10.000.000.000.000 دلار

۱۴۰۰/۰۱/۲۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۷۴۳۰
10.000.000.000.000 دلار

مرگ‌های ناشی از کووید 19  چه هزینه‌ای به اقتصاد ایران  وارد می‌کند؟

جان چقدر می‌ارزد؟ پرسش به این سوال در حیطه‌های مختلف متفاوت خواهد بود و البته ناخوشایند. هیچ‌ کسی تمایل ندارد که برای زندگی و جان خود رقمی تعیین کند و عموما ممکن است این پرسش با پاسخ‌های کیفی مواجه شود. بله درست است که نمی‌توان بر جان انسان‌ها رقمی تعیین کرد و جان هر انسانی خوش است و بر مقوله پیچیده‌ای چون زندگی نمی‌توان یک برچسب قیمت کشید. با وجود تمام مسائل ناخوشایندی که می‌تواند در کنار این بحث طرح شود، اقتصاددان‌ها برای پیش‌بینی درست وقایع، ناگزیر بودند تا برای جان انسان نیز رقمی تعیین کنند تا در تحلیل‌های کلان برای چشم‌انداز بهتر به یاری تصمیم‌های دولت‌ها بیاید. شیوع همه‌گیری کرونا در جهان یکی از وضعیت‌هایی است که چنین تحلیل‌های اقتصادی را می‌طلبد، دولت‌ها باید بدانند که به ازای چه تعداد مرگ، چه میزان از سرمایه‌گذاری قبلی را از دست می‌دهند. برای فهم بهتر ضرورت نرخ‌گذاری بر جان انسان‌ها ناگزیریم که سراغ یک مثال ناخوشایند برویم. جوانی است که سال‌ها با کمک دولت تحصیل کرده است، هنوز تحصیلاتش به پایان نرسیده و جذب بازار کار نشده است، ممکن است در گذشته این جوان بیماری هم داشته و با کمک هزینه‌های دولت بیماری خود را درمان کرده است. این جوان یک روز ناغافل در یک تصادف جاده‌ای یا بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در دهه سوم زندگی خود جان می‌دهد. در این اتفاق، علاوه بر ضایعه دردناک انسانی و تمام دشواری‌ها و تراژدی‌ها که برای دوستان و خانواده این جوان باقی می‌ماند، جامعه و دولت نیز متضرر می‌شود. چرا بگوییم دولت؟ شهروندان از محل درآمدهای ملی خود برای خود هزینه می‌کنند تا تحصیل کنند، شاغل شوند و وارد چرخه تولید رفاه در جامعه بشوند. حالا در چنین ادبیاتی که بر پایه علم اقتصاد شکل گرفته است، مرگ یک جوان ۳۰ ساله به معنای از دست رفتن نیروی کاری است که برای تربیت او هزینه‌های گزافی شده است. اما چه هزینه‌ای؟ این مقدار چقدر است؟ این پرسشی است که پاسخ آن را علم اقتصاد با چند شاخص و با چند شیوه محاسبه داده است. پرسشی که در ساحت کیفی خود پاسخ مبهمی می‌گیرد، به صورت میانگین در علم اقتصاد حدود ۱۰ میلیون دلار مشخص شده است. لازم به ذکر است که این رقم در کشورهای مختلف جهان و حتی طی سالیان مختلف متفاوت اندازه‌گیری شده است. اما برای ساده‌ کردن موضوع می‌توان گفت که هر جان در جهان به صورت متوسط ۵ میلیون دلار در علم اقتصاد ارزش دارد و حالا که کرونا حدود دو میلیون جان را از جهان ربوده، معادل ضرر اقتصادی آن ۱۰ هزار میلیارد دلار است. کرونا، صرفا بسته به تعداد جان‌هایی که گرفته، 1۰ هزار میلیارد دلار به جهان ضرر اقتصادی زده است. این رقم برای ایران و با احتساب حدود ۶۴ هزار مرگ معادل ۶۴۰ میلیارد دلار ضرر است.  اما چه شاخصی و با کدام شیوه این ضرر را حساب می‌کند؟ گرچه ریشه تخمین ارزش جان به جنگ‌جهانی دوم بازمی‌گردد، اما شیوه‌های محاسبه آن طی سال‌ها تغییر پیدا کرده است و در حال حاضر اقتصاددان‌ها برای تعیین ارزش جان به شیوه‌ اندکی متفاوت متوسل می‌شوند. آنها برای تعیین ارزش جان انسان، مساله را کمی متفاوت لحاظ کرده‌اند و به جای طرح این پرسش که جان یک انسان چقدر می‌ارزد، این پرسش را طرح می‌کنند که چقدر می‌ارزد که یک انسان را از مرگ نجات بدهیم. این شاخص به صورت خلاصه با عنوان VSL مشخص می‌شود که مخفف «ارزش یک عمر آماری» است. برای مثال در یک منطقه، جاده‌ای وجود دارد با یک پیچ خطرناک، به دلیل وجود این پیچ، سالانه صد نفر جان می‌بازند، برای این پیچ چقدر باید سرمایه‌گذاری شود تا به نجات جان انسان‌ها بیارزد. شاخص «ارزش یک عمر آماری» اینجا خود را نشان می‌دهد، زیرا برای چنین حساب کتابی اقتصاددان‌ها باید بدانند که در ابتدا جان هر انسان چقدر می‌ارزد که در مرحله بعد بتوانند میزان سرمایه را برای هزینه‌کرد دولت حساب کنند. این شاخص خصوصا در مسائلی مانند هزینه‌کرد دولت‌ها جهت توسعه درمان برای برخی بیماری‌های خاص کاربرد دارد. نگاهی به کشورهای مختلف جهان نشان می‌دهد که برای مثال نرخ جان در استرالیا ۴.۲ میلیون دلار است، در هند حدود ۰.۶۴ میلیون دلار، در نیوزیلند ۴.۱۴ میلیون دلار، در سوئد ۲.۴ میلیون دلار و در امریکا حدود ۹.۱ میلیون دلاراست. اگر میانگین ۵ میلیون دلار را برای نرخ جان در نظر بگیریم، آن وقت با حدود ۶۴ هزار مرگ در ایران، معادل ۳۲۰ میلیارد دلار از مرگ‌ومیرهای کرونایی برای دولت ضرر اقتصادی بر جای مانده است.

برای ارزیابی ارزش زندگی یک انسان در این روش از دو مدل به صورت عموم استفاده می‌شود. نخستین مدل VFP نام دارد، مخفف نرخ جلوگیری از مرگ و میر است، رقم ثابتی است و در کل جمعیت ضرب می‌شود. این شاخص، فارغ از ویژگی‌های سنی و سلامت افراد جامعه، نشان می‌دهد که برای مثال، یک فرد، چقدر حاضر است تا هزینه کند که جاده‌های منطقه مذکور ایمن شود که آن فرد با مرگ غیرمترقبه مواجه نشود. این مدل با چنین شیوه‌ای حساب و تعیین می‌شود و عموما رقم بزرگ‌تری را نسبت به مدل دوم نشان می‌دهد. مدل دوم زمانی اعمال می‌شود که اطلاعات بیشتری، مبنی بر سن و وضعیت سلامت افراد موجود باشد. مدل دوم سال زندگی با کیفیت تنظیم ‌شده نام دارد که به صورت مخفف QALY خوانده می‌شود. این مدل نشان می‌دهد که عموما افراد برای یک‌سال زندگی باکیفیت خود حاضرند چقدر بپردازند. به عبارتی دیگر، رقم اعلام شده بر مبنای این مدل بیانگر ارزش زندگی انسان‌ها به ازای یک‌سال زندگی باکیفیت است. از سوی دیگر در این مدل قطعا ارزش جان یک پیرمرد بیمار 90 ساله با یک نوجوان سالم ۱۸ ساله یکسان نیست، با وجود این، این مدل با میزان ثروت شخصی اشخاص کاری ندارد و صرفا دو مشخصه سن و میزان سلامت ضرر دولت‌ها را تعیین می‌کند. برای مثال، گاردین در مقاله‌ای گزارش می‌دهد که QALY در انگلیس حدود ۶۰ هزار پوند تخمین زده می‌شود، این در حالی است که VFP در انگلیس حدود ۲ میلیون پوند است. گاردین می‌نویسد که در عمل و در تصمیمات دولت ممکن است که این اعداد به مراتب کمتر لحاظ شوند و محدودیت‌های بودجه و عدم اطمینان در مورد مزایای اثبات نشده در این کاهش رقم موثر هستند. برای مثال در موسسه بهداشت و مراقبت‌های درمانی انگلستان، رقم QALY ۳۰ هزار پوند تعیین شده است. اما این رقم به چه کار می‌آید؟ برای مثال دارویی وجود دارد با قیمت ۱۰ هزار پوند اما می‌تواند یک‌سال به سلامتی زندگی یک بیمار اضافه کند چون این رقم از مقدار ۳۰ هزار پوند کمتر است، بنابراین ارزش سرمایه‌گذاری اقتصادی خواهد داشت. علاوه بر این گاردین گزارش می‌دهد که  این شاخص در انگلستان برای اولویت‌بندی تزریق واکسن نیز مورد استفاده قرار داده شده است و با همین شاخصه مشخص شده است که برای مثال چه کسی می‌تواند یک دوز واکسن بگیرد و چه کسی باید دو دوز را کامل بگیرد. جولیان جسوپ، تحلیلگر اقتصادی مستقل در گفت‌وگو با گاردین می‌گوید که استفاده از این شاخص‌ها چندان در شرایط بحرانی و مداخلات عظیم استفاده نمی‌شوند. برای مثال پاسخ به این پرسش که اگر در یک بازه یک ماهه قرنطینه صورت نگیرد، چه میزان در نرخ جان ضرر خواهیم داشت به راحتی با این دو شاخصه ممکن نیست. جسوپ در این گفت‌وگو تاکید می‌کند که این ابزارها برای شرایط اضطرار یا حتی نجات جان انسان‌ها طراحی نشده‌اند، زیرا در چنین شرایط پیچیده‌ای، بدیهی است که باید اولویت نجات جان انسان‌ها باشد و اتخاذ نگاه اقتصادی برای برقراری قرنطینه یا عدم آن می‌تواند چالش‌های جدی، یا به قول جسوپ، میدان مین را برای دولت‌ها بسازد و نارضایتی‌های اجتماعی را همراه داشته باشد. 

گاردین در ادامه سعی می‌کند تا با یک تخمین، اقلا دورنمایی از این میدان مین داشته باشد و وارد آن شود و به نتیجه مطالعات کالج امپریال لندن استناد می‌کند. طبق این مطالعه، اگر دولت انگلستان برای جلوگیری از شیوع کرونا دست روی دست می‌گذاشت و ۵۰۰ هزار مرگ در این کشور رخ می‌داد و با این فرض که هر کدام از این افراد به‌طور متوسط ۱۰ سال زندگی باکیفیت را تجربه کرده بودند، ارزش اقتصادی این حجم از مرگ و میر معادل حدود ۳۰۰ میلیارد پوند می‌شد؛ اما چون ویژگی افراد مشخص نیست، در این صورت روش VFP این رقم را تا یک تریلیارد پوند می‌داند. گاردین در ادامه می‌نویسد که این اعداد کاملا یک تخمین در شرایط فرضی هستند و از طرفی دیگر مشخص نیست که چه تعداد از این مرگ‌ها به دلیل عدم درمان رخ داده‌اند و کدام یک از آنها با هزینه‌های سنگین درمان نیز همراه بوده‌اند.

با وجود این، محاسبه ارزش جان‌های از دست رفته نیز همچنان برای دولت‌ها اهمیت دارد. گرچه از سویی اعمال محدودیت‌های کرونایی در سراسر جهان به بیکاری و رکود اقتصادی ختم شده است، رکودی که برخی‌ها آن را با رکود سال ۲۰۰۸ قیاس می‌کنند، اما از دست رفتن جان یک انسان نیز ضررهای اقتصادی پنهانی دارد که شاید مانند بیکاری و ورشکستگی به چشم نیاید. از دست‌ رفتن انسان‌ها، علاوه بر زخم‌های التیام‌ناپذیری که بر جان همراهان و همسفران آنها خواهد گذاشت، بخش پنهان و نادیده‌ای به نام نرخ جان دارد، هزینه‌های پنهانی که دولت طی سالیان برای زندگی باکیفیت آن شخص خرج کرده است تا روزی آن شخص وارد چرخه اقتصادی شود. اما در این میان، تصادف یا شیوع کرونا این فرصت را گرفته و هزینه‌های پنهانی را به دولت اعمال کرده است. این نرخی است که نباید در تحلیل‌ ضررهای اقتصادی ناشی از کرونا از چشم دور بماند.