خانههای امن تنها پناهگاه زنان خشونت دیده اند
گلی ماندگار| سالها پیش وقتی درباره دختران فراری تحقیق میکردم خیلی از آنها دلیل فرارشان از خانه را رفتارهای خشن پدر و برادرانشان میدانستند. رفتارهای خشنی که ردشان را به وضوح میشد بر صورت و بدنشان دید. اینکه چه چیزی باعث میشد تا این دختران مورد چنین آزارهایی قرار بگیرند، آنقدر زیاد بود که از حوصله این بحث خارج است. پدران معتاد، پدرانی که فقط دلشان پسر میخواسته و حالا دختر نصیبشان شده، برادرانی که به هر بهانهای خواهرشان را زیر مشت و لگد میگرفتند تا به او بفهمانند غیرت دارند و اگر دست از پا خطا کند سرش را میگذارند لب باغچه و گوش تا گوش میبرند. اینها و خیلی از دلایل دیگر را میشد از زبان دخترانی شنید که رنج آوارگی را به جان خریده بودند تا از خانهای که بیشتر برایشان حکم زندان با شکنجه گران بیعاطفهای را داشت فرار کنند. اما این خشونتها هیچوقت تمام نمیشود، هنوز که هنوز است هستند زنان و دخترانی که از این شکنجههای روحی و جسمی رنج میبرند و برخی از آنها حتی جان خود را از دست میدهند، تا پدر و برادرانشان خود را غیرتمند نشان دهند. آخرین اتفاق همان کشته شدن زن 31 سالهای بود که برادرانش او را با وجود داشتن دو فرزند به قتل رساندند. هنوز قصه پر غصه رومینا را کسی فراموش نکرده و اینها آخرین قربانیان خشونت نیستند و نخواهند بود. البته این ماجرا تنها به ایران ختم نمیشود، در همه جای دنیا این خشونتها علیه زنان جریان دارد. حتی در کشورهایی که ادعای جهان اول بودن دارند. مثلا در کشوری مانند فرانسه نرخ خشونت علیه زنان بیش از دیگر کشورهای اروپایی است. اما در دوران کرونا این خشونتها در سراسر جهان روز افزون شده و در این بین زنان و دختران بسیاری قربانی میشوند.
در بسیاری از موارد دختران و زنان جوانی که با هزاران امید و آرزو راهی خانه بخت شدهاند، با رفتارهای خشونتبار همسرانشان مواجه میشوند، شاید خیلی از آنها برای رهایی از سوءرفتارهای پدر و برادر ازدواج کردهاند و حالا از چاله درآمده و به چاه افتادهاند. به راستی راه چاره برای این افراد چیست؟ قطعا توصیه خانوادهها سوخت و ساختن است. همان که میگویند دختر با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن سفید بیرون میآید. هنوز هم خیلی از خانوادهها به این مساله باور دارند و طلاق را لکه ننگی برای خود و خانواده میدانند، پس این زنان و دختران جوان نیاز به حمایت اجتماعی دارند تا خود را از مهلکه مرگ برهانند.
خانه امن کجاست؟
خانه امن اما گذرگاه موقتی برای این زنان و دختران است. زنان و دخترانی که اغلب جانشان را برداشته و از خانه بیرون زدهاند. ترس و وحشت، ناامنی، تحقیر و توهین بر روح و جسم این زنان به وضوح قابل مشاهده است. تعداد این خانههای امن در کل کشور آنقدرها زیاد نیست. شاید بیشتر این خانههای امن در تهران باشند و خیلی از شهرها و استانهای کشور اصلا چنین امکانی را برای زنان آسیب دیده نداشته باشند. در بسیاری از موارد این زنان مجبورند برای فرار از دست افراد خانواده یا شوهرانشان که آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدهند، راهی تهران شوند تا در یکی از این خانههای امن زندگی کنند. البته که ماندن در این خانهها هم شرایط خاص خودش را دارد و مدت زمان زیادی هم نمیتوانند در آن باقی بمانند.
همین که شبها بدون کابوس میخوابم برایم کافی است
ریحانه زن 37 سالهای که از روستایی در آذربایجان غربی به تهران آمده، خیلی خوب نمیتواند فارسی صحبت کند و برایش حرف زدن سخت است. اما در مورد اینکه چرا و چگونه به تهران آمده به «تعادل» میگوید: تا وقتی در خانه پدرم بودم از مادر و پدر و برادرهایم به خاطر هر چیز کوچکی کتک میخوردم، زمانی هم که ازدواج کردم علاوه بر شوهرم از پدر شوهر و مادر شوهر و برادرشوهرهایم هم کتک میخوردم، کافی بود زمانی که صدایم میکنند تا برایشان کاری انجام دهم دیر از جایم بلند شوم همه هجوم میآوردند سمت من و کتکم میزدند. به شوهرم هم که شکایت میکردم او هم مرا کتک میزد. تا به حال سه بار به خاطر کتکهایی که خوردهام بچهام سقط شده است. سال گذشته مادر شوهرم برای شوهرم به خواستگاری رفت و همه جا گفته که من بچهدار نمیشوم. وقتی به پدر و مادرم شکایت کردم آنها فقط گفتند «خفه شو و بشین زندگی کن»! همان شبی که بلهبرون شوهرم با زن تازهاش بود فرار کردم و از آن روز دیگر نه کسی سراغم را گرفته و نه من سراغ کسی را گرفتهام. چند مدتی در خیابانها و پارکها سر کردم و بعد نیروی انتظامی مرا به این خانه امن آورد. اینجا راحتم همین که شبها بدون کابوس دیدن میخوابم برایم خوب است. خیاطی یاد گرفتهام و در کارگاه اینجا کار میکنم. انگار تازه میفهمم زندگی بدون کتک خوردن یعنی چه؟!
باید از این زنان حمایت شود
زهرا افتخارزاده مدیرعامل موسسه ارتقای کیفیت زندگی زنان آتنا در این باره میگوید: به این فکر کردیم اگر مادر رومینا میدانست چنین حمایتهایی وجود دارد و میتوانست از خانه با فرزندش بیرون بزند این اتفاق هرگز برای رومینا و دختران و زنانی شبیه به وی رخ نمیداد. به خاطر همین طی برنامهای حساب شده از کسانی که تحت خشونت هستند یا کسانی که این افراد را میشناسند دعوت کردیم تا در صورت بروز خشونت به این موسسه مراجعه کنند. افتخارزاده میگوید: در مواردی فرد تحت خشونت با مداخله به موقع کارشناسان ما مشکلش حل شده و به خانه برگشته. برای مثال خانمی بودند که با مادرشان مشکلات زیادی داشتند و تحت خشونت بودند. پس از مراجعه ما، مشاورههای لازم صورت گرفت و کارشناسان ما با مادر فرد خشونت دیده صحبت کردند. همین مشاورهها سبب خیر شد و این خانم به خانه بازگشت. حالا این خانم و مادرش با موسسه ارتباط دارند و خدارا شکر مشکلاتشان حل شده است.اما در مواردی مشکل حلشدنی نیست. مثل مردی که همسر و دخترش را مدام مورد آزار و اذیت جسمی قرار میداد تا جایی که یکبار پدر تا پای خفه کردن دختر هشت سالهاش رفت. در آخرین درگیری اما این مرد، همسر و دخترش را از خانه بیرون انداخت. پس از آن پلیس در محل حضور یافت و درگیری را
صورت جلسه کرد. در نهایت این مادر و دختر که جایی برای رفتن نداشتند توسط یکی از بستگانشان با موسسه آتنا آشنا شده و بدون اینکه فرصت کرده باشند مدارکشان را بردارند و در حالی که دمپایی به پا داشتند به موسسه آتنا مراجعه کردند. در این مورد زن جوان و دخترش در خانه امنیت جانی نداشتند و هر بار به بهانهای همسر این خانم، وی را مورد آزار و اذیت جسمی قرار میداد. با توجه به ادعای خانم، کارشناسان آتنا اقدام به تحقیق از همسایهها و بستگان این زن کرده و وقتی به صحت ادعای وی پی بردند و همچنین طبق مدارک پزشکی قانونی و تأیید آثار ضرب و جرح روی بدن این مادر و دختر و صورت جلسه پلیس، این خانم و دخترش در خانه امن مستقر شدند. افتخارزاده میگوید: طبق صحبتهای این خانم همسرش مصرفکننده نبود و اعتیادی نداشت اما مشخص بود که اختلال روان دارد و به هر بهانهای زن و دخترش را مورد خشونت قرار میداد. حتی به همین بهانههای واهی اجازه تحصیل به دخترش را نداده بود. اگر از این خانواده حمایت نمیشود ممکن بود در یکی از همین درگیریها پدر خانواده صدمه جدی و جبرانناپذیری به کودک یا مادرش وارد میکرد. پس باید هر چه زودتر مورد حمایت قرار میگرفتند. در حالی که هیچکدام حال روحی خوبی نداشتند اما در این چند ماه که در خانه امن ساکن هستند هم مادر و هم دختر شرایط روحی بهتری دارند و دختر ۸ ساله نیز شروع به آموزش و تحصیل کرده است.
باید از زنان خشونت دیده حمایت کنیم
افرادی که در خانه امن پذیرش میشوند بدون شک شرایط ویژهای را پشت سر گذاشتهاند.عدم امنیت جانی و روانی در خانه موجب شده خیلی از آنها با حال روحی و جسمی وخیم درحالی که آثار کبودی و آسیب دیدگی بر روی بدنشان مشهود است از خانه بیرون زده تا شاید جانشان را نجات بدهند. حال تصور کنید اگر محلی برای اسکان، بازپروری روحی و محلی امن برای این افراد نباشد چه بلایی سر آنها خواهد آمد؟ خیلی از این زنان هیچ حامی و حمایتگری ندارند. نه راه پس دارند و نه راه پیش. درمانده از تحقیر و خشونت از خانه بیرون میزنند و نیاز به حمایتی اصولی و ویژه دارند.
قانون چقدر حمایت میکند
این که زنان آزار دیده به خانههای امن پناه میآورند و کسانی هستند که در آنجا از این زنان حمایت میکنند، بیشتر مانند مسکنی است که برای تسکین درد از آن استفاده میشود. درمان قطعی زمانی اتفاق میافتد که قانون پشت این زنان بایستد و با آزاردهندگان آنها برخورد کند، نباید فرد تنها به این خاطر که پدر، برادر یا همسر یک زن است این اجازه را داشته باشد تا هر طور که میخواهد با او رفتار کرده و دست به خشونتهای جسمی و روحی بزند. این معضلی است که باید به آن پرداخت و درباره آن فرهنگسازی کرد. هر چند که خانههای امن هم میتوانند در نجات جان برخی از این زنان و دختران نقشی بسیار پر رنگ را ایفا کنند.