تحولات مدیریتی وزارت صمت به چه معناست؟

۱۳۹۹/۱۰/۲۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۵۱۷۴

کمیل  سرابی

به دنبال انتقادهایی که در مورد وضعیت صنعت فولاد، قیمت‌گذاری در فولاد و برخی انتصاب‌ها در حوزه وزارت صمت صورت گرفته، در روزهای اخیر برخی انتقادها نیز نسبت به تغییر مدیران شرکت‌های معدنی مطرح و این پرسش مطرح است که این تحولات مدیریتی با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ و قرار است چه هدفی دنبال شود که مدیران شرکت‌ها در حال تغییر هستند و به صورت یکدست تعدادی از مدیران اهل کرمان جایگزین مدیران قبلی می‌شوند؟  در خبرها آمده است که مدیران گل‌گهر و برخی دیگر از شرکت‌ها تغییر کرده و یا در حال تغییر هستند. همچنین شنیده شده که مدیر شرکت ملی مس نیز در حال تغییر است و تغییرات کلی در شرکت‌های معدنی و بخش معدن آغاز شده است و تعدادی از مدیران اهل کرمان زمام امور شرکت‌های مهم وزارت صمت را به عهده گرفته‌اند. بر این اساس این پرسش مطرح است که وزیر صمت به دنبال چیست؟ 

برخی ناظران می‌گویند که یکدست کردن مدیران بخش معدن، این نکته را مطرح می‌کند که آیا قرار است با حضور این مدیران در شرکت‌های بزرگ معدنی، از نامزد خاصی در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری حمایت شود؟ آیا حمایت مالی و تبلیغاتی این مدیران از یک نامزد خاص در انتخابات سال 1400 مورد نظر بوده است؟

اگر این‌گونه نیست پس پشت پرده این تحولات چیست؟ و چرا از وزیری که با قیمت‌گذاری دستوری فولاد، برخی شرکت‌های بورسی را تضعیف کرده هیچ گونه سوالی نمی‌شود و چرا از او انتقاد نمی‌شود؟ حقیقت امر چیست و چرا از کرمانی‌ها برای پست شرکت‌های بزرگ استفاده می‌کند. چرا در کلنگ‌زنی چند طرح در کرمان 2 میلیارد و 200 میلیون دلار اعتبار در نظر گرفته شده است؟ آیا سایر استان‌ها حقی ندارند؟ چرا تنها به طرح‌ها و شرکت‌ها و مدیران کرمان توجه شده و به بقیه استان‌ها بی‌توجهی شده است؟ 

برخی کارشناسان نیز معتقدند که ادامه فعالیت وزیر فعلی در وزارت صمت به صلاح بخش صنعت و معدن نیست. زیرا بر اساس مصالح ملی همه ایرانیان تصمیم‌سازی نمی‌کند و بر پایه منافع هم‌ولایتی‌هایش تصمیم می‌گیرد. تاریخ به یاد ندارد که اوضاع تولید و تجارت کشور تا این حد به هم ریخته باشد.

وزارت صمت تبدیل شده به اداره کل شرکت سهامی معادن کرمان و سطح دغدغه مدیران ارشد، به جای توسعه تولید و تجارت به جابه‌جایی مدیران گهر زمین، گل‌گهر و ملی مس تنزل یافته است. هیچ مدیری در این شرایط دارای روحیه کار و تلاش نیست. مدام خبر از تغییر مدیران عامل و معاونان می‌رسد و هیچ‌کس نمی‌داند آیا روز آینده بر سر کار خواهد بود یا نه.

وزیر صمت نه بازار را به اندازه کافی می‌شناسد، نه اقتصاد سیاسی ایران را بلد است، نه تجارت بین‌الملل را آموخته و نه می‌داند در کدام دولت با چه هدفی مشغول کار شده است. در طول سه ماهی که وزارت را تحویل گرفته جایگاه مدیران بخش صنعت و معدن را در اذهان عمومی پایین آورده و عمده مهندسان و درس‌خوانده‌ها را شرمنده جامعه تخصصی کشور کرده است.

از روزی که آمده واژه‌هایی چون کارآفرینی، تولید، تجارت، سرمایه‌گذاری از بخش تولید رخت بر بسته و کلماتی چون رانت‌خواری، دلالی، سودجویی جای آن را گرفته است.

گویی تا قبل از او عده‌ای دزد و فاسد بخش تولید کشور را مدیریت کرده و او آمده تا آنان را از اسب بیندازد. حال ادامه فعالیت اینچنینی بر بدنه وزارت صمت آیا به صلاح منافع ملی است؟ بهتر نیست تا بخش تولید و تجارت بیش از این دچار آبروریزی نشده مجلس و دولت به انتقادهای مطرح رسیدگی کنند؟

این نکات نشان می‌دهد که دولت و مجلس و دلسوزان اقتصاد ایران باید حداقل پرسش‌هایی را از وزیر مربوطه مطرح کنند و دلایل این تحولات در ماه‌های اخیر را جویا شوند و به ارزیابی اثر این تغییر و تحول‌ها بر صنعت کشور بپردازند.