مذاکرات ریاض - تهران
عماد حسینی
فاکتورهای انگیزهساز برای کوچ سعودیها به سوی ایران کدامند؟
به اعتقاد کارشناسان امور منطقه بازگشت روابط بین ریاض و تهران در دو سوی منطقه خلیجفارس، ظرفیت تاثیرگذاری بسیار بالایی نه تنها در بعد منطقه خلیج فارس، بلکه کل خاورمیانه خواهد داشت. افشای نشست 9 آوریل 2021 بغداد و نشست هیاتهای سعودی و ایرانی در پایتخت عراق یک تحول بزرگ در منطقه محسوب میشود که به سرعت سایه خود را بر بسیاری از مسائل این منطقه ایجاد کرد.
در سایه اعلام آمادگی همیشگی تهران برای مذاکره و کاهش تنش با کشورهای همسایه انگیزههایی که منجر به این تحول قابل تامل در رویکرد سیاسی سعودیها برای کوچ مجدد و البته در مسیر صحیح به سوی تهران شد را میتوان در چند مورد ذکر کرد؟
1- ناتوانی سعودیها در حفظ امنیت ملی
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان شکست عربستان سعودی در مقابل مردم یمن فاکتور شماره یک ایجاد این انگیزه و به صرافت افتادن حاکمان کاخ یمامه برای نشستن پای میز مذاکره و کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. هیچکس سخنان محمدبن سلمان ولیعهد عربستان در رابطه با انتقال جنگ به داخل خاک ایران را فراموش نکرده است، اما امروز سعودیها نهتنها تسلیحات بسیار گرانقیمت خود را در مقابل موشکها و پهپادهای ابتدایی یمنیها ناتوان مییابند بلکه ائتلاف و حمایت قدرتهای مختلف از امریکا گرفته تا اسراییل را هم در حفظ امنیت خود ناکارآمد یافتهاند. اخبار رسیده در رابطه با حضور خالد بنعلی الحمیدان رییس سرویس اطلاعات عمومی عربستان در راس هیات مذاکرهکننده سعودی این دغدغه را بیش از پیش نمایان میکند و نشان میدهد ریاض امنیت ملی خود را در معرض خطر جدی یافته و بعد از ناتوانی تمامی حربههای دیگر نظامی، سیاسی و بینالمللی تلاش میکند از طریق محبوبیتی که ایران نزد انصارالله یمن دارد، خروج آبرومندانه خود را از خاک یمن تحقق بخشیده و با این کار امنیت ملی خود را از تزلزل مستمر نجات دهد.
2- اعتراف به شکست ایرانهراسی
از همان ابتدای بحرانسازی ریاض علیه روابط با تهران این پرسش توسط شخصیتهای سعودی مخالف حاکمیت این کشور مطرح میشد که چرا باید مهمترین متحد عربستان یعنی امارات متحده عربی با وجود همسویی با ریاض روابط اقتصادی خود را با تهران حفظ کرده باشد؟ این رویکرد نهتنها برای امارات متحده عربی بلکه در مورد عمان و قطر به شکلی پررنگتر و کویت نیز به شکل قابل توجهی صدق میکند و اگر بحرین کشور نه چندان تاثیرگذار در شورای همکاری را در این معادله نادیده بگیریم سعودیها تنها در حال پارو زدن به سوی نقطه ایرانهراسی بودند در حالی که بقیه کشورها یا در جهت مخالف حرکت کرده یا حداقل بیتفاوت تلاش عربستان را نظاره میکردند. حال اگر رویکرد اتحادیه عرب را هم به این معادله بیفزاییم شرایط عربستان بغرنجتر از گذشته میشود . سوای بندهای قطعنامههای اتحادیه عرب که همواره و به شکل تکراری و کلیشهای در مورد ایران گفته میشود. این اتحادیه در آخرین نشست خود مواضع بسیار نرمتری نسبت به ایران اتخاذ کرد. گرچه گفته میشود مواضع سعودیها و اتحادیه عرب همواره لازم و ملزوم یکدیگر هستند اما بیتردید تمرکز بیشتر کشورهای عضو اتحادیه عرب بر دغدغههای دیگری همچون گسترش نفوذ ترکیه، و چالشهایی که آنکارا برای کشورهای عربی در لیبی، یمن و قطر به وجود آورده، بحرانآفرینی با ایران بیش از هر زمان دیگری توان اغنا و باورپذیر بودن خود را از دست داده است. همچنین نباید فراموش کرد، روابط مستحکم بین آنکارا و تهران این نگرانی را در میان مراکز تصمیمگیری سعودی - عربی به وجود آورده است که در صورت همسو شدن توان این دو قدرت منطقهای بر بستر مخالفت کشورهای عربی با آنها، به قدرتی غیر قابل مهار در منطقه تبدیل خواهند شد.
3- تراوشهای نشست هستهای در وین
رویکرد ساکنان جدید کاخ سفید و تعهد نانوشته کشورهای شورای همکاری برای گردش در مدار سیاستهای ترسیم شده توسط واشنگتن میتواند یکی دیگر از انگیزههای ریاض برای آغاز گفتوگو با ایران باشد. به گفته یک تحلیلگر عراقی تجربه عدم شکست ایران در پرونده هستهای در مقابل قدرتهای بزرگ جهانی و ازسرگیری مذاکرات آنها با تهران برای بازگشت به برجام، مسوولان سعودی را به این نتیجه رسانده است که رویکرد مسالمتآمیز نتایج و منافع بیشتری را برای ریاض در مقایسه با ادامه راه تنشآفرینی در پی خواهد داشت. بهطور خلاصه باید گفت: در وانفسای تغییر موضع متحدین و اعلام خروج احتمالی نظامیان امریکایی از منطقه در کنار کمرنگ شدن توجه امریکا به شاهزادههای سعودی و از آن مهمتر مشخص شدن ابعاد توانمندی اسراییل به عنوان متحد جدید برای مقابله با خطرات تهدیدکننده امنیت عربستان، اگر توانمندی ایجاد متحد جدیدی را ندارد، حداقل خصومت با طرفهایی که در حقیقت خصومتی با این کشور ندارند را به پایان برساند.