سفره سینما خالیاست
به دلیل عدم توجه به حقوق مالکیت نمایشهای آنلاین در ایران پا نگرفت
بدون تولید فیلم سینما در تامین معیشت مشکل خواهد داشت
زهرا سلیمانی | حال و هوای امسال جشنواره فیلم فجر از منظری خاص، شباهتهای فراوانی با نخستین دوره برگزاری این جشنواره در سال 61 خورشیدی و در بطن روزهای جنگ 8ساله پیدا کرده است. اگر 39 سال پیش، مشکلات برآمده از جنگ تحمیلی ایران و عراق، مسوولان فرهنگی و هنری را به صرافت برگزاری جشنواره فیلمی (در کنار سایر جشنوارههای فرهنگی و هنری) انداخت تا کمی از فشار فکری ناشی از جنگ، موشکباران شهرها و مشکلات معیشتی برآمده از تحریمهای سالهای پس از انقلاب بکاهد، در سال 99 نیز مشکلات برآمده از کرونا، تحریمهای اقتصادی و محدودیتهای ویرانکننده فکری که مردم این روزها با آن دست به گریبان هستند، سی و نهمین دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر را به جشنوارهای متفاوت با همه نمونههای قبلی بدل ساخته است. از سوی دیگر، اخبار نگران کنندهای که از اقتصاد سینما و مشکلات معیشتی فعالان این حوزه به بیرون درز میکند، باعث شده تا ضرورت برگزاری این جشنواره بیشتر از هر زمان دیگری مطرح شود. چرا که اساسا بدون تولید فیلم و پس از آن اکران سینمایی و در کل ایجاد جریان سیال عرضه و تقاضا در محیط سینما، دهها هزار نفر که معیشت خود را از این طریق سپری میکنند با دامنه وسیعی از مشکلات معیشتی روبه رو خواهند شد که برای حل و فصل آنها حتی بودجههای هزاران میلیارد تومانی دولتی نیز کفایت نخواهد کرد. مجموعه عواملی که سینما را دچار وضعیتی پارادوکسیکال ساخته است و ضرورت ارزیابیهای تحلیلی در خصوص آن را یادآور میسازد. با این توضیحات به بهانه برگزاری جشنواره فیلم فجر سراغ غلامرضا موسوی، رییس هیات مدیره اتحادیه صنف تهیهکنندگان سینما رفتیم تا نوری به ابعاد پنهان مبحث اقتصاد سینما و مصائب برآمده از کرونا بتابانیم. موسوی به عنوان شخصیتی که دکترای خود را در رشته اقتصاد اخذ کرده، کاراکتر مناسبی است که از دل گفتوگو با او، میتوان رابطه معقولی میان سینما و اقتصاد برقرار کرد و روایت صادقانهای از آنچه بر سر سینمای کشورمان میرود در این دوران پر فراز و نشیب کرونایی برای مخاطبان «تعادل» تدارک دید.
اقتصاد سینمای کشورمان این روزها چه وضعیتی دارد؟ این پرسش را از این جهت برای آغاز گفتوگو طرح میکنم که در ماههای اخیر، اخبار ناخوشایندی از مشکلات معیشتی فعالان این حوزه و افرادی که دستی بر تولید و تهیه فیلم دارند، منتشر میشود.
شرایط سینما نیز تابعی از شرایط کلی اقتصاد کشور است. یعنی همان وضعیتی که در شاخصهای کلان اقتصادی مثل تورم، گسترش فقر، رشد بیکاری و... در بطن جامعه وجود دارد، در اتمسفر سینمایی کشورمان نیز به چشم میخورد. با توجه به شرایط موجود کشور و با عنایت به اینکه یک سال است که مهمان ناخواندهای به نام کرونا، ظهور و بروز پیدا کرده و بخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و... را زیر و رو کرده به نظر میرسد که تنها مقولهای که میتواند شرایط کلی سینما، اقتصاد و جامعه کشورمان را به نوعی احیا کند، واکسنهایی است که هر چه سریعتر باید به مردم تزریق شود تا مردم باز هم روحیه بگیرند، بلند شوند و به نیازهای پیرامونی خود توجه کنند. در حال حاضر مردم همچنان در معرض دور باش، گم باش و مواظب باش قرار دارند. طبیعتا در این شرایط نه تنها سینما، بلکه هر حرفه دیگری که بهطور مستقیم با مردم سر و کار دارد، نمیتواند سر و سامان بگیرد و اهداف از پیش تعیین شدهای که در بخشهای اقتصادی، معیشتی و توسعهای دارد را پیگیری کند.
این روند تنها در خصوص سینما معنا پیدا میکند یا دامنه این روند مخرب بخشهای دیگر فرهنگی و هنری را نیز متاثر ساخته است؟
این مشکلات فقط مختص سینما نیست، این مشکل در سایر حوزههای فرهنگی و هنری مثل، تئاتر، موسیقی و حتی گالریداران و موزهداران را نیز با مشکلات بنیادین اقتصادی مواجه ساخته است. در واقع کرونا باعث شده تا همه تصوراتی که پیش از این در خصوص کسب و کار سنتی در ایران وجود داشت، فرو بریزد. وقتی مساله ابعاد و زوایای خاصتری پیدا میکند که همه این تحولات به صورت ناگهانی به وقوع پیوسته است. در این شرایط ممکن است برخی کشورهای توسعه یافته با استفاده از ظرفیتهایی که دارند، بتوانند بخشی از مشکلات را پشت سر بگذارند و خود را آماده انطباق با شرایط تازه کنند، اما این بحران در اقتصاد و فرهنگ ایران با توجه به مشکلات، تحریمها و کمبودهایی که وجود دارد، ابعاد و زوایای عمیقتری پیدا میکند. مردم در این دوران تازه تنها به مراکزی مراجعه میکنند که به آنها نیاز حیاتی دارند و مجبور به استفاده از آنها هستند. طبیعی است که سینما از منظر بسیاری از اقشار جزو نیازهای ضروری دستهبندی نشود.
اما در همین دوران برخی اساتید اقتصادی مثل محسن رنانی معتقدند که کرونا بستر و فرصت تازهای برای مشاغل آنلاین و دورکاری را ایجاد کرده است. این فرصت در حوزه سینما چطور تفسیر و تحلیل میشود؟
بله، کرونا برای نخستین بار توانسته است، مساله دورکاری در کشور را معنا و مفهوم دهد. از منظر اقتصادی این سکه دو رو دارد، از یک طرف مشاغل سنتی را از میان بر میدارد و از سوی دیگر ظرفیتهای تازهای را در حوزه مشاغل آنلاین و اینترنتی ایجاد میکند. این ظرفیت اما در سینمای کشور به دلیل فقدان بسترهای تقنینی مناسب در خصوص حقوق مالکیت و کپیرایت به یک مشکل بدل شده است. از این جنس ظرفیتها، تنها اتفاقی که برای سینما رخ داد، موضوع نمایش آنلاین فیلمها بود. این ظرفیت هم همان طور که اشاره کردم به دلیل عدم بسترهای قانونی نه تنها باعث رونق کسب و کار سینما نشد، بلکه بلافاصله پس از نمایش فیلمهای آنلاین، کپیهای قاچاق فیلم بیرون میآمد و تیشه به ریشه سرمایهگذاران میزد. اگر با کسانی که در این زمینه زخم خوردهاند صحبت کنید، متوجه وخامت اوضاع نمایشهای آنلاین خواهید شد.
در این وضعیت شیوهنامههای ارشاد تا چه اندازه توانست به کمک اقتصاد سینما بیاید؟
در شرایط حاضر بر اساس مصوبات ستاد ملی کرونا، سینما در دسته سه مشاغل قرار میگیرد. یعنی همه سالنهای سینما میتوانستند باز باشند و با 50 درصد ظرفیتهای خود به مردم خدمترسانی کنند. اما همین سالنها چون اجازه دارند باز باشند و با نیمی از ظرفیت کار کنند، اما عدهای هستند که دایه مهربانتر از مادر شدهاند و به ارشاد و تشکلهای سینمایی و سینماداران فشار میورند که چرا باید سالنهای سینما باز باشند؟ این در حالی است که یکی از دقیقترین نمونههای نظارتی در خصوص اجرای پروتکلهای بهداشتی در سالنهای سینما اجرا میشود. یعنی یک نماینده از وزارت ارشاد در سالنها حضور دارند تا پروتکلها با نهایت حساسیت اجرا شوند. اما بهرغم این موارد باز هم برخی دست از سر سینما برنمیدارند و مدام فشار وارد میکنند.
به نظر میرسد این موارد مرتبط با کرونا نیستند و برخی افراد و جریانات، برخی سیاسی و جناحی با مساله سینما دارند. این مساله در حوزه برگزاری جشنواره فیلم فجر هم مشاهده میشود؟
به هر حال عدهای هستند که همواره مخالف یک شکل خاص از سینما هستند. این افراد خیلی هم در راه رضای خدا و در جهت نگرانی از سلامتی مردم کار نمیکنند. بلکه با فلان فرد یا جریان سینمایی مخالف هستند و دوست ندارند سر به تن فلان فرد یا جریان خاص نباشد. در جشنواره فیلم فجر، حساسیتها بسیار بیشتر رعایت شده است. یعنی اگر در سینما، نیمی از ظرفیت سینماها به کار گرفته میشد در جشنواره فجر 30درصد ظرفیتها برقرار است. اما همچنان برخی جریانات مخالف سینما با اصل موضوع مخالفت میکنند. در این شرایط سالنهای سینما اوضاع وخیمی دارند و از ظرفیتهای آنلاین هم به دلیل نداشتن قانون کپیرایت و حقوق مالکیت نمیتوان استفاده کرد.
در سایر کشورها نظامهای سیاسی در یک چنین بحرانهایی وارد میشوند و از مشاغل مختلف حمایتهای اقتصادی و معیشتی قابل توجهی انجام میدهند. مثلا در آلمان از 30 هزار یورو تا 150 هزار یورو از فعالان کسب و کارهای مختلف حمایتهای معیشتی داشتهاند. آیا نظام سیاسی در این شرایط به کمک اهالی سینما امده است؟
در کارگروهی که آقای حسین انتظامی در سازمان سینمایی با حضور تشکلهای مختلف تشکیل شد، اجازه آغاز فعالیتهای سینمایی و تولید فیلم با اجرای پروتکلهای بهداشتی داده شد. شما یک روزنامه حرفهای اقتصادی هستید. بدون تردید هم شما و هم مخاطبان شما بهتر از هر کسی دیگری از مشکلات اقتصادی دولت و مساله تحریمها آگاه هستید. آمارهای شاخصهای اقتصادی مثل تورم، گسترش فقر و... مشخص هستند. در این شرایط وزارت ارشاد و دولت قادر نبودند به هر هنرمندی 10 میلیون تومان کمک پرداخت کنند و به آنها بگویند که فعلا سر کار نروید. بیشترین کمکی که به بدنه سینما شد در حد 500 هزار تومان و نهایتا یک میلیون تومان بود. با این اعداد در شرایط اقتصادی امروز حتی نمیتوان زنده ماند. بنابراین بهترین راهی که به ذهن مسوولان رسید این بود که با حفظ شیوهنامههای بهداشتی مجوز تولید فیلم داده شود. حتی در مقطعی کانون کارگردانان سینمایی اعلام کردند که اعضای کانون کار نکنند، اما هیچکس توجهی نکرد. چرا که در آن مساله معیشت جدی گرفته نشده بود. اصل بقا برای انسان یک اصل بنیادین است. شما نمیتوانید به یک فردی که خانواده دارد، اجازهخانه دارد، هزینه آموزشی دارد و... بگویید که در خانه بمان و کار نکن.
راهکار شما برای عبور از این چالشهای اقتصادی و معیشتی چه بود؟
تنها راه این بود که ضمن رعایت همه پروتکلهای بهداشتی روند تولید آغاز شود. این مساله حتی برای بهبود شاخصهای روحی مردم جامعه هم تاثیرگذار است. در شرایطی که صدا و سیما تلاشی برای تولید برنامههای کیفی ندارد، تولید فیلمهایی متناسب با ذائقه مردمی در روح و روان مردم هم اثر مثبت دارد. کاری که ما کردیم این بود که هزینههای تولید فیلم را بالا ببریم. یعنی هزینههای حمل و نقل تولید فیلم بیشتر شد، در فیلمها یک پزشک حضور پیدا کردند؛ تستهای کرونا به طور مستمر برقرار شدند. این یعنی گرانی تولید. این در حالی است که تورم فزایندهای در کشور وجود دارد، من ماستی را که چند ماه پیش 7 هزار تومان میخریدم، امروز باید همان ماست را 36 هزار تومان بخرم. وقتی آمارهای مستند خط فقر را زیر 10 میلیون تومان تعیین میکند، طبیعی است که فعالان سینمایی در چه شرایطی قرار دارند. بدون راهاندازی تولید، معیشت فعالان این حوزه بدون سینما به قهقرا خواهد رفت.
نتیجه این شیوهنامهها را چطور ارزیابی میکنید؟ یعنی تولید فیلمها تا چه اندازه خطرآفرین بوده است؟
خوشبختانه یکی از بهترین دستاوردها در این خصوص مربوط به سینما است. برخی فیلمها که اتفاقا فیلمهای شلوغی هم محسوب میشدند مثل شیشلیک، بی همه چیز، ابلق کار خانم آبیار و... که هر سه در زمان کرونا تولید شدهاند، خوشبختانه بدون تلفات بودهاند. این به آن معنا نیست که هیچ فردی کرونا نگرفته و مرخصی نگرفته است. مساله این است که رعایت پروتکلهای باعث شده تا با کمترین خطر فیلمها به پایان برسند. ضمن اینکه حضور تهیهکنندگان حرفهای نیز در این زمینه اثرات خاص خود را داشته که فیلمها با سلامت به پایان برسند. این در حالی است که برخی افراد و جریانات تبلیغات منفی فراوانی را در خصوص جشنواره و روند تولید فیلم پمپاژ میکنند.
به هر حال فیلمهایی که تولید میشوند، دهها میلیارد تومان سرمایهگذاری داشتهاند و باید اکران شوند تا سرمایه فیلمها بازگردد. وضعیت اکران این فیلمها چه سرانجامی دارد؟
به همه دوستان تهیه کننده اعلام شده که در روند اکران محدودیت وجود دارد. یکی از مشکلات ما این است که فیلمهای سال 98 برای اکران روی دستمان مانده است. فیلمهای سال 99 نیز به این لیست اضافه میشوند و تا نیمه دوم سال1400 بعد از تزریق گسترده واکسن کرونا چشماندازی از بهبود اوضاع وجود ندارد.
با توضیحات شما این پرسش شکل میگیرد که وقتی فیلمی اکران نمیشود و سرمایهای باز نمیگردد، چرا باید شخصی این میزان سرمایهگذاری داشته باشد؟ برخی فیلمها ممکن است از تسهیلات دولتی و برخی سرمایههای غیرشفاف بهره ببرند، اما برخی افراد که نه به تسهیلات دولتی دسترسی دارند و نه امکانی برای استفاده از سرمایههای سرگردان برخی جریانات دارند، چه باید بکنند؟
اشاره درستی است؛ من به عنوان رییس اتحادیه تهیهکنندگان هر زمان که دوستان از من سوال میکنند که چه باید بکنیم، توصیه میکنم که اگر پول خوابیدهای دارید که به آن نیاز دارید، سراغ تولید فیلم بروید. وگرنه پول شما و سرمایه شما خواب خواهد داشت و اکرانی نخواهد داشت. اکرانهای آنلاین هم اوضاع را بدتر میکنند. این شرایط بحرانی، اقتصاد سینما را در یکی از پیچیدهترین برهههای تاریخی خود قرار میدهد. وضعیت سالنها هم بهتر از تولید نیست. هر چند ستاد کرونا اجازه اکران را به سالنها داده، اما تبلیغات منفی که در خصوص سینما از سوی برخی افراد، رسانهها و جریانات صورت میگیرد، اقتصاد سالنهای سینما را نیز بحرانی کرده است.
در این شرایط پیچیده که شما تشریح کردید، برگزاری جشنواره فیلم فجر تا چه اندازه میتواند به سینما کمک کند؟
واقع آن است که استقبال قابل توجهی از جشنواره فیلم فجر شده است و این استقبال چشمانداز اقتصاد سینما را کمی روشنتر میکند. اما در جشنواره فیلم فجر هم که شاهد رونقی هستیم که بیشتر از یک سوم سالنهای بلیت فروخته نمیشود، این یعنی همه موارد بهداشتی رعایت شده است، حتما میدانید، بلیتفروشی جشنواره از طریق سامانههایی چون سمپا و ایران تیک و... صورت میگیرد. به این سامانهها گفته میشود که بیشتر از یک سوم ظرفیتها بلیت نفروشید. بلیت حضوری هم فروخته نمیشود. اما همچنان برخی افراد، جریانات و رسانهها مدام در حال نق زدن علیه سینما هستند.
درست میفرمایید اما برخی از این افرادی که زیاد نق میزنند و انتقاد میکنند، حتی اعتقادی به اجرای پروتکلها نیز ندارند. موضوع بهروز افخمی و ماسک نزدن وی در عین انتقاد به برگزاری جشنواره در شبکههای اجتماعی بازتابهای زیادی داشته است. یعنی این دوستان فیلم تولید نکردهاند؟
نکته تلخ ماجرا آن است که بخش قابل توجهی از منتقدان جشنواره خودشان تولید فیلم داشتهاند.تولید فیلم به مراتب از برگزاری جشنواره خطرناکتر است. چون در شرایط تولید فیلم، بازیگران فیس تو فیس کنار هم قرار میگیرند، در محیط بسته فیلمبرداری میشود و... بنابراین فکر میکنم دلیل این انتقادات و نق زدنها مسائل دیگری است. در پایان روایت باید به سکانس آغازین گفتوگو بازگردیم؛ اینکه حل و فصل مساله اقتصاد در سینما، نیازمند حل مساله تزریق واکسن در کشور و آرام شدن التهابات ذهنی جامعه است. اساس مردم تا زمانی که ناخودآگاه جمعی جامعه به آرامش نرسد، فرصت فکر کردن و درگیر شدن جدی با مسائل فرهنگی و هنری را ندارند. بنابراین باید از مسوولان تصمیمساز تقاضا کنیم که هر چه سریعتر مردم ایران را از این ضرورت بهداشتی بهرهمند سازند. واکسنی هم که در اختیار جامعه قرار میگیرد باید مبتنی بر مطالبات مردم باشد و در آنها حس اعتماد ایجاد کند. در این صورت میتوان به رونق گرفتن سالنهای سینما و شکلگیری اقتصاد سینما امیدوار باشیم.