بایدن، ایران و دیپلماسی
یوسف مولایی
روز گذشته اولین سخنرانی رسمی جو بایدن در حوزه سیاست خارجی ایراد شد. سخنرانی که هرچند به طور مستقیم اشاره به ایران نشد، اما در بطن این اظهارنظرها مواردی وجود دارد که با تحلیل آنها میتوان تصویری از احتمالات رفتاری این کشور ارایه کرد.واقع آن است که بایدن در سخنرانی خود در حوزه سیاست خارجی چیزی فراتر از سیاست کلان دموکراتها مطلبی را بیان نکرده است. دموکراتها همواره سیاستهای کلان خود را با اروپاییهای هماهنگ میکنند و از این طریق راهبردهای کلی خود را پیش میبرند.
در آنچه که مربوط به پرونده هستهای است، سیاست بایدن، مشورت بیشتر با اروپاییها، تعامل و همافزایی و در نهایت عملیاتی کردن این راهبرد با کمک اروپاییها است. موضوعاتی چون سیاستهای منطقهای ایران و فعالیتهای موشکی نیز هم برای اروپا و هم برای امریکا مطرح است و این موارد در بطن برنامهریزیهای کلان غرب در مواجهه با ایران گنجانده خواهد شد. قبل از حضور بایدن در کاخ سفید در مقالات مختلف به این نکته اشاره کردم که ایران باید از ظرفیتهای اروپاییها برای پیشبرد دیپلماسی استفاده کند. امروز هم با حضور بایدن بیش از هر زمان دیگری اهمیت راهبردهای درست دیپلماسی و ارتباطی مطرح شده است و بدون این راهبردهای تخصصی در حوزه سیاست خارجی امکان استیفای حداکثری منافع کشورمان وجود ندارد. در واقع ما باید تحرکات دیپلماتیک بیشتری با کشورهای اروپایی داشته باشیم و سعی کنیم این پالس را به جهان پیرامونی صادر کنیم که ایران به دنبال تعامل و گفتوگوی منطقی است. هر کدام از احزاب دموکراتها و جمهوریخواهان شیوهای را برای حل معادلات جهانی دارند و تلاش میکنند از این راهبردها استفاده کنند، سلاح برنده دموکراتها در مواجهه با مسائل جهانی، دیپلماسی و گفتوگوست، ایران هم نشان داده که در این حوزه حرفهای زیادی برای گفتن دارد. البته این ظرفیتهای دیپلماتیک در صورتی به نتایج مورد نظر خواهد رسید که ایران از تمام ظرفیتهای داخلی و بیرونی خود در راستای دستیابی به منافعش استفاده کند. در این میان موضوع پیشنهاد عربستان و برخی کشورهای منطقهای برای حضور در مذاکرات مطرح شده که نشاندهنده رویکردهای مختلف در منطقه است. عربستان و سایر کشورهای عربی منطقه خود را در امنیت منطقه ذینفع میدانند. اروپاییها از دید خود مسائل را میبینند، امریکا از منظر خود و کشورهای منطقه هم بر اساس منافع خود مسائل منطقه را تحلیل و ارزیابی میکنند. بنابراین اینکه عربستان تقاضایی را برای حضور در گفتوگوها مطرح کرده، چندان عجیب نیست. ایران باید بداند که مجموعه این کشورها به دنبال تشکیل ائتلافی هستند که در آن سیاست واحدی در قبال ایران گنجانده شود. در این میان این ایران است که باید تلاش کند تا از طریق دیپلماسی فعال و سازنده اجازه ندهد این حلقه اجماعی، علیه کشورمان شکل بگیرد. در تصمیمگیریهایی که در کشور انجام میگیرد باید منافع بلندمدت کشور به جای منافع حزبی، گروهی و کوتاهمدت مورد توجه قرار بگیرد. حاکمیت باید بداند، هرگونه شکاف میان مطالبات مردم و تصمیمات نظام سیاسی به نفع بدخواهان کشور است. در واقع استراتژیستهای مقابل تمرکز فراوانی را بر روی این نقاط شکاف داخلی صورت میدهند تا با شناسایی این منافذ از آنها به نفع منافع پایدار خود بهره ببرند. در داخل باید بین قوای مختلف و نهادهای مختلف انسجام و همفکری بیشتری وجود داشته؛ ضمن اینکه افکار عمومی هم باید در کنار مسوولان از راهبردهای آنان حمایت کنند. هر گونه تصمیمی که مردم را از مشارکت فعال و سازنده در بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و...دلسرد کند به ضرر ماست و به نفع بدخواهان کشور است. پُر کردن منافذ موجود میان مردم و حاکمیت کار چندان دشواری نیست و با کمی سعهصدر و تعامل میتوان مردم را نسبت به تحولات کشور امیدوار ساخت. معتقدم چنانچه این ظرفیتهای داخلی به کار گرفته شوند و مردم مشارکت فعالی در بخشهای مختلف داشته باشند، این هماهنگی و هارمونی تاثیر خود را در نهایت در روند دیپلماسی و سیاست خارجی کشور خواهد گذاشت و بهره آن نصیب کشور و مردم خواهد شد. در این صورت هیچ اجماع و ائتلافی قادر نیست ایران را از دستیابی به منافع به حق خود بازدارد.