دنکیشوتهای انتخاباتی
عباسعلی ابونوری
جامعه ایرانی در شرایطی مهیای انتخابات سیزدهم ریاستجمهوری در خردادماه 1400 میشود که موضوعات اقتصادی و معیشتی همچنان یکی از مهمترین مطالباتی است که به عنوان کانون مطالبات مردمی در این آوردگاه مهم عمومی مطرح شده است. در واقع بسیاری از مخاطبان به دنبال آن هستند تا بدانند که کدام رویکرد، نگاه و جهتگیری میتواند مجموعه مشکلات و مسائل آنان در حوزه اقتصاد را در مسیر حل و فصل شدن قرار دهد. اما واقع آن است که هیچ نسخه کوتاهمدتی برای حل مشکلات اقتصادی کشورمان وجود ندارد. با توجه به این واقعیت که معضلات اقتصادی ایران، طی سالها و دهههای متمادی شکل گرفته، طبیعتا حل و فصل آنها نیز نیازمند برنامهریزی موسع و به کارگیری الگوهای رشد علمی است. هیچ دولتی در ایران قادر نیست ظرف چند ماه یا چند سال مجموعه مشکلات و نارساییهای اقتصادی را حل کند. متاسفانه بسیاری از نامزدهای انتخاباتی با توجه به طبیعت فعالیتهای تبلیغاتی وعدههایی ارایه میکنند که از منظر اساتید علوم اقتصادی و تحلیلگران، بیشتر به رویایی در دوردست شبیه است تا واقعیتی که بتوان روی آن حساب جدی باز کرد. اتفاقا یکی از راهکارهایی که مردم از طریق آن میتوانند نامزدهای با برنامه و واقع بین را از نامزدهای پوپولیست و مردم فریب تشخیص دهند، همین رویکردهای تبلیغاتی بدون پایه و اساس است. بدون تردید نامزدی که با صدای بلند اعلام میکند در 100 روز یا یکسال یا دو سال میتواند مجموعه یا دامنه وسیعی از مشکلات اقتصادی را حل کند، تورم را مهار کند، اشتغالزایی ایجاد کند، نقدینگی را کنترل کند، ارزش و اعتبار را به پول ملی بازگرداند و...نشاندهنده عدم شناخت فرد و طیف مورد نظر از واقعیات اقتصادی است. یک چنین افراد و جریاناتی به نظرم قابل اعتماد نیستند و رسانهها باید پشت پرده این رفتارهای مردم فریبانه را عیان کنند. اما در سوی مقابل، فرد یا جریانی که اعلام کند با استفاده از یک الگوی مشخص و یک برنامه عمرانی پویا به دنبال آن است که بستری را فراهم کند که طی سالهای آینده اهداف اصلی اقتصادی و معیشتی کشور محقق شود، ضمن اینکه در کوتاهمدت هم مشکلات به عقب رانده شود، یک چنین برنامههایی بیشتر به واقعیت شباهت دارد. همانطور که اشاره کردم، مشکلات اقتصادی یکشبه و با یک دولت یا 8 سال و 16سال قابل حل شدن نیستند. جامعه ایرانی برای در آغوش کشیدن امر توسعه نیازمند، یک الگوی کلان توسعه است که همه گروهها و طیفهای سیاسی و جناحی روی اجرای آن به توافق رسیده باشند. این سند توسعه کشور بدون توجه به اینکه کدام دولت روی کار است باید تداوم پیدا کند. در صورت اتخاذ یک چنین رویکردی بدون تردید اقتصاد ایران هم میتواند الگوی مختص خود را از توسعه ارایه کند و در زمره کشورهای توسعهیافته اقتصادی قرار بگیرد. فردای روزی که انقلاب هند در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم محقق شد، استقلال خود از انگلیس را جشن بگیرد، گاندی اعلام کرد که موضوع اقتصاد در راس برنامهریزیهای این کشور قرار دارد. دههها طول کشید تا این سیاستها در نهایت منجر به توسعه نسبی این کشور شود. بنابراین اقتصاد یک مقوله کوتاهمدت نیست؛ در کشورهای غربی نیز که توسعه یافته محسوب میشوند، امر توسعه به یک باره، یک دهه یا دو دهه به وقوع نپیوسته است. با عبور از قرون روشنگری (قرن هجدهم)، قرن صنعتی شدن (قرن نوزدهم) و نهایتا قرن بیستم است که توسعه در این جوامع شکل گرفت. بنابراین زمان زیادی صرف شد تا پیشرفت مورد نظر ایجاد شود. اما نگاه تصمیمسازان و سیاستمداران در کشورمان به گونهای است که انگار توقع دارند، در یک دوره 4 یا 8ساله مجموعه الزامات توسعه محقق شود. قبل از هر چیزی باید به یاد داشته باشیم که توسعه نیازمند یک برنامه جامع، صبراستراتژیک و به کارگیری مجموعه نیروها در راستای یک هدف بنیادین (توسعه) است. این ضرورتها در کشورمان و در آوردگاههای انتخاباتی چندان جدی گرفته نمیشوند. یک دولت روی کار میآید اعلام میکند، نگاه به داخل دارد؛ دولت بعدی میآید اعلام میکند، نگاهش به بیرون است. دولت سوم راهبرد دیگری را در پیش میگیرد؛ اما در هیچکدام از این رویکردها توفیقی حاصل نمیشود. مبتنی بر این واقعیات است که معتقدم، ریشه مشکلات اقتصادی کشور را باید در حوزه سیاست جستوجو کرد. سیاستمداران کشور باید بدانند که بدون توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی به وقوع نمیپیوندد. به جای شعارهای خوش رنگ و لعاب اقتصادی، نامزدها باید رویکردهای سیاسی و مدیریتی خود را اصلاح کنند.متاسفانه در ایران دولتی روی کار میآید و سکان هدایت ساختار اجرایی را به دست میگیرد، این دولت از طریق سیاستهای دستوری و بخشنامهای، ارزش پول ملی کشور را تنزل میدهد؛ تورم ایجاد میشود، توسعه پایه پولی رخ میدهد و در نهایت قدرت خرید مردم کاهش پیدا میکند. . در اثر این سیاستها ناگهان دهها میلیون ایرانی ذیل خط فقر قرار میگیرند، بدون اینکه اساسا مشخص شود، مبتنی بر چه برنامهای این مشکلات ایجاد شدهاند. چرا این سیاستها به کار گرفته شدهاند و از همه مهمتر چه کسی مسوول این مشکلات است؟ در ادبیات لاتین، شخصیتی وجود دارد به نام دن کیشوت که تصویری خیالی ازآرمانها و اهدافش را ارایه میکند. پیرمردی که به دنبال سلحشوری در عصر و هنگامهای است که دیگر دوره آن گذشته است. هرچند حرفهایش زیباست و ظاهری مطلوب دارد، اما به زمانه خودش تعلق ندارد. از این دنکیشوتهای در صحنههای انتخاباتی ایران فراوان است. افراد و جریاناتی که نگاهی دنکیشوتوار به موضوعات اقتصادی دارند. بدون اینکه برنامه جامعی برای حل این مشکلات ارایه کنند. تا به امروز بیش از 300 نامزد انتخاباتی ثبت نام کرده اند؛ برخی نامها نیز مطرح است که طی روزهای آینده به صحنه بیایند، حتی با وجود حضور چهرههای دیگر هم چشمانداز روشنی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور وجود ندارد. چرا که توسعه نیازمند هماهنگی و همکاری مجموعه نیروها و ظرفیتهای کشور است. بنابراین باید امیدوار باشیم که روز و روزگاری این ظرفیت در میان افکار عمومی و مدیران کشور شکل بگیرد که برای رسیدن به توسعه، باید الگوی کارآمدی برای توسعه شکل بگیرد. در صورت اتخاذ این رویکرد جامع توسعهمحور است که فاصله اقتصاد ایران با رشد مورد نظر مردم کمتر خواهد شد.