعیت و یکی از اقتصادهای مطرح جهان با ۱۳8 هزار، مکزیک با ۱۰۵ هزار و انگلیس با ۵۸ هزار نفر و در رتبههای بعدی فرانسه و آلمان و بقیه قرار داشتهاند. ایران نیز به دلیل سوءمدیریتها و تمرکز جمعیت و اقتصاد در شهرهایی مانند تهران و خرده فرهنگها، جزو کشورهایی بوده که تلفات قابل توجهی داشته است.
به عبارت دیگر، متناسب با سهم کشورها در رشد اقتصادی و تولید ثروت و تجارت جهانی، به دلیل تحرک بالای اقتصاد و جامعه آنها، ابتلای بیماری و تلفات نیز بیشتر بوده است و امریکا خسارت بیشتری نسبت به بقیه کشورها داشته است. جالب این است که چین با وجود آنکه مبدا ویروس بوده و دومین اقتصاد جهان است آمار کمتری داشته، کره جنوبی و ژاپن نیز آمار کمتری از کشورهای غربی داشتهاند. این موضوع میتواند به فرهنگ و شکل زندگی، فرمانبری، نظمپذیری و قانون مندی یا اقدامات مسوولان این کشورها مربوط باشد و میتواند حاصل عدم اطلاعرسانی دقیق و به موقع و پنهان کاری باشد که برخی آمار را عمدا اعلام نکنند. در کنار این موضوع، برخی گفتهاند که چین بلافاصله واکسن و داروی کافی در اختیار بیماران گذاشته و با روشهای سختگیرانه، فاصله اجتماعی و قرنظینه ایجاد کرده و برخی گفتهاند که این ویروس هدفمند برای نژادهای دیگر در کشورهای غربی ساخته شده است.
عدهای از ناظران سیاسی نیز معتقدند که این ویروس توسط چین و یکسال قبل از انتخابات امریکا وارد جهان شد تا کل مناسبات سیاسی و بازیگران امریکا را دچار چالش کند و دامی برای ترامپ پهن کند تا با افزایش تلفات ومنفی شدن رشد اقتصادی و آمار بیکاری و... انتقادها از ترامپ، او را سرنگون کند و به نفع دموکراتها و چپ گرایان در امریکا باشد. جالب این است که انتشار خبر تولید واکسن کرونا نیز چند روز بعد از انتخابات امریکا منتشر شد تا تبلیغاتی برای ترامپ نباشد.
در کنار این دیدگاهها، رفتار رسانههای جهان، شبکههای اجتماعی، روزنامهها و فضای مجازی و شرکتهای چندملیتی و ثروتمندان و غولهای تجاری نیز قابل ارزیابی و تحلیل است. اینکه چرا موضوع کرونا، عملا به ابزاری برای تضعیف دولتها و رقابتهای سیاسی تبدیل شد و چرا مسوولیت آن و تلفات و خسارتها از سوی رسانهها کمتر مورد توجه قرار گرفت و کمترین انتقادها متوجه چین بود. اما بیشترین انتقادها متوجه دولتهای امریکا و اروپا بود. حتی به عوامل و کسانی که در گسترش ویروس در کشورهای مختلف نقش داشتند، توجه کمتری شده و نوک انتقاد رسانهها عمدتا متوجه دولتهای حاکم بر کشورها بوده است.به نظر میرسد که حافظه رانههای جهان نیز قادر به پرداختن به مسائل یکسال پیش نیست و بیشتر انتقادها را متوجه دولتها در مسائل روزمره میدانند و انتقاد میکنند تا تسهیلات بدهند، بخش درمان را تقویت کنند، واکسن توزیع کنند، به مردم کمک مالی کنند، قرنظینه کنند و... با توجه به این نکات، خوب است یکسال بعد از کرونا، به این پرسش پاسخ دهیم، که افکار عمومی جهان را چه کسانی و چگونه شکل میدهند؟ بازیگران اصلی دنیای امروز، تجارت و اقتصاد و سیاست چه کسانی هستند؟ رسانههای بزرگ جهان برای چه کسانی و کدام شرکتها کار میکنند و چه منافع و قدرتهایی را حمایت میکنند؟چرا رسانهها، از کرونا بهانهای برای حمله و انتقاد به دولتهای جهان از امریکا گرفته تا اروپا و خاورمیانه پیدا کردند؟ کرونا چه ماموریتی داشت؟ آیا برای تقویت احزاب چپ کشورهای جهان و چپ بینالملل آمده است و ماموریت اصلی آن سرنگونی ترامپ بود؟آیا تضعیف اقتصاد امریکا و اروپا هدف اصلی بود و کشورهایی مانند ایران نیز با تلفات و خسارتهای آن دست به گریبان شدند؟ آیا هدف تقویت برخی شرکتهای چندملیتی، نوعی همکاری تازه بین چین، و شرکتهای فناوری امریکا بود تا بازار مصرف دنیا را بیش از این تسخیر کنند؟ مردم جهان باید ارزیابی دقیقتری از رفتار دولتها، به خصوص چین، رفتار رسانههای جهان، به خصوص رسانههای امریکا، و شرکتهای چند ملیتی داشته باشند. زیرا جنگهای آینده جنگ ویروس و رسانهها و فضای مجازی است و عدهای با کمک ویروس، شبکههای اجتماعی، نرمافزارها، غولهای رسانهای و فناوری به دنبال حاکم شدن بر جهان، بازارهای مصرف، و افکار مردم هستند و افکار عمومی را آن طور که میخواهند شکل میدهند و به گونهای ترس ایجاد میکنند که حتی امکان فریاد زدن نداشته باشند. باید از ویروس به چه کسی انتقاد کرد کجا فریاد کرد و از چه کسی شکایت کرد؟
آنها با ایجاد ترس، انتشار اخبار و اطلاعاتی که صلاح بدانند، فروش فناوری و تسخیر افکار و دست و زبان و گوش آدمها، آنها را کنترل میکنند؟ امروز از طریق گوشیهای موبایل، حتی رسانههای جمعی، روزنامهها، روشنفکران و تحلیلگران را از مردم دور کردهاند و مردم حتی امکان خواندن یک مقاله تحلیلی در هفته را ندارند و بهشدت سرگرم گوشیهای خود هستند و هر کس را که مشاهده میکنید با گوشی خود سرگرم است و عملا هدایت جهان را نرم افزارها و غولهای اینترنتی به دست گرفتهاند. در عصر انفجار اطلاعات، حتی رییسجمهور امریکا نیز نمیتواند توئیت کند و از انتخابات انتقاد کند زیرا رسانهها برچسب میزنند یا منتشر نمیکنند، دعواهای حقوقی نیز در محاکم راه به جایی نمیبرد و اصل دادخواهی و شکایت نیز تضعیف شده است. این نکات نشان میدهد که جهان تغییر کرده و قدرتهای پنهان اقتصادی، سیاسی و رسانهای بر جهان حکومت میکنند. خبری از امپریالیسم غرب نیست، نوعی همکاری بینالمللی شکل گرفته که به اژدهای هفتسر میماند. جنگیدن با چنین اژدهای پیچیدهای که اقتصاد، رسانه، شبکه اجتماعی و شرکتهای فناوری آن را ساختهاند کار دشواری است و آنها با یک موجود ریز، مردم جهان را مدتها سرگرم میکنند. مردم جهان باید هوشیار باشند و زندگی چند هزارساله و سنتها و اخلاق را به این اژدها نبازند.