کاهش نرخ سود بین بانکی اثر تورمی دارد
حسن درگاهی
باید توجه داشت که هر سیاستی با هزینهها و آثار مثبت ومنفی همراه است و باید به آثار تورمی تزریق منابع و تسهیلات و همچنین آثار تورمی کاهش نرخ سود توجه داشت و سهامداران و فعالان بازار سرمایه نباید برای ایجاد رونق، انتظار تورم بیشتر در جامعه را داشته باشند. کاهش نرخ سود بانکی در سالهای گذشته، همواره به صورت سنتی با استقبال بازار بورس مواجه شده و حداقل برای چند صباحی بورس را سبز نگه داشته است،: اما کاهش نرخ بهره بین بانکی به عنوان نرخ پایه پولی، همواره نگرانیهایی را در مورد رشد پایه پولی و به دنبال آن رشد نقدینگی و تورم، دامن میزند. بنابراین، هر اقدامی در آن سوی میدان، ممکن است به تورم بالا منجر شود و سود سهامداران در بازار به بهای تحمیل تورم به جامعه به دست آید لذا بازی با این ابزار با هدف تاثیرگذاری بر بورس را صحیح نمیدانم. به نظر میرسد ابزار تغییر سود یا نرخ بین بانکی موثرتر از سود سپرده بانکی باشد، کمااینکه میتوانیم یک تطبیق زمانی میان دوران رونق بورس در سال گذشته با کاهش نرخ بهره بین بانکی و نیز دوران افت بازار با افزایش نرخ بهره بین بانکی پیدا کنیم سود سپرده بانکی به دلیل تاثیر بر عملیات تجهیز منابع بانکها از سپردهگذاران حائز اهمیت است و میتواند تاثیر مستقیم بر جریان منابع از بانکها داشته باشد. البته، با لحاظ تورم بالا در اقتصاد ایران و محاسبه سود واقعی سپردهها، به نظر میرسد منطق تصمیم سپردهگذاران زیاد تحت تاثیر محرک تغییر نرخها نباشد. بدون تردید بانک مرکزی از طریق ابزار سود بانکی اعم از سودسپرده بانکی و سود بین بانکی توان تاثیرگذاری بالایی در جریان پول در بازار پول و سرمایه دارد. البته باید بین نحوه تاثیر این دو عامل تمایز قائل شد. براین اساس، میتوان گفت همواره در خصوص نرخ بهره بین بانکی و نیز نرخ سود سپردهها، تعداد مدافعان کاهش نرخ سود بانکی در بازار سرمایه بیش از مخالفان بوده است. استدلال دم دستی مدافعان هم این است که کاهش سود سپردهها به جریان منابع به سمت بازار بورس منجر میشود. ریشه افت شاخص را باید در افت اعتماد عمومی سرمایهگذاران جستوجو کرد، افت و فروکش کردن معنادار میزان بالای تبلیغات رسانهای و حمایتهای دولتی از ورود سرمایهها به بورس، در مقطعی که بازار وارد فاز اصلاحی شد به اعتماد سرمایهگذاران به ویژه سرمایهگذار خرد لطمه زده است. همچنین اظهارنظرها و ورود نسجینده برخی افراد به حوزه بورس که شدیدا به جریان اطلاعات و گفتمان مقامات رسمی حساسیت دارد، به تلاطم بیش از پیش بازار و خروج شتابزده سهامداران خرد منجر شد. از سوی دیگر موضوعاتی چون اصرار بر قیمتگذاری دستوری محصولاتی همانند فولاد در بورس کالا توسط دولت، بدون توجه به اثرات عملکردی بر شرکتها، خروج سرمایه را تشدید کرد. در واقع سهامداران به این نتیجه رسیدند که دولت برخلاف زمان دعوت عموم به بازار سرمایه، در دوران اصلاح بازار برنامه حمایتی مشخصی از بازار ندارد. در حقیقت سلسلهای از رویدادها و اقدامات منجر به وضعیت فعلی شده است، اقداماتی هم که اخیرا سازمان بورس شروع کرده است به نوعی با تاخیر انجام شده است. به عنوان مثال اقداماتی مثل انتشار اوراق برای حمایت از سهام توسط نهادیهای بزرگ میتوانست از قبلترها انجام شود. حال که بازار در چنین وضعیتی گرفتار شده، نباید تصمیمات هیجانی گرفت. بهترین راه برای خروج بورس از وضعیت کنونی، فراهمسازی امکان تخلیه هیجان بازار است به گونهای که در مدت زمان مناسبی اصلاح مدنظر در بازار صورت گیرد و از اعمال ابزارهای مقطعی برای جلوگیری از اصلاح بازار اجتناب کرد.