مردگان بی‌مرثیه و زندگان بی‌سوگواری

۱۳۹۹/۱۲/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۶۵۴۰
مردگان بی‌مرثیه و زندگان بی‌سوگواری

سونامی اختلالات روانی در پسا کرونا

گلی ماندگار| یک سال بیشتر است که این کرونای لعنتی به جان جهان افتاده و قربانی می‌گیرد. هر روز تعداد بیشتری بر خانواده‌های سوگوار اضافه می‌شود. خانواده‌هایی که عزیزشان را از دست می‌دهند و حتی جایی برای سوگواری ندارند، کسانی که می‌میرند و مرثیه‌ای برایشان خوانده نمی‌شود، هر چه هست کفنی است که رویش پلاستیک کشیده‌اند و چند نفری که با لباس‌های عجیب خاک آهک بر سر جنازه می‌ریزند. هر روز یکی از ما داغدار می‌شود. شمار قربانیان اگرچه گاهی کم اما تمام نمی‌شود و دوباره اوج می‌گیرد، مثل همین حالا که شمار قربانیان کرونا باز هم سه رقمی شده است. ما مانده ایم و 250 هزار دوز واکسنی که چینی‌ها برایمان فرستاده‌اند و البته حتی کفاف واکسیناسیون کادر درمان یک میلیون و 300 هزار نفری را هم نمی‌دهد. اما در تمام این مدت کسی به این فکر نکرد که کرونا با روح و روان ما عزیز از دست داده‌ها چه کرده است. از طرفی ترس بیماری و از طرف دیگر ناگهانی سوگوار شدن. این اتفاقات می‌تواند هر انسان سالمی را از پا در بیاورد و روانه گوشه‌ای از چاه افسردگی کند. اما هر چه هست هیچ کس نه خود ما و نه حتی مسوولان فرصتی ندارند که به این قسمت ماجرا فکر کنند. تمام آنچه در این یک سال و اندی بر ما رفته است تمام و کمال صرف محافظت از خود و عزیزانمان در برابر کرونا شده است و صرف چانه زدن با مسوولان بر سر خرید واکسن و توزیع رایگان اقلام بهداشتی در بین نیازمندان و ...

از سوی دیگر هستند شهروندانی هم که اصلا کرونا برایشان معنا و مفهومی ندارد و مرگ را برای همسایه می‌دانند، نه پروتکل‌ها را رعایت می‌کنند، نه اعتقادی به فاصله‌گذاری اجتماعی دارند و نه حتی حاضرند از سفر و تفریحات خود دست بکشند و در این بین کادر درمان باید جور بی‌مسوولیتی آنها را هم بکشد. خلاصه که مغلمه‌ای است ایران ما...

  ذهن ما هنوز درگیر است

پروانه موسوی جامعه شناس درباره تاثیرات کرونا بر روح و روان افراد به «تعادل» می‌گوید: در این یک سال و اندی کم و بیش تاثیرات کرونا را بر رفتارهای مردم دیده‌ایم، اما نکته قابل توجه این است که ذهن ما هنوز درگیر بحث سلامتی جسممان است و زمانی که این پاندمی تمام شود آن وقت است که صدمه‌های روحی این بیماری را می‌توانیم با وضوح بیشتری در بین مردم ببینیم. بیش از همه آنهایی که عزیزانشان را از دست داده‌اند. متاسفانه در حال حاضر هیچ کس به فکر سلامت روان خود نیست. جامعه ما همیشه از این موضوع فراری بوده، مردم مساله سلامت روان را هیچ‌وقت جدی نگرفته‌اند و از سوی دیگر مسوولان هم تلاش چندانی برای بهبود وضعیت سلامت روحی و روانی افراد جامعه انجام نداده‌اند. تنها هر از گاهی آماری از سوی برخی روانشناسان و جامعه شناسان در مورد تعداد بیمارانی که درگیری روحی دارند منتشر می‌شود اما خبری از ادامه و پیگیری این موضوع نیست.

او در پاسخ به این سوال که هزینه‌های مراجعه به روانپزشک و روانکاو شاید یکی از دلایلی باشد که مردم از این موضوع حذر می‌کنند، می‌گوید: ما حاضریم برای هر چیزی پول خرج کنیم اما وقتی پای روح و روانمان به میان می‌آید، هزینه‌های درمانی را بهانه می‌کنیم برای اینکه از زیر بار این کار شانه خالی کنیم. البته که هزینه‌ها زیاد است اما برای افرادی که واقعا بضاعت مالی ندارد، در حالی که در بین افراد متمول هم تعداد قابل توجهی افراد با انواع و اقسام پیچیدگی‌های روحی و روانی داریم که اصلا به فکر درمان خود نیستند. موسوی در بخش دیگری از سخنان خود می‌افزاید: بعد از تمام شدن پاندمی کرونا ما کار سخت و دشواری پیش رو داریم. این بیماری باعث افسردگی طیف وسیعی از جامعه شده است، از کادر درمان تا افرادی که مبتلا شده و یا عزیزانشان را به خاطر این بیماری از دست داده‌اند و حتی کسانی که در هیچ کدام از دسته‌های بالا قرار نمی‌گیرند و تمام این مدت را با ترس مبتلا شدن به این بیماری سپری کرده‌اند. قطعا جامعه ما بعد از پشت سر گذاشتن کرونا به یک ریکاوری روانی نیازمند است و این کار سخت و طولانی مدتی خواهد بود.

  سهل انگاری نتیجه طولانی شدن مدت بیماری است

مصطفی اقلیما، جامعه‌شناس نیز درباره علت بی‌توجهی مردم به رعایت پروتکل‌های بهداشتی و اوج گرفتن دوباره بیماری به «تعادل» می‌گوید: ترس ناشی از شرایط خطرناک پاندمی کووید ۱۹ که در ابتدای شیوع ویروس ایجاد شده بود رفته رفته با طولانی شدن مدت بیماری جای خود را به عادی انگاری شرایط و بعضا سهل‌انگاری در رعایت پروتکل‌ها داد. در واقع اجتناب از این عادی انگاری مستلزم رشد عمیق فردی و درون‌پذیری است و در صورتی که افراد به این رشد عمیق نرسیده باشند نحوه تبیین رعایت دستورالعمل‌ها توسط گروه‌های صاحب نفوذ باید به گونه‌ای باشد که مردم به رعایت آنها ترغیب شوند چراکه ذهن انسان به‌طور ناخودآگاه برخوردی حساسیت‌زدایانه با این هشدارها دارد و فشارهای روانی ناشی از حضور دایم در منزل منجر به گرایش شدید افراد برای خروج از خانه می‌شود.  او در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: افراد به دو دلیل «نیاز به حفظ فردیت خود» و «نیاز به حفظ کنترل بر زندگی خود» ممکن است در ازای پرداخت هر هزینه مالی و جانی از رعایت پروتکل‌ها سرپیچی کنند. در این میان افکار و باورها و بعضا شایعات فراوانی شکل گرفت. افراد و نهادهای بسیاری دست بر پژوهش‌ در این راستا زدند. از جمله آن پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات بود که مطابق با سومین نظرسنجی این پژوهشگاه که به صورت تلفنی روی 2024 نفر در مهرماه سال جاری انجام شد حدود 59 درصد افراد هنگام پاندمی کووید 19 احساس امنیت می‌کنند و این بیانگر بروز رفتارهایی نظیر عدم رعایت پروتکل‌های بهداشتی از سوی آنهاست. اقلیما می‌افزاید: فشارهای روانی ناشی از بیکاری‌ و فرسودگی شغلی ناشی از دورکاری‌ها از جمله پیامدهای روانی پاندمی کووید 19 است. به‌طوری که ۵۰ درصد افراد در برخی کشورها مبتلا به اختلالات روانی شده‌اند و در صورت تداوم روند پاندمی این آمار نیز افزایش می‌یابد. اما این پیامدها برای زنان دو چندان احساس می‌شود. بیکاری 62 درصدی زنان جهان و حضور بیشتر آنها در خانه، دغدغه زنان برای حمایت از والدین و همسر و فرزندان، بار آموزش مجازی فرزندان بر دوش مادران و... از جمله دلایلی است که زنان را بیشتر در معرض ابتلا به بیماری‌های روان قرار داده است. در این مدت اما اختلافات زناشویی و خانوادگی در میان زوجین و والدین با فرزندان نیز افزایش یافته است. بروز اختلافات در شرایط فعلی به دلیل افزایش میزان حضور اعضا خانواده در کنار یکدیگر امری طبیعی به نظر می‌رسد اما بعضا این اختلافات منجر به افزایش خشونت نیز شده است، به‌طوری که مطابق با آمار سازمان غیر دولتی دید بان حقوق بشر طی پاندمی کووید 19 خشونت خانگی علیه زنان افزایش یافته است.

  بیگانه هراسی 

این جامعه شناس در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: مطابق با یافته‌های آزمایشگاهی تامل بر اپیدمی‌ها منجر به افزایش مرتبط با مرگ و باورهای اضطرابی و بیگانه هراسی می‌شود که می‌تواند بدبینی و شکاکیت را افزایش دهد. این بیگانه هراسی از ابزارهای دستیابی به احساس نامیرایی است. از سوی دیگر اما برخی کارشناسان معتقدند بسیاری از رفتارهای اجتنابی مردم در دوران پاندمی کووید 19 ربطی به رعایت پروتکل‌ها ندارد و ناشی از انفعال و از دست دادن روابط اجتماعی است چراکه در حال حاضر شاهد رفتارهای اجتنابی نظیر کاهش تماس با خویشاوندان ولو به شکل مجازی هستیم که باید برای آن فکری کرد. در چنین شرایطی شاهد رفتارهای هیجانی نظیر خرید به دلیل هراس از کمبود اجناس هستیم چراکه افراد درگیر «آسیب آگاهی» هستند و تمام فکر آنها روی حل مشکل متمرکز شده است. از سوی دیگر با چینن آشفتگی هیجانی نمی‌توان از افراد انتظار رفتارهای سالم داشت. از این رو با جامعه بحرانی مواجه هستیم که مسیر اصلی زندگی اعضا آن تهی و گرفتار رفتارهای ناکارآمد شده‌اند که نیازمند فعال سازی رفتاری، بازتعریف ارزش‌ها و کمک به بازگشت افراد به زندگی هستیم.

  سونامی اختلالات روانی در پسا کرونا

رییس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور نیز نسبت به ایجاد سونامی اختلالات روانی در پسا کرونا هشدار داده و می‌گوید: ستاد ملی کرونا به مساله سلامت روان به عنوان یک مساله حاشیه‌ای نگاه نکند بلکه به عنوان یک مساله اصلی نگاه کند، چراکه در دوران پسا کرونا با سونامی اختلالات روانی و آسیب‌های اجتماعی مواجه خواهیم بود و از اکنون باید پیش‌بینی‌ها، هماهنگی و ساختارهای لازم را ایجاد و انجام دهیم. محمد حاتمی همچنین به اثرات روانشناختی قرنطینه روی کودکان و نوجوانان نیز اشاره کرده و می‌افزاید: سنین ۶ تا ۱۸ سال سنین تحول رشد است و این رشد در بستر فعالیت جمعی و نقش‌پذیری اجتماعی محقق می‌شود و در این قرنطینه این رشد حاصل نمی‌شود و در دوران پسا کرونا با کودک و نوجوانی شاهد خواهیم بود که نتوانسته رشد به هنجاری را طی کند. در شرایط فعلی تمامی افرادی که دچار بیماری شدند  یا در خانواده خود عزیزی را از دست دادند از نظر روانی با مشکلاتی مواجه شده‌اند، به‌طوری که پیش از پاندمی کووید ۱۹ با امکان برگزاری مراسم عزاداری و همدلی مردم با خانواده‌ها شرایط درک از دست دادن عزیزان راحت‌تر بود اما اکنون این سوگ را باید در خود حفظ کنیم و مردم با سوگ در خود فرو رفته‌ای مواجه‌اند و این سوگ فرو رفته در دوران پسا کرونا بروز می‌کند.