برجام و گارانتی
محسن جلیلوند
هرچند در صحنه داخلی برخی افراد و جریانات برخوردهای مخربی با تیم دیپلماسی کشور دارند، اما واقع آن است که مذاکرهکنندگان ایرانی قدمهای قابلتوجهی در جریان مذاکرات وین به نفع منافع ملی کشور برداشتهاند. پرسشی که این روزها در خصوص آن اظهارنظرهای فراوانی انجام میشود و تحلیلگران به دنبال رمزگشایی از ابعاد و زوایای گوناگون آن هستند، چگونگی برداشته شدن تحریمهای اقتصادی از سوی امریکاست. در واقع با توجه به روایات متفاوتی که در خصوص نحوه برداشته شدن زنجیره تحریمها ارایه میشود، هنوز افکار عمومی متوجه این واقعیت نشدهاند که این فرآیند بر اساس چه ساز و کاری قرار است به سرانجام برسد.بنابراین ذکر نکاتی در این خصوص ضروری به نظر میرسد.
نخست) اگرچه عباس عراقچی دیروز در جلسه کمیسیون امنیت ملی اعلام کرده که نحوه برچیده شدن تحریمها قرار نیست به صورت گام به گام محقق شود، اما باید قبول کرد به جز رویکرد گام به گام نمیتوان پیشبینی خاصی در خصوص احیای برجام داشت. واقعیت آن است آنچه که امروز ذیل عنوان برجام در صحنه روابط بینالملل مطرح شده است، نه قرارداد لازمالاجرا است و نه تفاهمنامه موسعی که دو طرف ذیل آن بتوانند نسبت به همکاریهای آینده به صورت تضمین شده عمل کنند. همانطور که تجربه ترامپ نشان داد، برنامه چیزی جز یک برنامه جامع همکاری مشترک نیست. البته برنامه جامعی که تایید 6 قدرت جهانی و قطعنامه شورای امنیت را بر تارک خود دارد. اما همچنان یک گردش قلم، یک رفتار نامتعارف و یک دولت غیرطبیعی میتواند روند عملیاتی شدن برجام را متوقف سازد. به عبارت روشنتر تضمین و گارانتی خاصی در خصوص برجام وجود ندارد. بایدن هم علیرغم تمام تلاشهایی که دارد، قادر نیست مجموعه زنجیره تحریمها را که از دهه 80 و 90 میلادی تا به امروز از سوی کنگره و ساختار اجرایی ایالات متحده پایهریزی شده را بردارد.
این روند هم به صورت گام به گام پیش خواهد رفت؛ یعنی امریکا بخشی از تحریمها را کان لمیکن میسازد و ایران در یک بازه زمانی مشخص، بخشی از برنامه کاهش تعهدات خود را معلق میسازد. این روندی است که برای چشمانداز آینده مذاکرات میتوان تصور کرد.
دوم) پرسشی که با این توضیحات در اذهان عمومی شکل میگیرد، آن است که چگونه میتوان مناسبات ارتباطی خاصی را با ایالات متحده پیش برد که دارای گارانتی و ضمانت لازم باشد و ایران را به منافع مورد نظر خود برساند؟ در تاریخ مناسبات ارتباطی ایران و امریکا نمونهای وجود دارد که مبتنی بر آن میتوان نوع خاصی از روابط را میان دو کشور طراحی کرد. ایران و امریکا از سال 1955میلادی قراردادی را با عنوان «قرارداد مودت» منعقد کردند که هنوز هم و بعد از دههها فراز و نشیب در حال اجرا است. گارانتی این قرارداد لازمالاجرا، مصوباتی است که مجلس شورای ملی در ایران و کنگره امریکا در بطن آن قرار دادند. بر اساس این قرارداد، دوطرف پذیرفتهاند که حتی در صورت جنگ نیز، این قرارداد حفظ شود. از سوی دیگر هر کدام از کشورها که قصد لغو این قرارداد را داشته باشند حداقل باید یک سال قبل اطلاع دهند. داوری هم که برای مشکلات فیمابین دو کشور برنامهریزی شده، دیوان لاهه است. وقتی امریکا در دهه 60خورشیدی به سکوهای نفتی ایران حمله کرد، ایران به استناد قرارداد مودت از امریکا خسارت گرفت، از سوی دیگر زمانی که دانشجویان خط امام در دهه 50 خورشیدی سفارت امریکا را تصرف کردند، امریکا به استناد قرارداد مودت از ایران شکایت کرد و خسارت گرفت.
سوم) برجام اما یک چنین ویژگیهایی را ندارد. برجام به امضای مجالس دو کشور به صورت توامان نرسیده است. اصولا قرارداد با برنامه جامع اقدام مشترک تفاوت دارد. هر کدام از این موارد (قرارداد و برنامه همکاری) تعاریف جداگانهای در روابط بینالملل دارند. برجام یک نقشه راه است که تلاش میکند دور تازهای از مناسبات ارتباطی را میان دو کشور پایهریزی کند. اگر ایران برای برداشته شدن تحریمها به ضمانت و گارانتی نیاز دارد باید قراردادی از جنس قرارداد مودت با امریکا طراحی کند که البته یک چنین روندی در دورنمای مناسبات دوطرف پیشبینی نمیشود. همانطور که راهبرد کلان سیاست خارجی ایران در اختیار دولت و وزیر امور خارجه کشورمان نیست، استراتژی ایالات متحده در خصوص ایران نیز بهطور کامل در اختیار بایدن و دولت امریکا نیست.
چهارم) بایدن در خوشبینانهترین حالت میتواند تحریمهای هستهای را بیاثر کند که حداکثر 30درصد مجموعه کلی تحریمهای اقتصادی بر علیه ایران را شامل میشود. کمتر از دو روز قبل مشاور امنیت ملی امریکا سخنانی در جمع یهودیان آیپک ایراد کرد، مبتنی بر این گزاره بود که تا زمانی که ایران تضمینهای لازم به امریکا ندهد، تحریمها رفع نخواهد شد. این عبارات مشخص میکند که استراتژی امریکا در خصوص ایران چه شکل و شمایلی دارد. البته پیش از این مقامات امریکایی پیش از این از واژه تمکین استفاده میکردند که بار معنایی متفاوتی دارد. وقتی امریکا از واژه تمکین؛ به تضمین میرسد، نشاندهنده نوعی عقبنشینی از مواضع تند قبلی این کشور است. در روابط بینالملل همین واژهها هستند که اسرار پشت پرده راهبردهای کلان کشورها را نمایان میکنند. معتقدم که تبدیل واژه تمکین به تضمین نوعی توفیق برای تیم دیپلماسی ایرانی محسوب میشود. البته باید منتظر دور بعدی مذاکرات و دستاوردهای ملموستر گفتوگوها باشیم تا در نهایت مشخص شود محتوای جدید برجام شامل چه مواردی برای اقتصاد و معیشت ایران است.