بیتوجهی به تنظیم بازار و عوامل گرانی روغن و مرغ
محسن شمشیری
کمبود و گرانی اقلام اساسی و معیشتی در هفتههای اخیر و بخصوص در نزدیکی پایان سال و شب عید نوروز، ابعاد بیشتری پیدا کرده و دغدغههای مردم را افزایش داده است و حتی افرادی که قبلا در فروشگاهها و میادین تربار به راحتی خرید میکردند و به اندازه نیاز خود سفارش مرغ و گوشت و میوه و روغن میدادند، اکنون در برابر قیمتهای رو به افزایش، دچار سردرگمی و نگرانی شدهاند و از خود میپرسند که قیمتها تاکجا قرار است افزایش یابد؟ مرغ و روغن اضافه خرید کنیم یا ارزان میشود؟ انتظار نداشتیم که سالها بعد از جنگ، مرغ و روغن این همه گران یا کمیاب شود و دلیل آن مشخص نیست. وقتی نرخ ارز با ثبات نسبی همراه است چه دلیلی برای رشد قیمتها وجود دارد و چرا کمبود ایجاد شده و دولت چه برنامهای برای معیشت و کالاهای اساسی و تنظیم بازار دارد؟ وزارت صمت که باید برنامه مناسبی برای رشد تولید داشته باشد و حداقل کالاهای معیشتی مردم از جمله روغن و مرغ و گوشت را با قدرت به پیش ببرد، نه تنها برنامه جامع و کاملی برای کاهش قیمت تمامشده تولید، حمایت از تولیدکنندگان و تامین نیازها و نقدینگی و نهادهای مورد نیاز صنایع غذایی ندارد، بلکه عملا تنظیم بازار و کنترل قیمتها و برخورد با احتکار و مداخلهگران در بازار را نیز در حد انتظار مردم اجرا نکرده است.
مردم میپرسند چرا روغنهای دولتی که باید به نرخ دولتی در فروشگاهها به فروش برسد، سر از بازار آزاد درمیآورد؟جالب اینجاست فروش روغن با کارت ملی و حتی فروش اجباری کالا هم با تکذیب مسوولان روبهرو میشود و با مصاحبههای مختلف اعلام میکنند اینگونه رفتارها جرم بوده و با متخلفین برخورد لازم صورت میگیرد. وعدههای تکراری مسوولان درباره حل مشکلات مردم در خرید کالاهای اساسی از جمله روغن در حالی هر روز در قالب خبرهای متعدد منتشر میشود که هنوز مردم برای خرید روغن باید ساعتها در صف بایستند. اما نکته مهم در اظهارات مسوولان احتکار خانگی روغن است. به راستی در شرایطی که هر روز کالاهای اساسی با رشد قیمت روبهرو است و سبد درآمدی خانوادهها هم مدام در حال کاهش است مردم با کدام درآمد، روغن را در خانهها احتکار میکنند!؟ چرا مردم باید تاوان بیتدبیری مسوولان را بدهند و در نهایت متهم ردیف اول نابسامانی بازار روغن باشند. دولت حداقل برای شب عید مردم و بهار 1400 که با کمبود درآمد و کاهش قدرت خرید مردم و نبود درآمد کافی همراه است باید فکری کند و از طریق تامین نهادهای دامی و غذایی، واردات کالاهای مورد نیاز، برنامه قوی تنظیم بازار و... به فکر مردم باشد و برای 83 میلیون جمعیت ایرانی در شب عید نوروز 1400 برنامهای داشته باشد. در حالی که کشورهای پرجمعیت جهان، امکان تامین غذا و معیشت صدها میلیون نفر تا یک میلیارد جمعیت را به پیش میبرند، در ایران ثروتمند و غنی و توانمند از نظر امکانات که بسیاری آن را تامینکننده غذای 300 میلیون نفر جمعیت ایران و کشورهای همسایه میدادند، مشخص نیست که تا کی مردم ایران باید با کاهش قدرت خرید و گرانی کالاهای اساسی مواجه شوند؟ وقتی ایران توان صادرات به کشورهای دیگر را دارد، چرا به دلیل نوسان ارزی و گرانی کالاها و رشد قیمت تمامشده تولید غذا و احتکار و بیتدبیری مسوولان، باید شاهد افزایش فشار بر طبقات فقیر و متوسط جامعه باشیم؟ این وضعیت نشاندهنده بیتوجهی به سیاستهای اقتصادی و تنظیم بازار است.
خریداران با این پرسش مواجه هستند که قیمتها تا کجا افزایش مییابد و چند بار در سال گران میشود؟ وقتی نرخ دلار تقریبا با ثبات است و برخی از روند کاهش آن خبر دادهاند و مسوولان از بهتر شدن اوضاع و پایان روزهای سخت فشار حداکثری سخن گفتهاند چه دلیلی برای افزایش قیمتها وجود دارد و چرا مسوولان تنها به وفور کالاهای بهشدت گران دل خوش کردهاند و به فکر قدرت خرید و معیشت مردم نیستند؟ در سالهای قبل اثر تورم موجب میشد که در طول سال یکی دوبار قیمتها افزایش پیدا کند و حداقل برای چند ماهی ثابت باشد، اما حالا هر هفته و هر ماه باید شاهد افزایش قیمت بسیاری از کالاها یا کمبود و صف روغن در دوره کرونا باشیم. باور نمیکردیم که مرغ به بالای 30 هزار تومان برسد و دلمان خوش بود که در شرایط نبود گوشت، مرغ و ماهی خرید میکنیم. در سالهای قبل وقتی گوشت گران میشد خدا را شکر میکردیم که مرغ و ماهی قیمت مناسبی دارد و میوه و تربار با قیمتی ارایه میشود که قدرت خرید طبقه متوسط اجازه تهیه آن را میدهد. اما حالا خرید یک خانوار کوچک از یک مغازه به رقم بالای میلیون میرسد و با این حقوق و دستمزدها نمیتوان زندگی و معیشت را تامین کرد. اکنون این پرسش وجود دارد که دولت در اختصاص ارز دولتی برای گوشت و مرغ و روغن و سایر کالاهای اساسی و نهادهای تولید و برای تنظیم بازار در اسفند 99 و سال 1400 چه برنامهای دارد؟ بسیاری از صاحبنظران با انتقاد از این روند میگویند که اگر قرار است قیمتها به همین شکل افزایش یابد و با هر نوسانی در نرخ ارز و رشد نقدینگی و تورم به قیمتها اضافه شود، چرا حقوق و دستمزد و قدرت خرید مردم تغییر نمیکند؟ در شرایطی که طبقه متوسط عملا فقیر شده، چرا دولت برنامه تنظیم بازار را رها کرده و تنها به وفور کالاهای گران قیمت دل خوش کرده است؟ اینکه میوه بالای 10 هزار و 50 هزار و بالاتر باشد و مرغ کیلویی 30 هزار تومان باشد حتی اگر به وفور یافت شود، با هیچ معیار و قدرت خرید و بودجه خانواری متناسب نیست و مردم نمیتوانند این مسیر را ادامه دهند. اکنون حتی جایگزین کردن مرغ به جای گوشت نیز ممکن نیست و راهحل آن پاسخگو کردن مسوولان دولت و وزارت صمت است. در کنار این رشد قیمت کالاهای اساسی و بیتوجهی به تنظیم بازار، افراد مختلف در حال واردات، صادرات، احتکار و دخالت در بازارهای مختلف هستند و به قدرت خرید مردم و توان خانوارها کاملا بیتوجه هستند و تنها به سود سرشار خود فکر میکنند. احتکار روغن و بسیاری از کالاها، کمبود برخی کالاها و عرضه مرغ و گوشت و میوه و تربار با قیمتهای بالا و کیفیت نامناسب، صدای اکثر مشتریان و خانوارها را درآورده و در صفهای طولانی و مکانهای پر ازدحام به دنبال قیمتهای پایینتر هستند و برخی در صف شلوغ روغن در انتظار دریافت چند کیلو روغن به قیمت پایینتر، در خطر مبتلا شدن به کرونا قرار دارند.