کودکانی که مادر میشوند و نوزادانی که عروسک
گلی ماندگار| بر اساس آمار مرکز ایران، ازدواج دختران 10 تا 14 ساله در سه ماهه اول سال جاری 7 هزار و 323 مورد بوده است که با رشد 23 درصد در تابستان 99 به 9 هزار و 58 مورد رسیده است.
این در حالی است که در تابستان سال جاری 364 مورد ولادت برای مادران زیر 15 سال هم به ثبت رسیده است. اتفاقی که نشان میدهد خلاءهای قانونی بسیاری برای کودک همسری در کشور ما وجود دارد. اینکه یک کودک چطور میتواند والد کودک دیگری باشد، خود مسالهای است که از دید بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان باید بیش از پیش به آن توجه شود. این اتفاق در حالی رخ میدهد، که در بین اقشار تحصیل کرده با افزایش سن ازدواج مواجهایم و در واقع آنها که باید به فکر ازدواج و فرزند آوری باشند از زیر بار مسوولیت شانه خالی میکنند و در سویی دیگر کودکانی که هیچ از زندگی زناشویی و تربیت فرزند نمیدانند، با فشار خانوادهها پای سفره عقد مینشینند و قبل از اینکه 15 ساله شوند، مادر میشوند. آنها کودکانی هستند که مادر میشوند و نوزادانشان جایگزین عروسکهایی میشوند که خانه پدری جا گذاشتهاند.
تربیت یک انسان کار سادهای نیست
مصطفی اقلیما، جامعه شناس و پدر روانکاوی ایران در این باره به «تعادل» میگوید: این وضعیت نشاندهنده عمق فاجعهای است که در جامعه در حال رخ دادن است. اینکه جوانان بسیاری به دلیل شرایط نامطلوب اقتصادی از ازدواج کردن سر باز میزنند، در شهرها و روستاهای کوچک دختر بچهها بدون هیچ دفاعی پای سفره عقد مینشینند و قبل از آنکه بتوانند با شرایط تازه خود کنار بیایند، ناگهان مادر میشوند. مساله اینجاست که تریبت یک انسان دیگر اصلا کار سادهای نیست، شما باید انسانی را برای آینده جامعه پرورش دهید و او را برای زندگی آماده کنید، اما یک مادر زیر 15 سال خودش چقدر از زندگی میداند که بخواهد به فرزندش هم آموزش بدهد، او فقط میداند که باید ازدواج میکرده چون پدر و اعضای دیگر خانواده برایش این تصمیم را گرفتهاند، باید بچهدار میشده چون دیگران تصمیم گرفتهاند که او باید بچهدار شود. او هیچ درکی از جهان پیرامونش ندارد، چیزی نیاموخته که بخواهد به فرزندش بیاموزد. کودکانی که در کنار چنین مادرانی بزرگ میشوند، تنها چیزی که میآموزند مطیع بودن بیقید و شرط است و این برای آنهایی که عنوان آیندهسازان یک جامعه را یدک میکشند اصلا خوب نیست.
مشکلات اقتصادی
عامل بسیاری از این ازدواجهاست
او در بخش دیگری از سخنانش میگوید: متاسفانه مشکلات اقتصادی در خانوادههای کم درآمد عامل بسیاری از این ازدواجهای زود هنگام است. اینکه پدر خانواده دیگر توان پرداخت هزینههای زندگی تمام فرزندانش را ندارد، البته که فرزندان پسر همیشه برای خانواده درآمد زایی میکنند، آنها بیشتر نقش نیروی کار را در خانوادههای روستایی ایفا میکنند و دختران هم به سن 9 یا 10 سالگی که میرسند دیگر باید ازدواج کنند تا به قول معروف یک نان خور کمتر شود. در بسیاری از موارد در اینگونه ازدواجها که اکثرا هم بین یک دختر با سن پایین و مردی بالای 25 سال رخ میدهد، عایدی مالی هم برای خانواده دختر دارد. در واقع مبلغی به عنوان شیربها به خانواده دختر پرداخت میشود که در این شرایط میتواند گرههای زیادی از مشکلات اقتصادی خانواده باز کند. اما مسالهای که به آن توجه نمیشود، آماده بودن این دخترکان برای ازدواج است. آنها هیچ نقشی در این تصمیمگیری ندارند و در بسیاری از موارد هم اگر مخالفت کنند با رفتارهای ناهنجار خانواده مواجه میشوند. به این ترتیب مساله مهم مشکلات اقتصادی است که متاسفانه به آن توجه نمیشود . در واقع اگر چنین مشکلاتی در جامعه وجود نداشت، این جوانانی که به سن ازدواج رسیدهاند و از نظر روحی و روانی آمادگی تشکیل خانواده و فرزند آوری را دارند باید اقدام به این کار میکردند، نه دختر بچههایی که با زور و تهدید بر سر سفره عقد مینشینند.
اول باید کودک همسری را بپذیریم
هما محرابی، روانشناس نیز درا ین باره به «تعادل» میگوید: متاسفانه قبل از هر چیز باید کاری کنیم که جامعه و البته مسوولان ما واژه کودک همسری را بپذیرند و بعد از آن برای حل این مشکل اقدام کنند. تا زمانی که مسوولان معتقدند دختر بچهها بعد از 9 سالگی میتوانند به خانه بخت بروند ما با چنین مشکلی مواجه هستیم. مساله اینجاست که این دخترها از نظر روحی و روانی چقدر برای وارد شدن به زندگی زناشویی، ایجاد ارتباط با مردی که همسر آنهاست و از همه مهمتر پذیرش مادر شدن، آماده شدهاند. به جرات میتوان گفت هیچ آمادگی ندارند. خیلی از آنها نه تنها از نظر روحی که از نظر جسمی هم برای این موضوع آماده نیستند.
او در بخش دیگری از سخنانش میگوید: یکی از بارزترین پیامدهای منفی ازدواج در سنین پایین خیانت است، چون در بسیاری از موارد زوجها از زندگی خود راضی نیستندیا اینکه بهدلیل تمکین نداشتن همسر به این کار روی میآورند. از سوی دیگر بنابر بررسیهای صورت گرفته بیش از نیمی از ازدواجهایی که در سنین پایین صورت میگیرد محکوم به شکست و در نهایت طلاق است که البته طلاق خود بسترساز بسیاری از مشکلات اجتماعی میشود.
هما محرابی با اشاره به پیامدهای بارداری در سنین پایین و خطرات آن برای کودک و مادر میگوید: بنابر اظهارنظر پزشک زنان، بارداری در سنین پایین افزایش سقط جنین، بارداریهای سخت، زایمان زودرس یا افزایش تولد نوزادان کم وزن را افزایش میدهد و از اینرو بسیاری از پزشکان ازدواج در سنین پایین را به هیچوجه توصیه نمیکنند.کودک همسری یک پدیده فردی و اجتماعی بوده که در حال تبدیل شدن به معضل اجتماعی است. از سوی دیگر این نوجوانان به دلیل ازدواج در سنین پایین، پس از مدتی در جمع همسالان خود قرار میگیرند و دچار ناامیدی و پشیمانی میشوند که چرا موقعیتهای زندگی مجردی را از دست دادهاند.
نوزادانی که عروسک میشوند
محرابی میگوید: در بسیاری از موارد دیده شده که وقتی دخترها در سنین پایین ازدواج میکنند و فرزندی به دنیا میآورند، انگار عروسکی را که قبل از ازدواج از آنها گرفتهاند، دوباره به دست آوردهاند، در واقع آنها نوزاد خود را به شکل عروسکی میبینند و با او همانطور رفتار میکنند که با عروسکشان رفتار میکردند، در بسیاری ازموارد آنها حتی از بیماریهایی که ممکن است نوزاد به آن مبتلا شود، هیچ آگاهی ندارند، نمیدانند چطور باید نوزاد راتر و خشک کنند و در واقع هیچ چیز از فرزند پروری نمیدانند.
خطرات بارداری برای کودکان زیر 15 سال
مینو فراهانی، متخصص زنان و زایمان در مورد عوارض بارداری در سنین پایین به «تعادل» میگوید: دخترانی که معمولا زیر18 سال باردار میشوند، احتمال بروز مشکلاتی از قبیل فشار خون بالا در دوران بارداری، کمخونی و عوارض زایمان و به دنیا آوردن نوزاد زودرس با وزن کم یا نوزادی با بهره هوشی پایین را خواهند داشت. بسیار مشاهده شده که این کودکان حتی قدرت تشخیص بیماری در کودکان خود را ندارند و همین مساله سبب شده با کودکان خود همچون عروسک برخورد کنند. این دختران بهعلت ناآگاهی با بارداریهای خطرناک و زودهنگام مواجه شده و مجبور به تربیت کودکانی هستند که اختلاف سنی کمی با خودشان دارند.
کودک همسری،
تجاوزی خاموش به کودکان
یک روانشناس بالینی نیز در این خصوص به «تعادل» میگوید: کودک همسری یکی از معضلات اجتماعی و ناهنجاری جامعه است که به نوعی تضعیف حقوق کودکان محسوب میشود.الهه علیخانی با بیان اینکه مهمترین عامل این پدیده فقر فرهنگی و اقتصادی است، میافزاید: کودک همسری به نوعی تجاوز خاموش است چون کودک هنوز با مسائل جنسی آشنا نیست و باید به رابطه جنسی بدون آگاهی تن دهد.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه هماکنون سن ازدواج در جامعه بالا رفته و 28 تا 32 سالگی از نظر روانشناسان سن مناسب برای ازدواج است، ادامه داد: اگر بخواهیم نهاد خانواده محکم شود باید به ازدواجهایی که زوجها به مرحله پختگی نرسیدهاند تن نداد بلکه باید دو طرف به مرحلهای برسند که زندگی آنها منجر به طلاق عاطفی نشود. روانشناسان معتقدند 8 بلوغ فردی، جنسی، هیجانی، اجتماعی، فکری و توانمندی، عقلی، اقتصادی و معنوی وجود دارد که اگر فرد به این موارد برسد شرایط ازدواج را دارد. روانشناسان سن بین20 تا 30 سال را سن پختگی یک فرد معرفی میکنند و البته شرایط خانوادگی و بافت اجتماعی هم در این خصوص بسیار مهم است.
علیخانی با بیان اینکه مهمترین مساله در کودک همسری بالا بودن سن همسر با اختلاف زیاد است، میگوید معمولا ازدواجهای کودک همسری بین کودک با فرد میانسال و کهنسال اتفاق میافتد و بیشتر رابطه آنها پدر و فرزندی است و همراه با تفاهم و گفتوگوی سالم نیست. گاهی فردی با سن بالا خواهان ازدواج با یک کودک ۱۱ تا ۱۵ ساله است که باید در آن شک کرد چون این نوع افراد دچار انحرافات و اختلالات جنسی هستند.
این کارشناس روانشناسی با بیان اینکه بسیاری از قوانین این حوزه نیازمند بازنگری و اصلاح هستند، میگوید: متاسفانه برای ازدواج و مادر شدن حدودی سنی مشخص نشده است در حالی که برای حضور در انتخابات، افتتاح حساب بانکی و مالکیت اشیا سن ۱۸ سال در نظر گرفته میشود.