انباشتگی سوگ و نیاز به کمک روانشناختی
علیاصغر کیهاننیا
از زمان شیوع ویروس کرونا در ایران علاوه بر چند هزار هموطنی که در نتیجه این بیماری جان خود را از دست دادهاند، بازماندگانی دارند که از مراسم و بزرگداشتهای معمول سوگواری محروم بودهاند. این اتفاق به نوعی جامعه را با انباشتگی سوگ مواجه کرده است.در میان اندوهی که مردم برای ازدست دادنها ازسرمیگذرانند، اندوه مرگ عزیزان سنگینترین است. در همه فرهنگها، آداب و رسوم و ظرفیتهایی برای مراحل سوگ تا بازسازی زندگی وجود دارد. از زمان شیوع ویروس کرونا، انگ اجتماعی، شرایط و محدودیتهای کرونایی با اختلال در فرآیند سوگ به نوعی بحران سوگ را در جامعه رقم زده است.این وضعیت در جامعه ما و به ویژه در بین بسیاری از اقوام ایرانی که مراسم سوگ، تخلیه هیجانی و تسلی آنها با مراسم جمعی همراه است، وضعیت بغرنجتری را رقم میزند.در وضعیت ویژهای که خانوادههای داغدار نتوانستهاند مراسم سوگ را مطابق رسوم، ارزشها و هنجارهای جاافتاده برپا کنند، به صورت طبیعی دشواری التیام افراد و خانوادههای داغدیده و سرگشتگی روحی و جسمانی آنها را در مقیاسی وسیع به دنبال دارد که میتوان پیامدهای ناخوشایند بیشتری برای آن در ماهها و سالهای پیش رو متصور بود. به هر حال سوگ از دو جهت میتواند آسیبزا باشد؛ اول مدت سوگ و دوم شدت سوگ.
یکی از فاکتورهای مهم سوگ، مدت است . در سوگ در دو هفته اول بعد از فقدان، عمده سوگواری اتفاق میافتد و شدت مییابد اما بعد از دو هفته معمولأ سیر ثابتی را تا ماه اول سپری میکند و بعد از یک ماه، علائم رو به تخفیف میرود. اگر شرایط سوگ بعد از یک تا دو ماه همچنان با آن شدت ادامه یابد و تخفیف پیدا نکند فرد سوگوار حتما باید به روانپزشک مراجعه کند و از نظر یک سوگ حل نشده و تشخیص یک بیماری اختلال افسردگی اساسی توسط روانپزشک مورد بررسی قرار گیرد نه روانشناس.فاکتور مهم دیگر سوگ، شدت آن است. اگر سوگواری شدت خاصی پیدا کرده باشد و در فرد یک سری علائم خاص و افکاری مبنی بر آسیب به خود و به ویژه افکار خودکشی داشته باشد در هر مدت زمانی از سوگ حتی اگر دو یا سه روز از سوگ گذشته باشد باز هم این یک سوگ غیرطبیعی است و حتما باید به روانپزشک مراجعه شود.بعضی سوگها، خودبهخود و بعد از گذشت مدتی، درمان و رفع میشود. اما در بعضی سوگها، فرد داغدیده نیاز به مراقبت بیشتری دارد. ما در این برهه از زمان، شاهد به سوگ نشستن بسیاری از اطرافیانمان هستیم و همین طور از دست دادن دوستان، همکاران، اعضای خانواده وای بسا عزیزترین افراد زندگی خودمان. گرچه هیچ کس از ابتلا ایمن نیست اما لااقل شخص نمیتواند سوگوار خود نیز باشد.این شکل از مرگ عزیزان و لطمههای روحی آن برای بازماندگان، یک نوع سوگ خیلی خاص را ایجاد کرده که هنوز نمیتوان اسمی روی آن گذاشت. فقط میتوانیم بگوییم کرونا، سوگها را پیچیده کرده است.سوگ پیچیده، میتواند آثار جدی و مخربی بر زندگی شخصی، اجتماعی و فعالیتهای شغلی فرد بگذارد. انگار دیگر نمیتواند آن فرد سابق شود. خطاهایش در فعالیتهای شغلیاش زیاد میشود، حواسش سر جایش نیست، حتی گاهی تمایل به خودکشی پیدا میکند. این سوگ پیچیده حتی میتواند بعد معنوی زندگی فرد را هم تحتالشعاع قرار دهد.بخش مهمی از سلامت روان ما آدمها، توانایی مدارا با حال بد است و هر چقدر در برابر ناکامیها و سوگ ضعیفتر باشیم به همان میزان از سلامت روان فاصله میگیریم و به اختلالات روانشناختی مثل افسردگی نزدیکتر میشویم. بیشتر روانشناسان روی این نکته اتفاق نظر دارند که اگر بعد از گذشت ۴۰ روز از سوگ، شما همچنان در مرحله غم به سر میبرید و توان بازگشت به زندگی عادی خود را ندارید اینجاست که به کمک روانشناختی نیاز دارید.