پدیده مردم گرفتار و دولتمردان منفعل

۱۳۹۹/۱۱/۱۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۵۷۱۵
پدیده مردم گرفتار و دولتمردان منفعل

گلی ماندگار| خبرکوتاه و دردناک بود، پدری بعد از کشتن فرزندان و همسرش خودکشی کرد. اخبار دردناک دیگری هم در این یک هفته گذشته در فضای مجازی منتشر شد، از خودکشی همزمان دو دختر نوجوان تا مرگ زنی دیگر به دست همسرش. این اتفاق‌ها چرا رخ می‌دهد؟ این همه در هم پیچیدگی اجتماعی برای چیست؟ چه کسی باید به این حوادث رسیدگی کند و ریشه آنها را پیدا کرده و در مورد چگونگی جلوگیری از آن قدمی هر چند کوچک بردارد. کدام نهاد و ارگان و وزارت خانه مسوول هستند، همان‌ها که بعد از ماجرای کودک آزاری و تحویل دادن کودک به خانه امن یک روز بعد او را از آنجا مرخص می‌کنند و به خانه‌ای می‌فرستند که همان چند روزپیش پدرش برای جلب مخاطبان اینستاگرامی خود تسبیه دور گردنش انداخته بود و بچه را تا مرز خفه شدن برده بود؟ شاید کسی نداند چرا پای کودک آزاری به فضای مجازی هم باز شده، اما یادمان نرفته که مادری کودکش را جلوی دوربین کتک می‌زد و می‌گفت پولی برای امرار معاش ندارد و با این کار می‌خواست پول جمع کند. نگاهی به دلایلی که بعد از هر کدام از این اتفاق‌های تلخ منتشر می‌شود، بیندازید. به جرات می‌توان گفت عامل ایجاد 90 درصد از این حوادث تلخ مشکلات اقتصادی است. شاید به همین خاطر است که بیشتر جامعه شناسان بر این مساله اتفاق نظر دارند که مشکلات اقتصادی عامل اصلی بسیاری از آسیب‌های اجتماعی است، مساله‌ای که انگار از نگاه مسوولان و دولتمردان دور مانده و همچنان این دو مقوله را جدا از هم می‌دانند. 

جامعه ما چیزی کم دارد، همان چیزی که باعث شده هر روز آمار افسردگی در این جامعه افزایش پیدا کند، در این پاندمی کرونا که دیگر همه‌چیز بدتر هم شده، چقدر از افراد این جامعه شغل خود را از دست داده‌اند، خیلی‌ها دیگر امنیت شغلی ندارند، بسیاری دیگر هستند که زیر بار مشکلات و فشارهای اقتصادی کمر خم کرده‌اند. جامعه ما چیزی کم دارد، همان شادی که باعث می‌شود انسان‌ها حس بهتری نسبت به زندگی داشته باشند، اما این شادی کجاست؟ مگر می‌شود هر روز به فکر مایحتاج روزانه خود و خانواده ات باشی و لبخند هم بزنی؟ مگر می‌شود زیر بار مشکلات اقتصادی له شده باشی و هنوز لبخند به لب داشته باشی. اصلا کدام شادی می‌تواند حال ما را خوب کند وقتی هر روز سوگواریم و رفاه اجتماعی مان هر روز کمتر از دیروز می‌شود. 

    اقتصاد عامل 

بسیاری از آسیب‌های اجتماعی است

امان‌الله قرایی جامعه شناس در این باره به «تعادل» می‌گوید: اولین مشکل ما در جامعه مسائل اقتصادی است، تا زمانی که معیشت مردم درست نشود، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که مشکلات و معضلات اجتماعی حل شود. تا زمانی که هر روز بر تعداد افرادی که در سطل‌های زباله به دنبال لقمه‌ای نان می‌گردند نمی‌توانیم فکر کنیم که جامعه ما درگیر آسیب‌ها و خشونت‌های ناشی از این آسیب‌ها نخواهد شد.  چرا باید یک پدر فرزندان و همسرش را بکشد و بعد هم خودکشی کند، انتشار این خبرها به تنهایی ظلم است، باید کسی باشد و پای کار بایستد و کند و کاو کند که چه عواملی باعث بروز این اتفاق تلخ شده است. مطمئن باشید قبل از هر چیز به مشکلات اقتصادی خواهید رسید. 

    کرونا اوضاع را وخیم‌تر کرد

قرایی می‌افزاید: از زمانی که پاندمی کرونا شروع شد، مشکلات اقتصادی ما بیشتر از پیش به چشم آمد و اوضاع وخیم‌تر شد. خیلی از مردم حتی همان اندک درآمد خود را از دست دادند، خیلی از مردم خانه و کاشانه خود را از دست دادند چون درآمدی نداشتند که به عنوان اجاره‌بها به صاحبخانه بدهند. آسیب‌های اجتماعی بیشتر و تمام این اتفاق‌ها زیر سایه کرونا ماند و کسی هم به آن توجه نکرد. مسوولان فکر کردند همین که مساله کرونا را پیگیری کنند، کار بزرگی انجام داده‌اند، اما هیچ کس به این فکر نکرد که کرونا چه بلایی سر زندگی و معیشت مردم آورده است. 

    وام یک میلیونی و یارانه 45 هزار تومانی

این جامعه شناس با اشاره به پرداخت وام یک میلیونی دولت به مردم و پرداخت یارانه 45 هزار تومانی می‌گوید: کدام یک از اینها می‌تواند درد مردمی را که به نان شب محتاجند درمان کند. کرونا اقتصاد کشور را ورشکسته کرده و مسوولان هم کاری برای آن نمی‌کنند، اینکه مردم را مقروض کنید باعث پیشرفت نمی‌شود. وقتی قرار باشد فردی برای یک زندگی معقول 4 نفره ماهی حداقل 7 میلیون تومان درآمد داشته باشد، دیگر پرداخت این پول‌ها حتی مرحمی بر روی زخم عمیق فقر هم نمی‌شود. این درست است که در حال حاضر تمام دنیا با مشکلات اقتصادی دست به گریبان هستند و خیلی از کشورها وضعیتی شاید مشابه ایران داشته باشند، اما این هم دلیل خوبی برای بی‌عملی مسوولان نیست. 

   اقتصاد پایه و اساس همه‌چیز است

پروانه قربانی، جامعه شناس نیز در این باره به «تعادل» می‌گوید: از نظر بسیاری از جامعه شناسان دنیا اقتصاد پایه و اساس همه‌چیز است، تا زمانی که اقتصاد کشور درست نشود نمی‌توانیم امید به این داشته باشیم که آسیب‌های اجتماعی از جمله خود کشی، دیگر کشی، کودک آزاری، کودکان کار و هزاران آسیب و مشکل دیگر حل شود. تا زمانی که بسیاری از مردم درگیر واژه امنیت شغلی هستند و جوانان بیکار تعدادشان هر روز رو به افزایش است و تولیدات داخلی در حال نابودی است، چطور می‌توانیم از جامعه‌ای رو به رشد و شاد صحبت کنیم.

   مردم گرفتار و دولتمردان منفعل

او در بخش دیگری از سخنانش می‌افزاید: ما الان با پدیده مردم گرفتار و دولتمردان منفعل مواجه هستیم، نه اینکه دولتمردان نخواهند کاری بکنند، روشی که انتخاب کرده‌اند، اشتباه است و آنها را به سر منزل مقصود نمی‌رساند. اینکه در تلویزیون و روزنامه حرف‌های قشنگ و امیدوار‌کننده بزنیم برای مردم کافی نیست. برای کسی که زیر خط فقر زندگی می‌کند این حرف‌ها نان و آب نمی‌شود. برای کسی که مجبور است سه شیفت کار کند تا حداقل‌های زندگی را فراهم کند، این حرف‌ها نه تنها امیدوار‌کننده نیست که برخورنده هم هست. 

    عدالت اجتماعی؛ واژه‌ای که فراموش شده

این جامعه شناس می‌گوید: متاسفانه عدالت اجتماعی واژه‌ای است که به دست فراموشی سپرده شده است. ما اگر می‌خواهیم جامعه‌ای جوان و شاداب داشته باشیم اول باید عدالت اجتماعی را در جامعه مستقر کنیم. اینکه نمایندگان مجلس ناگهان به این فکر می‌افتند که حذف غربالگری می‌تواند به افزایش جمعیت کمک کند، از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ اینکه این افراد کوچک‌ترین اطلاعی از مسائل علمی ندارند. حتی از مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم گویا سر رشته ندارند. جامعه‌ای که دچار فقر و افسردگی است چطور می‌تواند به افزایش جمعیت فکر کند. تا زمانی که ما زیر ساخت‌های اجتماعی درستی نداشته باشیم تا زمانی که رفاه نسبی را برای تک تک افراد جامعه فراهم نکنیم نمی‌توانیم انتظار افزایش جمعیت را داشته باشیم.

    آموزش ما هنوز کامل نیست

پروانه قربانی می‌گوید: در زمینه آموزش که یکی از مهم‌ترین زیر ساخت‌ها برای افزایش جمعیت است هنوز پای ما می‌لنگد، نمونه بارز هم همین پاندمی کروناست که آموزش و پرورش نتوانست برای همه دانش‌آموزان شرایط تحصیل رایگان در دوران کرونا را فراهم آورد و بنا بر آمار منتشر شده از سوی همین وزارتخانه بیش از 3 میلیون دانش‌آموز به دلیل نداشتن تبلت یا عدم دسترسی به تلویزیون از تحصیل باز ماندند.

 با شعار نمی‌توانیم جامعه را اداره کنیم، اگر قرار است هدفی را دنبال کنیم باید شرایط دنبال کردن آن هدف را هم فراهم کنیم. افزایش جمعیت بسیار هم درست است، ایران نیازمند این افزایش است اما در چه شرایطی؟ آیا دولتمردان به این فکر کرده‌اند که افزایش جمعیت نیاز به آموزش، درمان، رفاه و ... دیگر دارد. چطور می‌خواهند اینها را فراهم کنند. این نیازها همان‌هایی است که با شعار درست نمی‌شود و باید دست به کار عملی زد. باید زیر ساخت‌های آموزشی و درمانی را برای این مهم آماده کنیم. باید رفاه نسبی در جامعه وجود داشته باشد تا زوج‌های جوان تشویق به فرزند آوری شوند. 

    جامعه ایران افسرده است

قربانی می‌افزاید: متاسفانه در شرایط کنونی ما با جامعه‌ای افسرده طرف هستیم که اخبار تلخ آن بیش از اخبار شادی بخش شده، ما با جامعه‌ای طرف هستیم که احساس می‌کند از حداقل‌ها هم محروم مانده است. این جامعه افسرده نمی‌تواند پویایی و کارآمدی لازم را داشته باشد. همین اخبار تلخی که هر روز از خودکشی و قتل در کشور منتشر می‌شود خود گویای حقایق بسیاری است که باید به آن توجه کرد. اینکه آمارها می‌گویند از هر 4 نفر در ایران یک نفر گرفتار افسردگی است مساله‌ای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، مسوولان باید فکری به حال این جماعت افسرده بکنند، باید راه‌حلی برای مشکلات موجود داشته باشد تا بتوانند مردم را به اهدافی که دارند نزدیک کنند.