تقابل اوراق و نقدینگی در بورس
رقیه ندایی
طی سالهای گذشته بسیاری از تحلیلگران و اقتصاددانان به تداوم از ضرورت انتشار و فروش اوراق برای حل مشکلات اقتصادی کشور به خصوص بورس میگفتند اما در اصل برای حل مشکلات پیش آمده این راهحل درست نیست و شاید شبیه به یک مسکن موقت باشد. عرضه بدون علت و حساب و کتاب بسیاری از نهادها در بورس در عین ارزندگی قیمت سهام، رشد نرخهای جهانی و همچنین استقبال بخش عمدهای مردم از بورس برای جذاب کردن زمینه برای فروش اوراق بادرآمد ثابت بود. دولت در ماههای باقی مانده از حاکمیت خود به دنبال فروش بیشتر اوراق است و اغلب به سمت و سوی اوراق نفتی پیش میرود تا هم به نیازهای اعتباری خود پاسخ داده باشد و هم فشار تورمی کوتاهمدت به اقتصاد وارد نکند و تبعات پرداخت و تعهدات سود این اوراق را با فرض بهبود شاخصهای فروش نفت و احیای احتمالی برجام به آینده منتقل کند. ولی در نهایت به دلیل مخالفتهای مجلس دولت نتوانست فروش اوراق نفتی را کلید بزند و این وضعیت بسیار خوب برای بازار است اما در حال حاضر همان روش را درخصوص اوراق مرابحه و سایر اوراق موجود در پیش گرفته است. انتشار سنگین و ادامهدار همچنین بیسابقه این اوراق، تععدات و بدهی بزرگی را برگردن اقتصاد خواهد داشت و دولت بعدی وضعیت خود را با نامطلوبی بسیار آغاز خواهدکرد.
در این بین مشارکت تمامی ارکان جامعه همانند بانکها و صندوقهای سرمایهگذاری در این اوراق مانع تزریق نقدینگی در بورس میشود و هماکنون نیز با کمبود نقدینگی و گم شدن نقدینگی در بورس روبهرو هستیم. اگر وضعیت بدین شکل پیش رفت دولت بعدی هم بنابر احتمال قوی چارهای جز تامین مالی عمده نخواهد داشت و یا باید اوراق مذکور را چاپ نماید و پرداختهای سررسید اوراق را انجام دهد که بنابر احتمال 99 درصدی منجر به یک بدهی بسیار عمیقتر دولت آینده میشود و یا بار دیگر باید قیمت ارزها افزایش یابد تا پرداخت سود این اوراق از این منبع تامین، یا باید چاپ پول انجام شود که تورمی بیش از پیش دربر دارد و یا با فروش سهام و سایر داراییها جبران شود. همچنین تامین مالی از طریق افزایش مالیات یا قرض از منابع خارجی هم گزینه کماثری در این شرایط است که اگر دولت بتواند این کار را در اولویتهای خود قرار دهد وضعیت مطلوبتری خواهیم داشت.