نگاه جنسیت زده خاص جامعه ما نیست
کتایون مصری
متاسفانه در جوامعی که آگاهی جنسیتی پایین است؛ افراد سعی میکنند خود را با جنسیت معرفی کنند و مسالهای که مورد غفلت قرار میگیرد انسان بودن است. در واقع انسانها در تمامی جوامع خود را با تصورات و نگرشهایی بروز میدهند. هر فردی در طی جامعه پذیری صفات و ویژگیهایی را به خود نسبت میدهد که این ویژگیها تابع عوامل و شرایط اطراف او است. کارگزاران جامعهپذیری اعم از رسانهها، سیاستهای آموزشی، خانواده و... در هر جامعهای نگرشهای غالب جنسیت را بازتولید میکنند، بهطوری که یا بر روی این کلیشهها صحه میگذارند و یا آنها را منع میکنند. این کلیشهها دایما در کلام و زبان نیز دیده میشود. به رغم اینکه گفته میشود ادبیات فارسی ادبیات جنسیت زدهای نیست اما در بسیاری از آثار شعرا، نویسندهها، ضرب المثلها و اصطلاحات و... کاملا کلیشههای جنسیتی استیلا دارد. مردانگی یک ارزش تلقی میشود و صفات مثبت با جنس مردانه وصف میشود.
حتی زنان نیز در مکالمات روزمره خود از این کلیشهها استفاده میکنند چراکه این کلیشهها در ناخودآگاه زنان ثبت و جزئی از زبان شدهاند . گاهی نگاه جنسیتی در زبان و ادبیات جنبه خصمانهای به منظور تحقیر زن و گاهی جنبه مثبت و خیرخواهانه دارد، اما هردو این جنبهها یک هدف را دنبال میکنند و آن نشان دادن برتری جنسیت مرد نسبت به زن است. بهطوری که یک جنس تحقیر میشود تا جنس دیگر ارجح شود و مورد احترام قرار گیرد. ما در ادبیات و انگارههای فرهنگی خود زن را موجودی ظریف، لطیف و آسیب پذیر میدانیم و به ظاهر این صفات دلسوزانه و خیرخواهانه هستند. از سوی دیگر در بسیاری از کتب روانشناسی، جامعه شناسی و حتی فلسفی گفته میشود زن باید زیبا باشد و توسط مرد انتخاب شود و این انگارهها توسط زبان به زنان تزریق میشود و زنان نیز به عنوان عضوی از این جامعه از این انگارهها استفاده میکنند.چراکه زبان بهترین ابزار برای هویت بخشی و ارتباطات و تعاملات اجتماعی ما است. اینگونه زنان از ویژگیهای انسانی مرد با این صفات به ظاهر دلسوزانه و خیرخواهانه جدا میشوند. مردان و حتی زنان هنگام ناسزا گفتن نیز از عبارتهای جنسیت زده و زنندهای استفاده میکنند و متوجه نیستند جنس زن را با چنین ناسزا یا هجو، شوخی و... تحقیر میکنند. علت آن ناشی از فرآیند جامعه پذیری و تکرار این عبارات است. البته این نگاه جنسیت زده خاص جامعه ما نیست و در بسیاری از فرهنگها وجود دارد.گاهی در فضای مجازی، پیامها، تصاویر و لطیفهها یی بازنشر میشود که دایما بر تحقیر زنان صحه میگذارد و زنان نیز آنها را بازنشر میدهند و اینگونه این کلیشهها ترویج داده میشوند. این ادبیات خواسته یا ناخواسته و بهطور نامحسوس بر اعتماد به نفس، خودکم پنداری، خود تحقیری نسبت به جنس مردانه و ویژگیهای روحی زنان تاثیر داشته است. درونی شدن این باورها و کلیشههای جنسیتی منجر به استفاده از آنها بهطور دایم شده است. والدین به عنوان نخستین رابط بچهها با دنیای بیرونی دایما این کلیشهها را به فرزند خود منتقل میکنند. در واقع این کلیشهها ذاتی نیستند بلکه کاملا ناخواسته از طریق خانواده به کودکان منتقل و درونی میشوند. از سوی دیگر پس از ورود افراد به جامعه، سیستم آموزش و رسانه و... این کلیشهها را بهطور ناخودآگاه به افراد تزریق میکنند. زنان نیز بخشی از این جامعهاند که هویت یابی آنها در همان سیستم جنسیت زده رشد کرده و زبان و عبارات جنسیت زده در ناخودآگاهشان قرار دارد و تبدیل به هویت جنسیتی آنها شده است. هویت جنسیتی به راحتی قابل تغییر نیست و نیازمند زمان بسیار طولانی برای تغییر است. زنان نیز به این علت که از طریق همین زبان به هویت جنسیتی رسیدهاند کلیشههای جنسیتی را بازتولید میکنند و چون نسبت به آن آگاهی ندارند ایرادی در بازتولید آن نمیبینند .