متعهد ماندیم متعهد بمانید
مجید اعزازی
بیش از 50 هزار نفر از فرهنگیان کشور حدود 30 سال پیش در چنین روزهایی، با ذوق و شوق جوانی، از لابهلای سطور آگهی آزمون ورودی دانشسرای تربیت معلم، مسیر سخت و صعب خدمت در روستاهای دورافتاده و در نهایت بازنشستگی را شناسایی کردند و در این مسیر گام نهادند. در آن آگهی نوشته شده بود، کسانی که در آزمون کتبی، مصاحبه علمی، معاینات پزشکی و گزینش عقیدتی قبول شوند، به استخدام آموزش و پرورش درخواهند آمد و میتوانند پس از گذراندن 4 سال دوره آموزشی شبانهروزی در دانشسرای تربیت معلم به عنوان آموزگار دوره ابتدایی در روستاهای اطراف شهر محل سکونت خود به کار مشغول شوند. پس از برگزاری آزمون ورودی دانشسرا و انجام مصاحبههای علمی، معاینات پزشکی و گزینش، این 50 هزار نفر در مهر ماه سال 1370 موفق به ورود به دانشسراهای سراسر کشور شدند و توانستند در یک دوره 4 ساله و در شرایطی بسیار متفاوت از آموزش عمومی در دبیرستانها بهطور فشرده هم دروس دبیرستان و هم دروس مربوط به دوره آموزش ابتدایی که در مقطع فوقدیپلم در مراکز «تربیت معلم» ارایه میشود، را طی کنند. دانشسرای شبانهروزی تربیت معلم، البته تنها محل آموزش دروس علمی نبود که آموزش مهارتهای اجتماعی و زندگی جمعی را نیز در زمره اهداف خود دنبال میکرد، به گونهای که دانشآموز معلم، پس از کسب مرتبه دانشآموختگی به میزانی از پختگی اجتماعی و جمعی برسد که بتواند افزون بر نقش معلمی، مرجعی معتبر در میان اهالی روستا نیز باشد و اهالی روستا او را به عنوان عضوی مطلوب و مورد وثوق برای جامعه کوچک خود بپذیرند.
این گروه 50 هزار نفره از دانشآموختگان دانشسراهای تربیت معلم که خرداد سال 1374 فارغالتحصیل شده بودند، در مهر همان سال آماده خدمت بودند اما به دلیل عدم تخصیص ردیف استخدامی از سوی سازمان برنامه و بودجه وقت در بودجه سالانه از انجام خدمت بازماندند. دو سال بعد، در مهر 1376 اما شرایط خدمت برای آنها فراهم شد. بنابراین از همان سال تاکنون، این گروه بزرگ از فرهنگیان در دورافتادهترین روستاها به آموزش و پرورش فرزندان این کشور همت گماردند. حالا در آستانه بازنشستگی آنها خبر آمده که بازنشستگی این قشر زحمتکش به دلیل عدم محاسبه فاصله خدمتی آنان (مهر 74 تا مهر 76) به تعویق افتاده است. البته چند ماهی است که چنین خبرهایی ذهن این 50 هزار نفر را به خود مشغول داشته و آینده زندگی آنان را تحت تاثیر قرار داده است. بهانه این نگرانیها ودلواپسیها اما در رای عمومی دیوان عدالت اداری به شماره ۸۲۵ مورخ اول مهر 1399مبنی بر عدم احتساب فاصله فراغت از تحصیل تا استخدام، ریشه دارد. مسالهای که منجر به برگزاری تجمعهای اعتراضی فرهنگیان در مقابل ادارات کل آموزش و پرورش، نمایندگیهای استانی دیوان عدالت اداری و صندوق بازنشستگی کشور در اسفند 99 و فروردین 1400 شده است. خواسته معلمها روشن است. آنها میگویند ما به تعهدمان در قبال آموزش و پرورش وفادار ماندیم و به آن عمل کردیم و حالا که در آستانه بازنشستگی قرار داریم، از مراجع مربوطه انتظار داریم که به تعهد متقابل خود به دانشآموختگان دانشسرا وفادار بمانند. دانشآموختگان دانشسرا به صراحت اعلام میکنند که این فاصله خدمتی و عدم اشتغال به اختیار آنان نبوده است. اظهارات فرهنگیان البته پشتوانه قانونی نیز دارد. چه آنکه در رای وحدت رویه شماره 153 مورخ 12 خرداد 1387 دیوان عدالت اداری، تصریح شده است: «اگر عدم اشتغال به خدمت متعهدین موضوع قانون متعهدین خدمت به آموزش وپرورش مستند به فعل آنان نباشد مدت عدم اشتغال جزو سابقه خدمت محسوب میشود.»
با توجه به تجمعها و شکایتهای حقوقی انفرادی و جمعی فرهنگیان یادشده در برخی از استانهای کشور، بهطور قطع مسوولان دولتی، قضایی و نمایندگان مجلس از این معضل آگاه شدهاند، اما آیا مسوولان به تعهداتی که 30 سال پیش به داوطلبان ورود به دانشسراهای تربیت معلم داده شده، عمل خواهند کرد؟