فرزندکشی و تشدید التهابات در جامعه
فرزند کشی، اخباری که طی چند ماه اخیر بارها و بارها با آن مواجه شدهایم، اما این مورد آخر نوعی دیگر از این واژه را به رخ میکشد. در بسیاری از موارد فرزند کشی توسط پدر و به دلیل مسائل ناموسی رخ داده است، اما در مورد قتل بابک خرمدین کارگردان سینما مساله آنقدر شوکهکننده است که باور آن حتی با اعتراف صریح پدر و مادر هم سخت است. اینکه ابتدا مشخص میشود پدر به دلیل رفتارهای غیر متعارف پسرش دست به چنین جنایتی زده و مادر نیز در این جنایت او را همراهی کرده، مساله را به اندازه کافی بغرنج کرده بود اما وقتی پای دو قتل دیگر در این پرونده به میان آمد روی دیگر از ماجرا نمایان شد که شاید تا به حال هیچ کدام از ما با آن مواجه نشده بودیم. اینکه پدر و مادری با همکاری یکدیگر دو فرزند خود را کشته و مثله کنند. این زن و شوهر ابتدا در سال 90 داماد خود را به قتل میرسانند، در سال 97 دخترشان را و سه سال بعد در کمال خونسردی دست به قتل پسری میزنند که تنها به دلیل دلتنگی خانواده از غربت به ایران باز میگردد تا در کنار آنها زندگی کند. بیخبر از آنکه قرار است به سرنوشت شوم خواهرش دچار شود. اما چنین افراد و چنین اقداماتی نباید در حد یک خبر باقی بمانند. این مسائل باید از دید جامعهشناسی و روانشناسی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
«مصطفی فروتن» روانشناس و رفتارشناس اجتماعی درباره قتل بابک خرمدین کارگردان سینما توسط پدر و مادرش، در پاسخ به این سوال که چه چیزی باعث میشود که پدر و مادر اقدام به قتل برنامهریزی فرزند میکند، تصریح کرد: وقتی که صحبت از برنامهریزی میشود، یعنی از قبل درباره این ماجرا فکر شده است حالا این پرسش مطرح میشود که چرا باید از قبل روی یک قتل فکر شود آن هم توسط والدین؟ اساسا قتل در جرایم بزرگ نشان از فقدان هوش هیجانی در افراد دارد و مهارت حل مساله را در آنها زیر سوال میبرد.در حقیقت کسی که درگیر جرمی مانند قتل میشود، نیاز به یک انگیزه قوی دارد. یعنی برای انجام چنین فعل بزرگ مجرمانهای فرد هم نیازمند یک انگیزه قوی است و هم فاقد هوش هیجانی و مهارت حل مساله.
او ادامه داد: حال این پرسش پیش میآید که کار به چه جایی رسیده است که فرد عزیزترین موجود زندگیاش را خودش با دستان خود و با مشارکت همسرش از بین میبرد. از نظر روانپزشکی برای اغلب افراد نرمال بچه تنها موجودی است که پدر و مادر حاضرند به خاطر آن از تمام ارزشهای خودشان بگذرند.اما اینکه میبینیم پدر و مادری فرزند خود را از بین میبرند باید بگویم که این یک اختلال روانپزشکی قطعی است به انضمام انگیزه قوی مجرمانه.حال اینکه این انگیزه قوی مجرمانه چیست از آنجا که اطلاعات کافی در خصوص این پرونده نداریم و مستندات در حد اقرارها و اعترافاتی است که ممکن است تغییر کند، حدسیات درباره انگیزهها درست نیست.
فرزندکشی باعث تشدید التهابات در جامعه میشود
فروتن درباره تبعات اجتماعی چنین حادثهای خاطرنشان کرد: جنبه عمومی جرم از منظر روانشناسی و جامعهشناسی به دلیل اینکه باعث تشویش اذهان عمومی میشود، دارای اهمیت است. اینگونه اتفاقات باعث تولید ترس و ناامیدی در جامعه میشود، چنین قتلهایی در جوامع ملتهب که دارای زیرساختهای آسیب دیده و در حال گذار است، باعث تشدید التهابات میشود.
ساختار فرهنگی و فقدان دانش زندگی عامل قتلهای خانوادگی در کشور
فروتن همچنین درباره تحلیل قتلهای خانوادگی در کشور گفت: ساختار فرهنگی و فقدان دانش زندگی دو عامل کلیدی و مهم در بروز چنین وقایعی است. درباره اینکه چرا گفتم وقایع نه حوادث نیز باید بگویم که در علم حقوق ما حوادث و وقایع را از هم تمییز میدهیم. وقتی درباره وقایع صحبت میکنیم که اندیشه از قبل طراحی شده و یک اراده قبلی در خصوص آن وجود دارد. وقتی یک گروهی به هر دلیلی اقدام دستهجمعی برای حذف فیزیکی و ساقط کردن حیات از یکی از اعضای خانواده میکنند، نشاندهنده این است که متاسفانه یک فرهنگ بیمار در کشور وجود دارد و این افراد به درستی دانش زندگی را درک نکردهاند. بنابراین وقتی درباره چنین موقعیتی صحبت میکنیم، متاسفانه جهل و جاهلیت و توهم دانستنها که افراد دارند در مجموع باعث بروز چنین مشکلاتی در جامعه میشود.
چرایی عدم پشیمانی بعد از قتل
و مثله کردن فرزند؟!
این رفتارشناس درباره اینکه پدر و مادر پس از قتل ابراز پشیمانی نداشتهاند، گفت: از نظر رفتارشناسی انگیزهها بسیار مهم هستند، حال درباره اینکه فردی از قتل فرزندش نادم نباشد باید بگویم که به صورت پیش فرض سه حالت وجود دارد، اول بیماری، دوم فقدان هوش هیجانی و مهارت حل مساله، حالت سوم ترکیب دو موضوع اول است. در بسیاری از پروندهها بهطور مثال پدری تحت تاثیر اعتیاد، فرزندش با وی درگیر شده و او را با چاقو مصدوم میکند، یا اینکه سرمسائل دیگری مانند ناموس و... به اشتباه اما فرزند خودش را از حیات ساقط کرده است. گاهی این عدم پشیمانی پس از قتل ناشی از بیماری است یعنی فرد تحت تاثیر مواد مخدر یا بیماریهای روانپزشکی اقدام به قتل کرده و باورش بر این بوده که کار درستی کرده است، از این دست پروندهها بسیار است که فرد تحت تاثیر دارو یا مواد محرک مرتکب چنین قتلهایی شده است.