بودجه انتخاباتی مجلس
علی قنبری
ریچارد تیلر برنده نوبل اقتصاد در سال2017 که یکی از پیشروان اقتصاد رفتاری در سطح آکادمیک است، معتقد استف در برخی برههها که رفتارهای تصمیمسازان و عموم مردم از عقلانیت کافی برخوردار نیست، با استفاده از یک تکانه میتوان این جریان غیرمعقول را به مسیر تصمیمسازیهای درست بازگرداند؛ رویکردی که به نظر میرسد، اقتصاد ایران هم این روزها بیشتر از هر عامل دیگری به آن نیاز دارد. نوع رفتار و تصمیمسازیهایی که این روزها در مجلس یازدهم در حال پیگیری است از منظری خاص هرگز در تاریخ نظام پارلمانتاریسم ایرانی سابقه نداشته است. این روند زمانی که به مقوله تصمیمسازیهای اقتصادی میرسد، شکل و شمایل عجیب و غریبتری به خود میگیرد. بر اساس قانون اساسی کشورمان که سند میثاق ملی ایرانیان محسوب میشود، وظیفه دولت تدوین و ارایه بودجه و وظیفه مجلس، تصویب یا عدم تصویب بودجه است. در هیچ جای قانون اشاره نشده است که نمایندگان میتوانند از بودجه در راستای جهتگیریهای جناحی، سیاسی، تبلیغاتی و انتخاباتی استفاده کنند. این درحالی است که اخباری که این روزها از مجلس به بیرون درز میکند، کارشناسان دلسوز، اساتید دانشگاهی و صاحبنظران را با نگرانیهای جدی مواجه ساخته است. خاطرم هست در زمان مجالس پنجم و ششم شورای اسلامی در دهه 70 خورشیدی که من در کمیسیون برنامه و بودجه و تلفیق حاضر بودم؛ حداکثر تغییراتی که در بودجه ارایه شده، اعمال میشد، 3الی 5درصد بود و نمایندگان هرگز به خود اجازه نمیدادند که شاکله کلی بودجه را بر اساس منویات خود دچار دگرگونی سازند. این در حالی است که نمایندگان مجلس یازدهم در حال نوشتن و انشای بودجهای تازهای هستند که در آن خواستههای تبلیغاتی و جناحی خود را تامین کنند. نمونه بارز یک چنین رفتارهایی باعث شد تا رییسجمهوری هم نسبت به خطرات این نوع نگاه هشدار بدهند و اعلام کنند که این رفتار به ضرر کشور و نظام است. به عنوان مثال دولت در بطن بودجه1400، حدود 199هزار میلیارد تومان برای درآمدهای نفتی در نظر گرفته است، موضوعی که باعث شد دامنه وسیعی از افراد، جریانات و رسانههای اصولگرا در داخل و خارج مجلس به انتقاد از دولت بپردازند و اعلام کنند که دولت نگاهی غیرواقعی به درآمدهای نفتی داشته است و این رویکرد در نهایت به ضرر اقشار کمتر برخوردار جامعه خواهد شد. طبیعی است که اکثریت مجلس یک چنین انتقاداتی را مطرح میکند، مردم توقع داشته باشند که در جریان روند بررسیهای بودجه، مجلس میزان وابستگی بودجه به نفت را کاهش دهد. اما در عمل مردم و رسانهها متوجه شدند نه تنها نمایندگان این اعداد و ارقام را کاهش ندادهاند بلکه با بالا بردن ارز پایه در بودجه رقم واقعی درآمدهای نفتی را به بیش از 234هزار میلیارد تومان افزایش دادهاند. طبیعی است زمانی که مردم و رسانهها با یک چنین تناقضاتی روبهرو میشوند با یک سردرگمی عمیق مواجه میشوند. این روزها مردم کوچه و بازار از خود میپرسند که اگر وابستگی به درآمدهای نفتی همانطور که نمایندگان مجلس یازدهم اشاره میکنند، خطرناک است (که همینطور هم هست) چرا نمایندگان مجلس نه تنها این روند را کاهش ندادهاند، بلکه بیش از 20درصد میزان وابستگی به درآمدهای نفتی را افزایش دادهاند. طبیعی است که هر فردی با حداقل سواد و تحلیل هم متوجه خواهد شد که ردپای انتخابات سال آینده در روند تصمیمسازیهای نمایندگان اثرگذار است. در حالی که رییسجمهوری اعلام میکند که در صورت گشایشهای برجامی قیمت ارز تا حد زیادی کاهش مییابد، نمایندگان به جای اینکه اظهار خوشحالی کنند که بخشی از مشکلات مردم با تعدیل نرخ ارز از میان میرود، برآشفته میشوند و دولت را به خاطر تلاش برای حل مشکلات مینوازند. اگر قرار باشد رویکردهای سیاسی را در روند این نوع تصمیمسازیهای نمایندگان دخیل ندانیم، باید به این واقعیت اشاره کنیم که مجلس فاقد دانش و سواد کافی برای رویارویی با اعداد و ارقام بودجه است. این در حالی است که اکثر ارکان قدرت در اختیار اصولگرایان قرار دارد، از صداوسیما گرفته تا شورای نگهبان و از مجلس شورای اسلامی گرفته تا دیوان محاسبات و... یکسره تحت سیطره اصولگرایان قرار دارد. در این میان معتقدم همانطور که ریچارد تیلر از یک تکانه و سقلمه برای عبور از مشکلات سخن میگوید، اقتصاد ایران هم برای عبور از این دیدگاههای غیرکارشناسی و عوامانه نیازمند سقلمه و تکانهای است که جریان سیال تصمیمسازیهای اقتصادی را به مسیر طبیعی خود بازگرداند.