صد سال گذشته هر قراردادی که با خارجیها بستیم کلاه سرمان رفت
فرشاد مومنی گفت: از جنبه تجربه تاریخی میگوییم قراردادهایی که در صد ساله گذشته ایران با خارجیها بسته کلاههای خیلی گشاد سرش رفته است. تعداد اینها یکی و دوتا و دهتا و صدتا نیست، ابعادشان هم با همدیگر متفاوت است. ما این خون و دل را به کجا ببریم که حتی در بستن یک قرارداد با یک بازیکن فوتبال خارجی هم نتوانستیم صلاحیت حرفهای خودمان را نشان دهیم و در این زمینه بهطور روزمره کلاههای خیلی گشاد به سر ما میرود.
فرشاد مومنی استاد دانشگاه و اقتصاددان در نشست مجازی عصر انتخابهای استراتژیک که توسط موسسه دین و اقتصاد برگزار شد سخنان خود را پیرامون توافق اخیر ۲۵ ساله ایران با چین عنوان کرد.
به گزارش جماران، وی در ابتدای این نشست گفت: مساله بسیار مهم دیگری که به طرز شگفتآوری طی چند روز گذشته به معنای دقیق کلمه تبدیل به یک مساله ملی در کشور شد، مساله موافقتنامه همکاری ۲۵ ساله میان ایران و چین است. این همه غیرتمندی و حساسیت واقعا شایسته تقدیر است و امیدوارم حکومتگران گرامی قدر و منزلت حساسیتی که مردم به سرنوشت خودشان دارند را بدانند و به بایستهها و لوازم آن هم به صورت شرافتمندانه پایبندی نشان دهند. در این شرایط به نظرمان رسید اگر بتوانیم باب بحثهای کارشناسی و مبتنی بر ضوابط و معیارهای علمی در این زمینه به سهم خودمان بگشاییم، میتوانیم امیدوار باشیم کشور در یک مدار خردورزانه و غیرکوتهنگرانه تصمیمگیری کند. مساله بسیار حیاتی که بین کل عقلای این سرزمین مانند کل عقلای جهان دربارهاش اتفاق نظر وجود دارد اینکه انزواجویی در عصر شتاب تاریخ و به ویژه در دوران پس از انقلاب در میکروالکترونیک و فناوری اطلاعات، نه ممکن و نه مطلوب است. بنابراین زمانی که فرصتی پیدا میشود و سخن از یک پیمان راهبردی بین ایران و یک قدرت نو ظهور که برآورد شده از سال ۲۰۳۰ به بعد قدرت شماره یک دنیا محسوب میشود در ذات خود یک توجه مبارک و ارزشمندی است. اما باید توجه داشته باشیم از منظر دانش اقتصاد و توسعه نفس رابطه به خودی خود گویای چیزی نیست، آن چیزی که خیلی مهم است چگونگی این رابطه و چشماندازهای آینده آن است.
مومنی در ادامه گفت: من به عنوان یک شهروند بسیار خوشحال هستم که فعلا ما درباره یک سند همکاری صحبت میکنیم و خدا را شکر هیچ قراردادی فیمابین دو کشور در هیچ زمینهای برقرار نشده است. بنابراین مجال وجود دارد که با دامن زدن به بحثهای کارشناسی و به حاشیه راندن بحثهای حیدری و نعمتی در این سرزمین گرامی کمک کنیم تا خردورزانهترین تصمیم در این زمینه گرفته شود.
زمانی که به لحاظ تاریخی به تجربههای کشور نگاه میکنیم میبینیم در تمام دورانها و به ویژه در دوران پیشامشروطیت تا امروز جامعه ما بهشدت در این زمینه آسیبپذیر شده که بحثهای علمی و کارشناسی جای خود را به بحثهای سیاستزده و برچسب زنانه و هتاکانه داده است. در این اینجا میخواهم از پژوهشگر و استاد ارجمند آقای اکبر ثبوت تقدیر ویژهای کنم. دوستانی که سری در مطالعات تاریخ معاصر ایران دارند میدانند که اکبر ثبوت یکی از پرکارترین و در عین حال عمیقترین و دقیقترین پژوهشگران تاریخ معاصر ایران است. یکی از کارهای درخشان او که متأسفانه تا امروز امکان انتشار پیدا نکرده مطالعه خارقالعاده او درباره آرا و اندیشهها و سلوک عملی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی است. همه کسانی که در حوزه دیانت سری دارند میدانند آخوند خراسانی جزو بزرگترین علماء اسلام در تاریخ پس از غیبت محسوب میشود. هم عصر آخوند با مشروطیت فرصتی فراهم کرد تا بتوانیم نسبت به علماء دیگر امکان بیشتری برای ردگیری آثار عملی و اندیشههای نظری این مرد بزرگ داشته باشیم.
در عین حال که آن کتاب از جنبههای پرشماری آموزندگیهای بسیار خارقالعاده دارد و به همین خاطر هم کار اکبر ثبوت یک خدمت بزرگ در ساحت اندیشه دینی و سیاسی و اجتماعی معاصر ایران به حساب میآید اما از زاویه بحث ما یک آموختنی بسیار بزرگ در این کتاب وجود دارد؛ آن هم اینکه آخوند خراسانی از شرایط زمانهای که ایران اسیر مطامع روس و انگلیس بود و آثار انحطاطآور فرهنگی- اجتماعی آن هم سخن به میان آورده است.
این اقتصاددان در ادامه افزود: در تاریخ زمانی که مناسبات ظالمانه و زورگویانه و سلطهگرانه روس و انگلیس و رقابت آنها برای سلطه بر مقدرات ایران مورد بررسی قرار میگیرد معمولا جنبههای اقتصادی و سیاسی برجستهتر میشوند اما آخوند خراسانی به یک کانون بهشدت آسیبپذیرکننده ایران در این کتاب اشاره کرده است. ایشان میگوید یکی از منشأهای اصلی اسیر شدن و بلاتکلیفی ماندن ایرانیان در بزنگاههای حساس تاریخی این بود که انگلیسیها هر چیزی را پیگیری میکردند زمانی که ملیون و میهندوستان و توسعهخواهان ایرانی درباره آن واکنش نشان میدادند متهم میشدند به اینکه گرایش روسی دارند. اگر نخبگان و شرافتمندان ایرانی به جنایتها و خیانتها و ظلمهای روسیه اعتراض میکردند توسط ایادی روسیه به تمایلات انگلیسی داشتن متهم میشدند.
از این زاویه اکبر ثبوت شرح مبسوطی درباره دیدگاههای آخوند خراسانی مطرح کرده که واقعا خواندنی و آموختنی است و خداوند پدر و مادر ایشان را رحمت کند، زمانی که این اجازه انتشار پیدا نکرد روی وب گذاشت. بنابراین اکنون برای پژوهشگرها این محرومیت وجود ندارد و میتوانند مراجعه کنند. آخوند میگوید ما بعد از خون دلهای بزرگ و مرارتها و برچسبها و انگهایی که متحمل شدیم به این جمعبندی رسیدیم که باید منافع ایران را مبنا قرار دهیم؛ از این برچسبها هم جا نخوریم. اینکه من در درون خودم از موضع منافع ملی یا منازعه سلطهجویانه و خبیث انگلیس و روس صحبت میکنم تعبیر آخوند اینکه فقط خداوند میتواند این را متوجه شود. اگر ما رابطه خودمان را با خدا تنظیم کرده باشیم باید محکم و استوار درباره منافع ملی ایستادگی کنیم. سر قضیه موافقتنامه راهبردی هم میبینیم که همان سنتهای جاهلی دوران پیشامشروطیت دوباره فعالیت میکنند و کسانی که منافع مشکوک دارند یا اسیر جهل هستند به جای اینکه مساله را در کانال عالمانه و کارشناسی قرار دهند روی این بحث میکنند که هر کسی موافق باشد چنین است یا مخالف باشد چنان است. شروع به هتاکی و برچسب زدن کردن و انعکاس عمومی هم داشت.
هدیهای که در نخستین بحث سال جدید به هممیهنان گرامی و به ویژه آدمهای غیرتمند و عالم و توسعهخواه میتوانم هدیه کنم اینکه از سنت ملامحمد کاظم خراسانی تبعیت کنیم و روی منافع ملی متمرکز شویم.
مومنی ادامه داد: بنابراین باب بحث در همه عرصههای تخصصی باز است. ما باید این را مغتنم بشماریم و تمرین گفتمان کردن کنیم. در مورد توصیه رهبری متاسفانه آن چیزی که تاکنون مشاهده کردیم اینکه مقامات گرامی کشور تمایل و علاقه افراطی و غیرمتعارفی به مونولوگ و گفتوگوی یکسویه از خودشان نشان دادند، به همین خاطر نه تنها خودشان بستری برای گفتوگوی کارشناسی فراهم نمیکنند یا متاسفانه در بخش اعظم موارد زمانی که فراهم میکنند وجه ظاهرسازانه و تبلیغاتیاش بر وجه کارکردیاش غلبه دارد که واقعا اصلاح و تصحیحی برای آنها انجام دهد. خودشان این کار را انجام نمیدهند یا به شکل نادرست انجام میدهند.
در جلسات هفتگی بارها و بارها در این زمینه آنها را دعوت به گفتوگو کردیم ولی مشیشان این است که دعوتها را نشنیده میگیرند.
تازه اینکه نشنیده میگیرند بهترین حالت است، ماجراهای دیگری هم دارد که اکنون نمیخواهم وارد آنها شوم. اکنون باز هم در این زمینه بهطور مشخص دو نفر که مسوولیت راهبردی در این زمینه دارند دعوت میکنم تا این بحث را با دقت بشنوند و درباره هر کدام از سرفصلهایی که مطرح میکنم اعلام آمادگی گفتوگو و مناظره دارم که یکی از آنها وزیر گرامی امور خارجه و دیگری دبیر گرامی شورای امنیت ملی است. من به جد معتقدم که از این دو زاویه این مساله بیش از زاویه اقتصادی که درباره اهمیت آن هم صحبت خواهم کرد باید به این مساله حساس باشیم. ما هیچ مساله نفسالامری در حیطه برقرار کردن رابطه نداریم. در این زمینه جامعه به طرز غیرمتعارفی به سمت قطبی شدن و مطلق انگاری حرکت میکند. اکنون در ذهن بسیاری از مردم تصور این است که اگر رابطه ایران با امریکا بهبود پیدا کند اوضاع ایران بسامان میشود. اگر این بهبود از موضع عزت ایران نباشد در دوره پهلوی این را تجربه کردیم و این موضوع در بحثهای کارشناسی علمی قرار دارد.
ضرورت استفاده از تجربه قراردادهای نفتی
در موضوع قرارداد با چین
مومنی افزود: من خیلی احساس بدی کردم زمانی که سخنگوی دولت و سخنگوی وزارت خارجه و دیگری از مسوولان و دستاندرکاران گفتند به درخواست طرف چینی جزییات این سند را شفاف نکردیم. طرف چینی در راستای منافع خودش آن درخواست را کرد شما هم از موضع منافع ملی ایران باید حرف میزدید. اگر واقعا معتقد هستید آن پنهانکاری به ایران نفع میرساند من ادعا میکنم درست برعکس است به دلیل اینکه شما تخم بدگمانی را بین مردم میکارید. اگر مردم به حکومت بدگمان باشند کشور در سراشیب اضمحلال میافتد. شما میتوانستید از موضع برابر به آنها بگویید، تجربههای تاریخی و مبانی نظری مستحکم به ما میگوید هر بار هر چیزی را از مردم پنهان کردیم، ضرر کردیم. اگر در این زمینه استدلال لازم است من میتوانم پنجاه مورد از تجربههای دوران جمهوری اسلامی را مثال بزنم. زمانی که وزارت نفت در دوره آقای خاتمی قراردادهای «بایبک نفتی» را کلید زد، تعدادی از کارشناسان بهشدت ابراز نگرانی کردند. با پافشاری آنها و با مقاومتهای مشکوک مسوولان وقت وزارت نفت و علیرغم مقاومتها بالاخره بعد از دوره کمتر از ۶ ماه بخشهایی از این آشکار شد و معلوم شد مسوولان وزارت نفت در مورد قراردادهای بایبک خطاهای بزرگی کرده بودند و خودشان رسما اطلاعیه دادند و گفتند ما میپذیریم در آن زمینه اشتباه کردیم و تعهد دادند از آن به بعد اشتباه تکرار نشود. محض اینکه شفاف شد خطاها و فسادها برملا شد. در دوره بعد از انقلاب مجلس شورای اسلامی سه گزارش تحقیق و تفحص از صنعت خودروسازی ایران تهیه کرد. خودروسازی یکی از چیزهایی است که در این سند توجه ویژه شده است. من میخواهم مسوولان کشور را از زاویه این سه سند دعوت به مناظره کنم تا آنها را بخوانیم. در سه گزارش تصریح شد، ولی به دلیل اصرار و پافشاری مشکوک وزارت صنعتیها در عدم شفافسازی قراردادهایی که در مورد خودرو با اروپاییها بستند باعث شد در سه گزارش نوشته شود این قراردادها به گونهای بسته شده تا زمانی که طرف خارجی زیر تعهد خود میزند هیچ جریمهای درنظر گرفته نشود اما در همان قرارداد اگر طرف ایرانی کوچکترین شانه خالی کردن از تعهد داشته باشد با جریمههای خیلی سنگین روبهرو است. سوال اینکه ما اینها را آدمهای مومن به حساب میآوریم و میگوییم مومن قرار است از یک سوراخ چند بار گزیده شود! این فقط در مورد خارج هم نیست.
یا از کارتان دفاع کنید یا به آن تن ندهید
مومنی افزود: من شخصا آقای رییس بانک مرکزی را دعوت به مناظره کردم و بسیار متاسفم اینها به بدیهی اولیه عقلی صرفنظر از منش و آکادمیک، صرفنظر از ملاحظههای میهندوستی و شرافت انسانی توجه نمیکنند. زمانی که خودتان در سال ۹۷ بخشی از نحوه تخصیص منابع ارزی را علنی کردید معلوم شد چقدر خطا، سوءتخصیص و فساد در آن وجود داشت. خیلی متاسفم که ایشان تا امروز این مساله را پشت گوش انداخته است. بنابراین چه به ایشان، چه به آقای ظریف، چه به آقای لاریجانی میگویم اگر کاری که انجام دادهاید درست و قابل دفاع است مانند شیر از آن دفاع کنید و اگر قابل دفاع نیست تن ندهید. تن دهید به اینکه از ذخیره دانایی کشور استفاده کنید و اوضاع را بهتر و با کیفیتتر اداره کنید. چقدر باعث تاسف است که پشت به مردم و کارشناسان کردهاید و اکنون کشور اسیر دهها بحران کوچک و بزرگ است. از زاویه سند همکاری هم میگویم ما سلطان بانوی چینیها نیستیم، ما دغدغه ایران را داریم. اینکه کسانی تبلیغ میکنند نفس تنظیم قرارداد با یک ابرقدرت مایه افتخار است، اگر کانونهای آسیبپذیرکننده و ذلتآور در آن باشد نه تنها مایه افتخار نیست بلکه میتواند مایه ننگ باشد. فکر نکنید از این نظر رابطه با چین تفاوتی با رابطه با امریکا دارد. در مورد امریکا هم باید از موضع منافع ملی خودمان هر نوع پیشنهادی را بررسی کنیم.
قدیمیترین متحد چین
کرهشمالی مفلوک است
این یکی از بزرگترین یادگارهای آیتالله شهید دکتر بهشتی است. یادم است که اوایل انقلاب تودهایها و مجاهدین خلق و طیف مارکسیستها مرتبا شایعهپراکنی میکردند بهشتی با امریکاییها مذاکره کرده است. آقای بهشتی چندبار به این مساله پاسخ داد. مضمون این بود که به مردم میگفت اینها شما را منحرف میکنند و آدرس عوضی میدهند. اگر یک مقام سیاسی ارشد با خارجیها گفتوگو نکند باید شک کرد. از نظر شهید بهشتی اصل گفتوگو هیچ اشکالی نداشت، ایشان میفرمود مهم اینکه مطالبه کنید تا به صورت شفاف درباره چگونگی آن گفتوگو گزارش داده شود و کیفیت تعهداتی که طرفین به همدیگر دادند. در تمام دنیا دیرپاترین متحد چین، کرهشمالی است که جزو مفلوکترین کشورهای دنیا است. بنابراین اینگونه نیست که صرف برقرار کردن رابطه با چین دستاورد داشته باشد، کیفیت مهم است.
در این کیفیت مقامات گرامی کشور باید این بلوغ فکری را از خودشان نشان دهند و شعور کشورداری را به نمایش بگذارند، اگر از ذخیره دانایی کشور استفاده کنند و مسائل را به صورت شفاف با آنها در میان بگذارند آبروی خودشان بهتر محفوظ میماند، به دلیل اینکه کسانی که حرفهای هستند میتوانند ببینند پشت سر این الفاظ چیست. با قید هزاران بار بلاتشبیه قرارداد ۱۹۱۹ که وثوقالدوله به مجلس آورد را نگاه کنید. زمانی که شهید سید حسن مدرس و زندهیاد دکتر محمد مصدق با قرارداد وثوقالدوله مخالفت میکردند بهخصوص مدرس که خیلی محکمتر مخالفت میکرد طیف نمایندگان موافق آن قرارداد میگفتند سید! تو از چه نگران هستی؟ بند اول را نگاه کن. در بند اول نوشته دولت انگلستان همه جوره به حاکمیت ایران احترام میگذارد.
مدرس که یک حرفهای سیاسی بود گفت اتفاقا خود ماده اول بزرگترین سطح نگرانی را برای من پدید آورد. شهید مدرس گفت، من گفتم در مملکت سابقه انگلیس را داریم. زمانی که آن کشور با آن سوابق چنین عبارتی را در ماده اول میگذارد میخواهد چه بلایی سر ما بیاورد که در همان ابتدا میگوید نگران آن دو چیز نباش، ما به تمامیت ارزی و استقلال شما احترام میگذاریم. حرفهایها این را میفهمند. بنابراین از جنبه تجربه تاریخی میگوییم قراردادهایی که در صد ساله گذشته ایران با خارجیها بسته کلاههای خیلی گشاد سرش رفته است. تعداد اینها یکی و دوتا و دهتا و صدتا نیست، ابعادشان هم با همدیگر متفاوت است.
ما این خون دل را به کجا ببریم که حتی در بستن یک قرارداد با یک بازیکن فوتبال خارجی هم نتوانستیم صلاحیت حرفهای خودمان را نشان دهیم و در این زمینه بهطور روزمره کلاههای خیلی گشاد به سر ما میآید. خوشبختانه عقلها را روی هم گذاشتند و گفتند فعلا تا قابلیتها را ارتقا ندادهایم با کسی قرارداد نمیبندیم و اگر استثنائاتی پیش آمد مورد به مورد زیر ذرهبین کارشناسی قرار میدهیم. قراردادهای متقابل جلوی چشم ما هست که خود کسانی که جوسازی و هوچیگری میکردند گفتند میپذیریم تذکرات منتقدان درست بود. سوابق همه اینها وجود دارند. سوابق خطاهای فاحش فاجعهساز در مورد قرارداد خودروسازها هم وجود دارد. در اقتصاد ایران از نفت و خودروسازی مهمتر چه میخواهید؟ اکنون هم مسوولی قرارداد را شفاف نمیکند لبخند میزند و میگوید نگرانیها اتفاق نخواهد افتاد. مگر وزیر وقت صنعت نگفت خودروسازهای فرانسوی از ایران بیرون نخواهند رفت؟ دیدید محض اینکه امریکاییها چپ نگاه کردند همه غیبشان زد. علیرغم سه گزارش تحقیق و تفحصی که مجلس از صنعت خودرو دارد باز هم هیچ جریمهای برای تخطی کردن طرف خارجی در نظر نگرفتهاند. واقعا اگر بخواهم وارد جزییات شوم میتوانم مصاحبههایی از وزرایی در همین دولت فعلی بیاورم که هنوز هم چیزهایی را با افتخار سخنرانی و مناظره میکنند ولی زمانی که گوش میکنید میبینید هنوز به درجه دقت و توجه نرسیدهاند برای تخطی طرف خارجی هم جریمه در نظر بگیرند. به گواه همه چیزهایی که میگوییم در این مراوده باید از این نظر دقت بایسته داشته باشیم. نفس برقرار کردن رابطه اینگونه با چین هم به خودی خود هیچ دستاوردی محسوب نمیشود مگر اینکه بر محور منافع ملی متقاعد شویم منافع ما لحاظ شده است. من میخواهم از آن سو بگویم صرف رابطه با امریکا داشتن هم به هیچوجه دستاورد ندارد، این جوهر داخلیها است. توانمندیهای اندیشهای و سازمانی و ارادهای مردم و مسوولان، سرنوشت ما را رقم میزنند. در دوره جنگ سرد در آسیا از مهمترین متحدان استراتژیک امریکا، کرهجنوبی و ایران بودند. متخصصهای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی میگویند ضریب اهمیت ایران برای امریکاییها به مراتب بالاتر از کرهایها بود. کرهایها جربزه بیشتری داشتند توانستند از آن الگوی مراوده با امریکا جهش توسعهای را رقم بزنند، در ایران محمدرضا شاه جهش در عمق بخشی به وابستگی را رقم زد. کشوری که در سال ۱۳۴۸ با یک میلیارد دلار کل درآمد نفتی سال بدون بحران را سپری کرده بود، سال ۵۵ و ۵۶ با درآمد نفتی بیش از ۲۰ میلیارد دلار با بحران روبهرو بود یا در دوره احمدینژاد در حالی که در بعضی از سالها نزدیک به صد میلیارد دلار واردات داشتیم، بحران داشتیم. پس حواسمان باشد باید از موضع منافع ملی به قضیه نگاه کنیم. از منظر تحلیلهای سطح توسعه اقتصادی سوال اینکه متر و معیار برای اینکه بسنجیم در مسیر منافع ملی قرار داریم یا نداریم چیست؟ پاسخی که دانش توسعه به این پرسش میدهد بنیه تولید فناورانه است. بنابراین اگر همه مقامات کشور میخواهند توجیه کنند و توضیح دهند نگویند نفس اینکه رابطه برقرار کردیم پیروزی هست؛ در صورتی که میتواند ذلت هم باشد. شاغول و معیاری که با آن میسنجیم چیست؟ آن شاغول و معیار بنیه تولید فناورانه است.
فرشاد مومنی در ادامه افزود: من بسیار متاسفم که طیف رانتخورها و رباخورها و دلالها و وارداتچیها حتی در مباحث روزمره کشور بحث تولید را از گردونه خارج کردند ولی آرای نظریهپردازانه و متفکران بزرگ در پانصد ساله گذشته را زیر ذرهبین قرار دهید، تماما بدون استثنا میگویند تولید ملاک و معیار اصلی است. داگلاس نورث به خاطر نظریهپردازی در حیطه توسعه جایزه نوبل گرفت بر محور اینکه نقش و اهمیت نهادها را برجسته کرده است. او در کتابهای خود به صراحت میگوید شاغول سنجش کیفیت نهادی نحوه مواجهه با تولید فناورانه است. زمانی که اینها میگویند کیفیت نهادی فلان کشور خوب است، یعنی تولید محور است و بد است، یعنی غیر تولید محور است. در بین متفکران بزرگ توسعه سیاسی آدریان لفت ویچ به عنوان برجستهترین کسی که در زمینه خصیصههای دولت توسعهگرا مطالعه کرده شناخته میشود. خوشبختانه کتاب او تحت عنوان دولت توسعهگرا به فارسی ترجمه شده است.
او متخصص علوم سیاسی است. بنابراین کسانی که در دستگاه دیپلماسی هستند باید این فهم را از خودشان نشان دهند. آدرین لفت ویچ میگوید مهمترین معیار برای داوری درباره یک حکومت که توسعهگرا یا ضد توسعهگرا است، نحوه مواجهه با تولید صنعتی فناورانه است. از این زاویه زمانی که نظر متفکران بزرگ را در هفتصد ساله گذشته زیر ذرهبین قرار میدهید میبینید تماما میگویند این شاغول است. فرض کنید در دو دهه گذشته انتشار کمتر کتابی به اندازه کتاب توماس پیکتی با عنوان سرمایه در قرن بیست و یکم سروصدا و جلب و توجه کرد. در آنجا پیکتی میگوید بر اساس مطالبه ثبات، بالندگی و پایداری شاغول کشورداری اندازه بازدهی بخش مولد است. بدون استثناء در کل دوره چند صد سالهای که پیکتی بررسی کرد بدون استثناء هر جا کشوری راه را برای بازدهیهای بالاتر از بخش مولد باز کرد آن کشور رو به انحطاط و ناپایداری و بیثباتی گذاشته و دچار بحران شده است.
پیکتی پا را از این فراتر میگذارد و میگوید زمانی که این شاغول رعایت نمیشود و همه اینها کانونهای آسیبپذیری ایران هستند... اینکه کمر ایران شکسته میشود به خاطر این است که آن ملاحظهها رعایت نشده است. اکنون از طریق رباخوری بهطور متوسط بیش از ۱۵ برابر تولید صنعتی فناورانه عایدی دارید. بررسی شده بیش از ۸ برابر تولیدکنندهها عایدی پیدا میکنید. آنگاه تولیدکننده ما هم عایدی کمتری دارد هم دردسرها و خون دلهای بیشتری دارد و هم باید مالیات بیشتری بپردازد. این ماجراها دارد که باید در جای خود رسیدگی کرد. چند وقت پیش آقای مهندس بحرینیان دوست پژوهشگر بسیار عزیزم یک کار مطالعاتی خارقالعاده بازخوانی مقدمه دو جلدی ابنخلدون از این زاویه کرده بود. در فرهنگ، سنت و جامعه مسلمانها همچنین کارهای درخشانی هست که نادیده گرفته میشوند. ایشان فیشها را برای من فرستاد. در دورههایی که در زمان مناسب میخواهیم برگزار کنیم آنها را به تفصیل به بحث خواهم گذاشت. ابن خلدون میگوید هیچ عنصری به اندازه فعالیت تولیدی عقلانیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را رشد نمیدهد کما اینکه هیچ چیزی به اندازه تولید عقلانیت اقتصادی را رشد نمیدهد. عبارتهای تکاندهنده و خارقالعادهای دارد که بیش از چهل سال پیش مقدمه ابن خلدون را خوانده بودم این نکات در ذهنم نمانده بود و واقعا بهره بردم. بنابراین تولید فناورانه شاغول است. از این زاویه بحث ما اینکه زمانی که به سند همکاری نگاه میکنیم مطلقا توجه بایستهای به این مساله مشاهده نمیکنیم. از موضع چینیها قشنگ میفهمیم که آنها هدف، برنامه و استراتژی مشخصی را دنبال میکنند ولی زمانی که از منظر مصالح و نیازهای توسعه ایران به این مساله نگاه میکنیم میبینیم افق دیدی که مبنای تنظیم این قرارداد شده میتواند خطر زمینگیر کردن ایران را داشته باشد. این اقتصاددان خاطرنشان کرد: یک رکن ماجرا این است که در این سند مهمترین مطالبه چینیها از ما این است که فقط نفت خام به آنها بفروشیم. ما باید بررسی کنیم و بگوییم اگر واقعا اینگونه است، من میخواهم این را با اهل دانایی و دلسوزان کشور به عنوان مساله مطرح کنم، حکم صادر نمیکنم. از این زاویه به هیچوجه نمیتوانم بپذیرم که چین با ما صادقانه و از موضع متحد استراتژیک رفتار میکند به دلیل اینکه از یکسو تا ۲۵ سال آینده دسترسی به نفت ایران را برای خودش دارای ضمانت میکند ولی بهطور همزمان در کل اقتصاد رتبه اول دنیا در زمینه سرمایهگذاری برای جایگزین کردن سوختهای غیر فسیلی با سوخت فسیلی را دارد. پس اگر ما اینگونه بیدقتی کنیم از یکسو میبینیم که همچنان خام فروش باقی ماندهایم ولی سر بزنگاه میگوید پس از ۲۵ سال هیچ نیازی به سوخت شما ندارم. اگر بگوییم پس ما چه کاری به سر خودمان بیاوریم، میگوید این مساله خودتان است. در اینجا نباید از چینیها متوقع باشیم که درباره منافع ملی ما حساس باشند، خودمان باید حساس باشیم. بنابراین با درایت بیشتر در این زمینه کار کنیم. هیچکدام از نقدهایی که میکنیم نقد به چین نیست. چین نشان داده منافع ملی خود را خوب میفهمد. تجربه تاریخی این را خیلی خوب نشان داده و ما از جنبه اقتصادی آن جنایتها را که در حق سریلانکا، کامبوج و دیگران چه کاری انجام داده میتوانیم مشاهده کنیم. یک رکن دیگری که میگوییم به عنوان یک متحد استراتژیک نمیتوانید روی چین حساب کنید. رکن دیگر الگوی مراودات اقتصادی اینها با بقیه دنیا است. ما نباید خودمان، خودمان را فریب دهیم. درست است که سند ۲۵ ساله، سند دور مدت محسوب میشود اما باید ببینیم داخل آن چیست. چه به سوابق گذشته و چه به چشمانداز آینده نگاه کنید ایران جزو کم اهمیتترین طرفهای تجاری چین است. با کشور دیگری سالی ۷۰۰ میلیارد دلار مراوده تجاری دارد معلوم هست که منابع آن را بیشتر مورد توجه قرار میدهد نسبت کشوری که میخواهد حداکثر سالی ۶۰ میلیارد دلار مراوده داشته باشد. مساله بسیار مهم دیگری که به نظرم باید خیلی به آن توجه داشته باشیم اینکه گره زدن کل پیمانهای راهبردی فقط به یک کشور خطای خیلی بزرگ است. چین همتراز با ایران و در بعضی موارد فراتر از آن با بیش از ۷۲ کشور دیگر معاهدهها و سندهای همکاری بلندمدت دارد؛ چرا فقط به مورد چین بسنده کنیم؟ این بدین معنا نیست کسانی که طرفدار ایده موازنه مثبت هستند مثل محمدرضا شاه به همه باج دهیم. محمدرضا شاه همزمان به روسها، انگلیسیها، فرانسویها، آلمانیها و امریکاییها باج میداد. منظورم او نیست، بلکه منظورم اینکه از موضع منافع ملی دقت داشته باشیم زمانی که چین چنین قراردادهای دور مدتی با بیش از ۷۰ کشور وضع کرده ما روی آن حساب غیرعادی نکنیم. کسانی در فضای مجازی و رسانهها این بحث را مطرح کردند اکنون که قرارداد ما با چین بسته شد در معرض مشکلات و تعرضات بیرونی مصونیت پیدا میکنیم. چه تجربه تاریخی و چه ملاحظههایی که عرض کردم به ما میگوید به هیچوجه از این زاویه در معرض مصونیت قرار نداریم. آن چیزی که در مورد خاص چین باید با دقت ویژه مورد توجه قرار بگیرد اینکه چین در معرض یک منازعه هژمونیک بسیار پر ابعاد با امریکا و اروپای غربی قرار دارد. دقت داشته باشیم دادن امتیازهای غیرعادی به طرف چینی به این بهاء نشود که دیگران انگیزه پیدا کنند در مقدرات ما مداخلههای سوء کنند مانند کاری که از کانال تحریمها انجام دادند. ما باید از این نظر حواسمان جمع باشد و باید از زاویههای مختلف مورد بحث قرار بگیرد. من شخصا به دلیل اینکه از کانال موضوع تحریم در این زمینه مختصرا کار پژوهشی کردهام میتوانم خیلی شفاف صحبت کنم که طرف امریکایی از موضع مهار چین کارشکنیهای خیلی بزرگ در مسیر قدرت یابی چین در این منطقه در دستور کار قرار داده است. در این زمینه من بخشهایی از سند استراتژی تجاری امریکا و سند استراتژی دفاعی امریکا را مطالعه کردم و در زمان مناسبی جلسه مستقلی به همین موضوع اختصاص خواهیم داد. قبل از عید یک جلسه مقدماتی با آقای دکتر رزمآهنگ داشتیم و در آنجا گفتیم این اسناد میگویند امریکاییها در دوران بایدن هم کم و بیش مثل دوره ترامپ با ما و مساله تحریمها برخورد خواهند کرد. بنابراین به بلاتکلیفی تن ندهیم آنگونه که دولت آقای روحانی تن داد و گفت صبر کنیم ببینیم این چه میشود. این هیچی نشد و ما هم زمان را از دست دادیم و منابع را تلف کردیم و دقت نکردیم. فردای معاهده برجام در همین موسسه یک کنفرانس مطبوعاتی گذاشتم و گفتم زمانی که اوباما میگوید این سند توافق یک سند مبتنی بر راستاییآزمایی هست بدین معناست که پس این توافق شکننده است. آقای وزیر خارجه گفت قرار جوری بسته شده که امریکا نمیتواند بیرون برود. شما دیدید که توانست و رفت. بنابراین هر چه بیشتر گفتوگو بحث کنیم و جوانب مساله را بهتر شناسایی کنیم بهتر کارها جلو میرود.
مومنی افزود: در آنجا گفتم به خاطر خطاهای بزرگی که در کادر برنامه تعدیل ساختاری در عرصه مدیریت اقتصادی کشور صورت گرفته و ضربههای مهلکی که به بنیه تولیدی کشور وارد شده ذخایر ارزی کشور بزرگترین ابزار برای واکنش نشان دادن به شوکهای بحرانسازی است که امثال امریکا و اروپا و دیگران میخواهند به سر ما بیاورند. آن روز من به دولت آقای روحانی و به سران قوا و... پیشنهاد کردم و گفتم یک اجماع بینالاذهانی ایجاد کنید و شرافتمندانه همه دستگاهها به آن تن در دهند و برای آن تنبیه در نظر بگیرید اگر تخطی صورت گرفت. پیشنهادم این بود که منابع ارزی کشور را به عنوان ذخایر استراتژیک ملی اعلام کنید. آن موقع پیشنهاد کردم هفت مرحله کنترل و بازنگری برای تخصیص هر یک دلار در نظر بگیرید. گفتم ما هیچ ابزاری به اندازه ذخیره ارزی کارآمدتر نداریم که اینها میخواهند دایما برای ما بحرانسازی کنند و به قول خودشان ما را از درون متلاشی کنند؛ بدین معنا که مردم را ناراضی کنند و ما با آن ابزار میتوانیم قدرت انعطاف داشته باشیم و اوضاع را کنترل کنیم تا بتوانیم از عهده دسیسههای آنها بربیاییم. این مساله با سند همکاری و بدون سند همکاری برای سال ۱۴۰۰ هم جزو حیاتیترین چیزها است. بسیار متأسفم برای دولت آقای روحانی و دو مجلسی که این دولت با آن کار میکرد. بر اساس تجربه مفاسد و فاجعه و عمقبخشی به وابستگیهای ذلتآور به کشور در دوره احمدینژاد به دولت و مجلس پیشنهاد کردم که از تجربه دوره جنگ درست استفاده کنید، تصمیمگیری درباره تخصیص دلارهای نفتی بر عهده مجلس بگذارید.
وی افزود: چرا این کار را انجام دادند؟ آنجا مفصل توضیح دادم این یک خرد خارقالعاده هست که آیتالله شهید دکتر بهشتی در قانون اساسی گنجاند هر چیزی که از کانال مجلس عبور کند به لزوم شفاف خواهد شد. زمانی که گفتم این را به مجلس بیاورید خیلیها بر من خرده گرفتند که مجلس با این کیفیت چه خاصیتی دارد؟ من گفتم تمهید شهید بهشتی مستقل از کیفیت مجلس کارکرد دارد به دلیل اینکه شفاف میکند و این شفافیت امکان اعمال نظارتهای ملی، مردمی و تخصصی را فراهم میکند. شفافیت بالا میرود و فساد کاهش پیدا میکند. رییس قبلی بانک مرکزی اعتناء نکرد و تا امروز آقای همتی هم اعتناء بایسته را از خود نشان نمیدهد؛ گهگاه چشمههایی از اعتناء میآید ولی استمرار و دوام ندارد. اگر توسعهخواه هستید و اگر امنیت ملی برای شما مهم هست باید به این چیزها دقت داشته باشید. گزارشها وجود دارند و منتشر شدهاند و در صحبتهای دیگر عرض کردم ول انگارانهترین الگوی تخصیص منابع ارزی در هفت ساله گذشته اتفاق افتاده به گواه شواهدی که بانک مرکزی و وزارت صمت تاکنون منتشر کرده است. شفافسازی به کشور نفع میرساند و به یک مشت رانتجوی فاسد ضرر میرساند، بگذارد برساند. چقدر قبیح است که یک مقام اجرایی بگوید اگر این کار را انجام ندهم من را برمیدارند و دیگری این کار را انجام میدهد. محمد مصدق و حسن مدرس زیر بار قرارداد ننگین ۱۹۱۹ نرفتند ولی وثوقالدوله زیر بار رفت به همین خاطر تاریخ و جامعه ایرانی درباره اینها داوریهای متفاوت میکند.
مومنی خاطرنشان کرد: این چه توجیهی است که اگر یک نفر دیگر بیاید بدتر از من انجام میدهد پس من بمانم! اگر یقین دارید عدم شفافیت فسادزا است در جهت آن تلاش کن و اگر تحمل نشدی به رستگاری رسیدهای و تو باب فساد باز نکردهای، تو باب سوء تخصیص منابع باز نکردهای و همه اینها برای انسان شرافت میشود. این هم یکی از مسائل حیاتی هست که باید به آن توجه داشته باشیم. حرفهای هیجانی زیادی درباره این توافق زده میشود که اگر باب گفتوگو باز شود میتوان درباره تکتک اینها رفع سوءتفاهم کرد. بهطور مثال میگویند این مهمترین ابزار خنثی کردن تحریمها است. شما دیدید که چینیها کامل به بخش اعظم تحریمها به هزار و یک دلیل تمکین میکنند پس چرا میخواهیم مثل برجام درباره این میخواهید انتظاراتی بنا و بار کنید که در ظرف طاقتش نیست. به هیچوجه اینگونه نیست. اگر قرار بود مراوده با چین خنثیکننده تحریمها باشد در کل دوره تحریم با چینیها مراوده داشتیم. اکنون کسانی از موضع منافع چینیها میگویند چرا به محض اینکه برجام پذیرفته شد ایرانیها چینیها را رها کردند؟ درست است که از نظر بینش استراتژیک کسانی که این کار را انجام دادند خطا کردند ولی شما سیئات و ظلمها و تحقیرهایی که طرف چینی به ما تحمیل کرد هم در نظر داشته باشید. هر آدم متعارف و نرمالی زمانی که میبیند میتواند زیر بار حقارتها قرار نداشته باشد خودش را بیرون میکشد. در مورد بازگرداندن دلارهای نفتی در دوره تحریم و پیش از برجام چینیها چه کار دیگری میتوانستند انجام دهند که انجام ندادند. پس اگر مقام مسوولی که تحقیرها را دیده بود واکنش نشان میدهد ما میتوانیم ایراد بگیریم که نگرش استراتژیک نداشتهای اما در عین حال حواسمان باشد که تصور لوتی محله بودن از چین را هم ترویج نکنیم. اصلا از این خبرها نیست. اگر چین بخواهد از طریق مراوده با ایران تحریمها را خنثی کند تنها راه این است که راه برای مداخله مستقیم در مقدرات اقتصادی ایران فراهم شود. شما طول و عرض این مساله را برای مخاطبهای ایرانی از بالاترین مقامات کشور تا پایینترین لایههای اجتماعی باز کنید اگر پذیرفتند که اینگونه هست واقعا اگر توافق همگانی بود انجام دهید ولی اگر برملا شد که اسارت و خفت و تحتالحمایگی از ناحیه هر کشوری بخواهد به ایران تحمیل شود غیر قابل تحمل هست آنگاه ممکن است نگاه دیگری داشته باشیم. دیروز در صحبتی که داشتیم از هفت کتاب خیلی خوب که درباره تجربه توسعه چین و اینکه چگونه بارهای سنگین خودش را به گرده کشورهای ضعیف آن هم به شیوههای بسیار فرصتطلبانه و ظالمانه و زورگویانه میاندازد بحث کردیم. اینها در ذات چین نیست ولی ما باید اینها را بدانیم و آمادگیهای لازم را ایجاد کنیم، موانع تضمین شده برای جلوگیری آن را طرحی کنیم و بعد توافق نامه را به قراردادهای خاص تبدیل کنیم و اینگونه نباشد که غافلگیر شویم و بگوییم دیر متوجه شدیم.
این استاد دانشگاه گفت: یکی از کتابهایی که در این زمینه خیلی خوب کمککننده است سال ۱۳۹۹ انتشارات علم تحت عنوان چین و غرب: آیا چین تهدیدی برای نظم بینالمللی لیبرال است؟ منتشر کرد. از جنبههای مختلف کتاب بسیار قابل اعتنایی است. ما کتاب غیرقابل نقد نداریم بنابراین زمانی که میگوییم کتاب خوب هست بدین معنا نیست که نقدی به آن وارد نیست، یقینا نقد وارد است ولی چند مورد از برجستهترین استراتژیستهای امریکایی و آسیایی در این کتاب اظهارنظر کردند. یکی از استراتژیستهای خیلی مطرح چین، سنگاپور در این کتاب صحبت کرده است. دیروز در آن نمایشی که مطرح کردم، گفتم استانداردی که سازمان شفافیت بینالمللی دارد نشان میدهد یکی از ابزارهای کلیدی چین برای نفوذ در اقتصادهای دیگر دنیا ابزار رشوه و فساد است.
رتبههای ایران و چین در استاندارد بینالملل وجود دارند و قابل مراجعه هستند. در صفحه ۹۶ این کتاب میگوید یکی از کاستیهای بحثهایی که دنیا درباره چین میشود اینکه فقط روی کمربند و راه تمرکز کردهاند. در واقع به نحوی وجه بزرگی از تمایل چینیها به مراوده با ایران را تشکیل میدهد میگوید ببینید در امریکای لاتین چینیها چه کاری انجام دادهاند! در صفحه ۹۶ مثالی که مطرح میکند واقعا قابل اعتناء است. چینیها قرارداد سدسازی با حکومت اکوادور بستند. رقم ۱۹ میلیارد دلار بود. اینکه میگویم اصل بر این است که ما باید مصالح خودمان بشناسیم و به منافع ملی و شرایط خودمان توجه کنیم و اجازه ندهیم آنها برای ما تصمیمگیرنده باشند به خاطر همین مشاهده است. چین برای اکوادوریها سد ساخت و ۱۹ میلیارد دلار از آنها مطالبه کرد ولی بعد از اینکه ساخته شد به دلیل اینکه به چینیها اعتماد کرده بودند به یکباره دیدند محلی که چینیها برای ساختن سد انتخاب کردهاند یک کوهپایه آتشفشانی فعال بوده است.
اولینباری که استارت زدند بلافاصله به خاطر درختان و گل و لای توربینها مسدود شد. اولینباری که استارت شروع به کار سد زده شد تمام سیستم الکتریکی اکوادور از کار افتاد. حدس بزنید چگونه شد که اکوادوریها چنین قراردادی را با اینها امضاء کردند؟ پاسخ اینکه همه مقاماتی که با این قرارداد سروکار داشتند بعدا زندان افتادند. کاری که چین انجام داد رشوهخواری و فساد بود. زمانی که میخواهیم چه با چین و هر جای دیگر قرارداد ببندیم اگر برنامههای پیشگیرنده از فساد و برنامه شفافسازی فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع تدارک و تمهید نکرده باشیم آسیب میبینیم. اکنون به کسی اتهام نمیزنیم ولی میگوییم مانند اکوادور نشود که ۱۹ میلیارد دلار بدهکار شویم، هم سیستم الکتریکی دچار آسیب دیدگی شدید شود و هم این همه از شهروندان که در سطوح نخبگی هستند آلوده به فساد شوند. اینها نکات کلیدی هستند که چه در مراوده کوتاهمدت و چه استراتژیک، چه با چین و چه با هر کشور دیگری باید به آن از موضع منافع ملی توجه داشته باشیم. از این زاویه بزرگترین ایراد این سند در همین حدی که وجود دارد این است که هیچ نوع اولویتگذاری در زمینههای همکاری مشاهده نمیشود. کسانی که در طراحی استراتژیک کار میکنند میگویند برای یک کشور فاقد استراتژی هیچ بادی باد موافق ارزیابی نمیشود. ما باید اول تکلیف خودمان را روشن کرده باشیم، اولویتها را مشخص کرده باشیم، نیازها را در کادر اولویتها مشخص کرده باشیم بعد سراغ قرارداد بستن برویم. تا اینجا توافق کردن هیچ اشکالی ندارد، یک حسن تفاهم و ابزار خوبی برای چانهزنی سیاسی با سایر نقاط دنیا است. تا اینجا عالی است اما از این به بعد اگر هر کدام از این محورها به کانال تبدیل شدن به قرارداد برود باید برملا شود. چینیها میخواهند در راستای منافع ملی خودشان شفاف نشود به دلیل اینکه میخواهند به اسم اینکه عربها را از ما بترسانند لابد تلکهای هم از آنها کنند. منافع ملی ایجاب میکند شفاف شود. این تجربه تاریخی ایران است. از این زاویه هم نقدهای جدی به این سند وارد است. دیروز یکی از دوستانی که در جلسه گفتوگو حضور داشت با اطمینان گفت اصل پیشنویس این سند توسط وزارت خارجه ایران تهیه شده است. منظور اینکه نگاه توطئهای نداشته باش. من بین خودم و خدا نگاه توطئهای ندارم، من میگویم قاعده فهم عالمانه این است که اگر... آنگاه... اگر این دقتها را نکردی کلاه سر تو میرود. این به معنای دسیسه چینی چینیها نیست، بدین معنا است که اگر ما غفلت کنیم چوب میخوریم. من میتوانم قاطعانه سه ساعت از موضع اینکه در این سند چقدر عالی مصالح استراتژیک چین در حد و اندازهای که ایران برای استراتژی چین جایگاه دارد دیده شده ولی از این زاویه میتواند درصد اندکی از موضع منافع ایران از محورهایی که انتخاب شده و سازوکارهایی که در آن دیده شده دفاع کرد. بنابراین از این زاویه میخواهیم بگوییم در خود ایران هم به اندازه کافی تجربه همکاری با چینیها داشتهایم. وزارت نفت باید شرافتمندانه تجربه میدان نفتی آزادگان را شفاف ارایه دهد.
او خاطرنشان کرد: وزارت راه باید شرافتمندانه تجربه همکاری با چینیها در ماجرای آزادراه شمال را گزارش کند و اگر ما این کار را انجام دادیم با چشم باز قرارداد میبندیم. قرارداد بستن با چشم باز با هر کسی باشد قابل دفاع است از جمله با چین که یک قدرت رو به رشد در دنیای آینده است. من میخواهم آخرین قسمت عرایضم را روی این قرار دهم که تجربه تاریخی میگوید تاکنون ما اهلیت حرفهای را در قراردادهای اقتصادی رعایت نکردهایم. من خارج از حیطه اقتصاد صحبت نمیکنم ولی در حیطه اقتصادی قراردادهای متقابل و خودرو را مثال زدم و در مورد پتروشیمیها هم وجود دارد که چه کلاه گشادی سر ما رفته و در موارد بسیار متعدد دیگر که اگر لازم شد میتوان درباره آنها هم صحبت کرد. اما مهمترین چیزی که در این زمینه مطرح میکنم اینکه حواسمان باشد در بستن موارد خاص قرارداد، سند پیوست شماره ۲ برنامه سوم توسعه کشور جلد دوم چند صفحه درباره تجربه جذب سرمایه خارجی تا پایان دهه ۱۳۷۰ که شامل دوره بعد از انقلاب هم میشود و تقریبا نزدیک به ۲۰ سال بعد از انقلاب را پوشش میدهد. در کشور گرامی ما اسناد رسمی عموما انتشار یافته دو ویژگی دارند یکی اینکه به غایت خوشبینانه سخن میگویند، دوم اینکه به غایت محافظهکارانه سخن میگویند.
اگر ما بپذیریم شاغول بنیه تولیدی هست... در جلد دوم پیوست شماره ۲ سند قانون برنامه سوم تجربه ۲۰ ساله بعد از انقلاب را در زمینه جذب سرمایههای خارجی بررسی کرده است. این تجربه به ما سه چیز میگوید: نکته اول، سرمایههای خارجی که جذب کردهایم بسیار گران بودهاند و خیلی فراتر از استانداردهایی که در دنیا متداول است. نکته دوم و آن چیزی که مساله را تکاندهندهتر میکند اینکه علیرغم قراردادهایی که بسیار گران بستیم با تحمیلهای خیلی شدید از سوی طرف خارجی هم همراه بوده است. من هشدار میدهم و میگویم رفتار چینیها در قراردادهایی که تاکنون بستهاند اینگونه بوده که همهچیز را خودشان فراهم میکنند و حتی نیروی کار مورد نیاز را خودشان میآورند. اینکه از این طریق آموزشی روی کار دهیم تاکنون چنین خبری در مواجهه با چینیها نداشتهایم. قانون برنامه سوم سند پیوست کلی میگوید و فقط چین را نمیگوید ولی میگوید ما ناتوان بودیم؛ با اینکه قرارداد بسیار گران بوده با تحمیلهای خیلی شدید از ناحیه طرف خارجی روبرو بوده که خود این سند غیرقابل تصور و تحمل است. نکته سوم، به افزایش معنیدار ظرفیتهای تولیدی کشور هم منجر نشده است.
زمانی که این سند منتشر شد در حاشیهاش نوشتم یک کسی پیدا شود و بپرسد پس چرا این قراردادها را بستید که هم تحمیل شدید، هم هزینه شدید و هم بدون دستاورد باشد؟ بحث ما اینکه از طریق شفافسازی و دامن زدن به گفتوگوهای جدی در بین اهل نظر و مقامات مسوول کاری کنیم تا کلاههای گشادی که تاکنون به سر ما رفته یا نرود یا خیلی کمتر برود. اگر اینگونه شد باید خیلی به خودمان مباهات کنیم و بگوییم خدا را شکر در دوره جمهوری اسلامی علیرغم همه خطاهایی که تاکنون شده از این به بعد اراده کردهایم تا در این زمینه آن خطاها را انجام ندهیم. کسانی که میخواهند غیرت درباره حیثیت بزرگان خرج کنند در این زمینهها خرج کنند که راه را بر سوء کارکردها ببندیم و تضمینهای کافی را چه از ناحیه ترتیبات و چه از ناحیه طرف مقابل بگیریم تا آن چیزی که صورت گرفته به یک کارنامه خوب منجر شود. اگر اینگونه باشد موفق بودهایم در عین حال حواسمان باشد با بستن پیمان ۲۵ ساله تمام سوءتدبیرهایی که ما را به این سطح از آسیبپذیری رسانده سر جای خود باقی هست و فکر نکنیم یک قرارداد با چین بستیم و همهچیز درست شد. سیاستهای پولی، مالی، تجاری، نرخ ارز و... ضد تولیدی است. بنابراین آنها همچنان به قوت خود باقی هستند و فکر نکنیم دوران آسوده خاطری فرا رسیده است. برای کشوری که میخواهد با عزت و سربلندی در دنیا زندگی کند هیچوقت دوران آسوده خاطری فرا نمیرود و همیشه باید هوشیار، زمان آگاه، پر ارایه، فعال و مسوول باشیم و چنین باد. همه عزیزان را به خدای بزرگ میسپارم. برای همه آرزوی سلامتی میکنم.