آخر شاهنامه خوش نبود!
رقیه ندایی
همیشه شنیدهام که میگویند آخر شاهنامه خوش است و طی 9 ماه اخیر این ضربالمثل در بورس بسیار شنیده شد و بسیاری عقیده داشتند که دولت در روزهای پایانی کار خود وضعیت بورس را بسیار مطلوب میکند اما این روزها شاهد وضعیت بدی در بورس هستیم و به لطف فعالیت بسیاری از مسوولان و وعدههای توخالی محدوده حمایتی بورس نیز شکسته شد و در حال حاضر باید شاهد یک روند نزولی عمیقتر در بازار سرمایه باشیم.
طی روز شنبه شاخص به پایینترین حد خود طی ماههای اخیر رسید و بالاخره محدودیت حمایتی شکست. بازار سرمایه وسیلهای شد تا بنا بر گفته دژپسند یا همان وزیر اقتصاد، دولت از طریق آن از مردم استقراض کند و حالا نهتنها با هزار و یک ترفند و قانون ریزودرشت متعادل نمیشود، بلکه گویی عدهای کمر همت به سقوط هرچه بیشترو نابودی کامل سرمایههای مردم بستهاند.
قریب به یک سال از روزهای طلایی بازار سرمایه یعنی روزهایی که شاخص هرروز عدد جدیدی را فتح میکرد گذشته و مردم به طریقی سرمایه و داراییهای زندگی خود را وارد بورس کردهاند تا بلکه سرمایهها از تورم دور بمانند اما این سرمایهها به ابزاری برای استقراض دولت تبدیل شد.
روزهای پایانی سال 98 دعوت به بازار سرمایه آغاز شد و پس از روزهای نخست سال 99 شاهد رشد چراغ سبز تالار شیشهای بودیم که در حال پرش برای فتح کانال دومیلیونی بود اما این روزها بهواسطه حمایتهای دولت یک سنگ سنگین بهپای بورس بستهشده است و شاخص کل به عمق کانال نزدیک و نزدیک میشود.
جامپینگ بازار سهام در حالی ادامه دارد که اغلب شرکتها گزارشهایی از وضعیت سود، نرخ تسعیر ارز و امثال این موارد منتشر میکنند و به نظر میرسد که این اعداد و گزارشها بههیچ عنوان کارشناسی و منطقی نیست و حتی ممکن است هدفی مبتنی بر ایجاد جو منفی در بازار پشت این گزارشها وجود داشته باشد اما نباید فراموش کرد که وضعیت اصلی شرکتها بد نیست و برخی از این شرکتها یک گزارش متفاوت به سهامداران ارایه میدهند که این موضوع جای تعجب دارد. دراین بین حقوقیها و سهامداران عمده در صفهای فروش وضعیت یکجانشینی به خود گرفتهاند و قیمت اغلب سهامهای موجود در بازار پس از یک رنج منفی قوی حتی به پایینتر از ارزش ذاتی خود رسیده و این فروش دستهجمعی و یکجانشینی برای فروش کمی عجیب است. بههرحال این حقوقیها چندین سال است در بازار فعالیت میکنند و فروش این گروه بحثبرانگیز است. وضعیت کشور مشخص است و نرخ ارز و امثال آن تغییر چندانی نداشته و بااینوجود این موضوع در ذهن شکل میگیرد که دولت قصد دارد بورس را با یک وضعیت اسفناک به دولت بعدی تحویل دهد تا دولت سیزدهم با مشکلات کمبود نقدینگی و امثال آن مقابله کند و مشکلات را حل کند. واکنش وزارت اقتصاد و مجموعه دولت نیز بهاندازه کافی بحثبرانگیز است و بههیچعنوان نمیتوان آن را نادیده گرفت. وزیر اقتصاد از استقراض از مردم سخن به میان میآورد و رییس دولت فعلی نیز بر این باور است که دولت، بورس را به اوج رسانده و شکست محدوده حمایت و امثال این موارد کاملاً عادی است و این موضوع را میتوان فراز و فرود معمولی دانست!این موضوع کمی خندهدار است که ریزش و نزول چندماهه چگونه عادی است و دولت پس از برداشت نقدینگی عمده از بورس این وضعیت را پذیرفته و کاری به آن ندارد؟ با سخنان رییسجمهوری میتوان علت خروج نقدینگی را از بورس دانست آن هم موضوعی جز بیاعتمادی نیست البته نباید فراموش کرد که خروج عمده نقدینگی توسط دولت و حقوقیهای بزرگ بازار نیز یکی از عوامل ریزش شاخص است. بههرحال روزهای کمی تا پایان دولت فعلی باقی مانده و از قرار معلوم مسوولان دولتی هیچ راهکاری برای بازگشت بورس ندارند و بنابر احتمال قوی وضعیت بورس تا نیمههای سال جاری بدین شکل پیش خواهد رفت.