کدام اولویت؟ کدام اقتصاد؟
علیاکبر نیکواقبال
وقتی میگوییم امروز اقتصاد در سطح جهانی یک علم است و در دانشگاههای مختلف، مسائل اقتصادی از کلانترین انتخابها تا ریزترین شاخهها تدریس میشود، باید پیش از هر چیز خودمان به معنی این صحبت توجه کنیم. علم مختصات خاص خود را دارد و اگر بنا باشد از مزیتهای آن استفاده کنیم، باید در ابتدا مقدمات آن را به اجرا در بیاوریم.
دستاوردهای اقتصادی که امروز در بسیاری از کشورهای توسعه یافته دیده میشود، نتیجه استفاده از علم اقتصاد است. البته این علم نیز محدودیتهای خود را دارد و در برخی حوزهها خطاها یا اشکالاتی داشته اما در بستر علمی، شما برای مشکلات جدید نیز راهحلهایی پیدا میکنید و از بحرانها عبور میکنید.
در علم اقتصاد امروز عبور از یک اقتصاد تکمحصولی به عنوان اولویتی غیرقابل انکار در نظر گرفته میشود. اقتصاد ایران برای دهههای طولانی به پول نفت وابسته بوده و بخش مهمی از نیازهای خود را از دل درآمدهای همین محصول به دست آورده است اما نفت نه بازار انحصاری ایران است و نه دسترسی به درآمدهای آن صرفا با مدیریت داخلی امکان دارد. در همه این سالها دیدهایم که وقتی قیمت نفت در بازارهای جهانی افت میکند یا بنا به تحریمها، امکان دسترسی به این درآمدها محدود میشود، شرایط اقتصاد ما چگونه میشود.
از این رو در این تردیدی وجود ندارد که ما باید به تولید کالاهای غیر نفتی و با ارزش افزوده بالاتر بها بدهیم و اجازه ایجاد بحرانهای کوتاهمدت به شکل فعلی را ندهیم.
دیگر موضوعی که امروز تردیدی در آن وجود ندارد، لزوم کوچک شدن و کاهش تصدیگری شرکتهای دولت است. در این حوزه نیز ما برای سالهای طولانی شعار دادهایم که بخش خصوصی باید کارها را در اختیار بگیرد اما در عمل وقتی به نتایج این شعارها نگاه میکنیم نه تنها خبری از خصوصیسازی گسترده نیست که حتی تصدیگری دولت و نهادهای حاکمیتی گستردهتر نیز شده است. نگاهی به بودجه شرکتها و نهادهای دولتی و حاکمیتی به خوبی نشان میدهد که بخش مهمی از اقتصاد در اختیار آنهاست و با توجه به اینکه هر سال با پول نفت به آنها بودجه داده شده، عملا مشخص نیست چند درصد از آنها سودده هستند و چه درصدی زیانده و ورشکسته هستند که یا باید تعطیل شوند یا نیاز به اصلاحات جدی دارند.
وقتی تمام تمرکز کشور برای اداره امور جاری و مسائل روز هزینه میشود، عملا توجه به توسعه زیرساختها و افزایش امکانات برای جذب سرمایهگذار نیز فراموش میشود که این دیگر مشکل اقتصاد ایران است. حتی اگر تحریم هم نباشد وقتی ما زیرساختهای لازم را فراهم نکردهایم رونق و توسعهای رخ نخواهد داد و وقتی این اصلاحات در میان دعواهای سیاسی گم میشود، نمیتوان انتظار داشت که با یک معجزه، بیتوجهی به علم برای اقتصاد ایران جنبه مثبت به وجود آورد.